20-09-2014، 14:35
پسر بیرحمی که با حمله هولناک به پدر و مادرش دندههای پیرزن را شکسته است از سوی قضات شورای حل اختلاف تحت تعقیب قرار گرفت.
به گزارش ایران، در پروندهای که در شعبه 105 مجتمع شماره 5 شورای حل اختلاف تهران جریان دارد، مادری گریان از شکنجههای پسرش پرده برداشت و برای چارهجویی در پایان دادن به رفتارهای تند پسرش، ناچار دستبه دامان قضات شورا شد.
این مادر که همراه چند همسایه در برابر قضات ایستاده بود، گفت: پسرم از روزی که صدایش دورگه شده است فکر میکند بزرگ شده، دیگر نه به حرفهای من و نه پدر پیرش گوش میدهد. چند سالی هم است که دست رویمان بلند میکند و با هر بار مخالفت ما، شروع به داد و فریاد و کتک زدنمان میکند.اوایل برای حفظ آبرویمان صدایمان در نمیآمد، خیلی وقتها هم با شروع داد و فریادهایش، به خواستهاش عمل میکردیم تا دست رویمان بلند نکند.اما این رفتار ما باعث شد او راحتترین راه برای رسیدن به خواستهاش را کتک زدن ما بداند و هرچه که میخواهد، با زور بازو از ما بگیرد.
با همین روش ماهی چندصد هزار تومان پول باج میگیرد و خرج خودش و رفقایش میکند، اما این بار تقاضای شش میلیون و 500 هزارتومان پول برای خرید موتور کرده است که واقعاً در توانمان نبود بپردازیم البته اگر هم داشتیم برای خرید موتور به او پولی نمیدادیم.
به محض اینکه مخالفتمان را به زبان آوردیم، به جانمان افتاد و هر دویمان را زیر مشت و لگدهایش گرفت. هرچه هم اصرارکردیم، توجهی نکرد و به کارش ادامه داد.پدرش که بیهوش شد، او را رها کرد و دوباره بهسمت من که روی زمین افتاده بودم، حمله کرد؛ آنقدر لگد به من زد که دندهام شکست.
با جیغهایم، همسایهها پشت در خانه آمدند. به هر زحمتی که بود، خودم را به در رساندم و آن را به رویشان باز کردم. آنها نجاتمان دادند. هر دویمان را به بیمارستان رساندند و رادیو گرافی نشان داد سه دندهام شکسته است و نیاز بهعمل جراحی دارم. حال همسایههایم را بهعنوان شاهد نزدتان آوردهام تا از رنج چندین سالهام برایتان بگویند و فکری به حال زندگیمان کنید.
از شما میخواهم به شدیدترین صورت ممکن با پسر ناخلفمان برخورد کنید حتی اگر لازم است وی را به زندان بیندازید. باور کنید حتی به دیدنش هم نمیروم، اما سختترین مجازات را خودم برایش در نظر گرفتم و عاقش کردم.
بنابر این گزارش، قضات شورا این پسر جوان را احضار کردند تا اقدامهای اجتماعی و قضایی را در خصوص وی انجام دهند.
این مادر که همراه چند همسایه در برابر قضات ایستاده بود، گفت: پسرم از روزی که صدایش دورگه شده است فکر میکند بزرگ شده، دیگر نه به حرفهای من و نه پدر پیرش گوش میدهد. چند سالی هم است که دست رویمان بلند میکند و با هر بار مخالفت ما، شروع به داد و فریاد و کتک زدنمان میکند.اوایل برای حفظ آبرویمان صدایمان در نمیآمد، خیلی وقتها هم با شروع داد و فریادهایش، به خواستهاش عمل میکردیم تا دست رویمان بلند نکند.اما این رفتار ما باعث شد او راحتترین راه برای رسیدن به خواستهاش را کتک زدن ما بداند و هرچه که میخواهد، با زور بازو از ما بگیرد.
با همین روش ماهی چندصد هزار تومان پول باج میگیرد و خرج خودش و رفقایش میکند، اما این بار تقاضای شش میلیون و 500 هزارتومان پول برای خرید موتور کرده است که واقعاً در توانمان نبود بپردازیم البته اگر هم داشتیم برای خرید موتور به او پولی نمیدادیم.
به محض اینکه مخالفتمان را به زبان آوردیم، به جانمان افتاد و هر دویمان را زیر مشت و لگدهایش گرفت. هرچه هم اصرارکردیم، توجهی نکرد و به کارش ادامه داد.پدرش که بیهوش شد، او را رها کرد و دوباره بهسمت من که روی زمین افتاده بودم، حمله کرد؛ آنقدر لگد به من زد که دندهام شکست.
با جیغهایم، همسایهها پشت در خانه آمدند. به هر زحمتی که بود، خودم را به در رساندم و آن را به رویشان باز کردم. آنها نجاتمان دادند. هر دویمان را به بیمارستان رساندند و رادیو گرافی نشان داد سه دندهام شکسته است و نیاز بهعمل جراحی دارم. حال همسایههایم را بهعنوان شاهد نزدتان آوردهام تا از رنج چندین سالهام برایتان بگویند و فکری به حال زندگیمان کنید.
از شما میخواهم به شدیدترین صورت ممکن با پسر ناخلفمان برخورد کنید حتی اگر لازم است وی را به زندان بیندازید. باور کنید حتی به دیدنش هم نمیروم، اما سختترین مجازات را خودم برایش در نظر گرفتم و عاقش کردم.
بنابر این گزارش، قضات شورا این پسر جوان را احضار کردند تا اقدامهای اجتماعی و قضایی را در خصوص وی انجام دهند.