12-09-2014، 13:17
به گزارش دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
سینماخبر؛ هوشنگ مرادی کرمانی در ارزیابی وضعیت قصهنویسی و فیلمنامهنویسی در سینمای کودک گفت: در داستانهای ایرانی، هیچ کنش و واکنشی وجود ندارد درحالیکه فیلمنامه، داستانی است که باید بتوان از آن عکس گرفت.
وی ادامه داد: داستان باید حرکت داشته باشد. شخصیتها باید کنش و واکنشی از خود نشان بدهند اما در بیشتر داستانهای ایرانی، چنین چیزی وجود ندارد و به قول سینماییها، هیچ اکتی در داستانها نیست!
خالق «قصههای مجید» نخستین ویژگی یک اثر هنری را در این دانست که با نسلهای مختلف ارتباط برقرار کند و عنوان کرد: اثر هنری باید حرفی برای گفتن داشته باشد. فیلمی که از فیلتر زمان بگذرد و به تبلیغ مستقیم یک تفکر خاص نپردازد چراکه اثر ماندگار برای همه انسانها از هر طیف و دستهای حرفی برای گفتن دارد و تحت تاثیر شرایط سیاسی اجتماعی نیست.
مرادی کرمانی بیان کرد: یک اثر تاثیرگذار و ماندنی در قالبهای مختلف ریخته میشود بدون آنکه ماهیت خود را از دست بدهد. برای مثال یک رمان خوب میتواند به فیلم تبدیل شود. تاکنون دهها نسخه فیلم سینمایی و پویانمایی از «بینوایان» ساخته شده است اما همچنان رمانی که ویکتور هوگو نوشته خواندنی و تاثیرگذار است. حتی ترجمه این اثر نیز با مخاطب ارتباط برقرار می کند با اینکه بی گمان جذابیت زبان اصلی را ندارد.
مرادی کرمانی با اشاره به اینکه بعضی آثار در زمان خود شاعر یا نویسنده خوانده و دیده میشوند اما بعد اثری از این نوشته ها باقی نمیماند، افزود: برای بعضی دیگر اتفاقی عکس میافتد. برای مثال شعر حافظ بعد از زندگی شاعرانهاش شناخته و معرفی شد. هنوز هم پس از گذشت صدها سال مردم با شعر حافظ ارتباط برقرار میکنند و هیچ شاعری روحیه و خلق و خوی یک ملت را به اندازه حافظ در شعر خود نشان نداده است اما اگر ما چون حافظ شعر بگوییم قافیه را باخته و کار درستی نکردهایم. زمانی میتوانیم خلاقانه رفتار کنیم که به تولید اثری بپردازیم که پیش از ما به آن پرداخته نشده باشد.
نویسنده «مربای شیرین» به اهمیت زبان در یک داستان اشاره کرد و گفت: من برای نوشتن «قصههای مجید» یک دفتر ۴۰ برگ با خود همراه داشتم و همه ضربالمثلها و کنایهها را یادداشت میکردم زیرا واژهها دستمایه هنرمند برای نگارش داستان هستند. این در حالی است که امروز به خاطر افزایش وسایل ارتباط جمعی همه واژهها شبیه به هم شدهاند و تحت تاثیر ترجمه هستند. برای مثال ما در نوشتههای خود از واژه «کادو» استفاده میکنیم و کمتر از «مژدگانی، پیشکش، تحفه، چشم روشنی و…» در کلام خود بهره میبریم.
این نویسنده در پایان بیان کرد: در خارج براساس هر کتابی که نوشته میشود، فیلم و پویانمایی میسازند اما در ایران چنین اتفاقی نمیافتد و بیتوجهی به اقتباس، یکی از غفلتهای سینمای کودک و نوجوان ما است. در واقع من نویسنده خوش شانسی بودم که کارگردانهایی چون کیومرث پوراحمد و داریوش مهرجویی از قصههایم بهره بردند و فیلم و مجموعه تلویزیونی ساختهاند!
سینماخبر؛ هوشنگ مرادی کرمانی در ارزیابی وضعیت قصهنویسی و فیلمنامهنویسی در سینمای کودک گفت: در داستانهای ایرانی، هیچ کنش و واکنشی وجود ندارد درحالیکه فیلمنامه، داستانی است که باید بتوان از آن عکس گرفت.
وی ادامه داد: داستان باید حرکت داشته باشد. شخصیتها باید کنش و واکنشی از خود نشان بدهند اما در بیشتر داستانهای ایرانی، چنین چیزی وجود ندارد و به قول سینماییها، هیچ اکتی در داستانها نیست!
خالق «قصههای مجید» نخستین ویژگی یک اثر هنری را در این دانست که با نسلهای مختلف ارتباط برقرار کند و عنوان کرد: اثر هنری باید حرفی برای گفتن داشته باشد. فیلمی که از فیلتر زمان بگذرد و به تبلیغ مستقیم یک تفکر خاص نپردازد چراکه اثر ماندگار برای همه انسانها از هر طیف و دستهای حرفی برای گفتن دارد و تحت تاثیر شرایط سیاسی اجتماعی نیست.
مرادی کرمانی بیان کرد: یک اثر تاثیرگذار و ماندنی در قالبهای مختلف ریخته میشود بدون آنکه ماهیت خود را از دست بدهد. برای مثال یک رمان خوب میتواند به فیلم تبدیل شود. تاکنون دهها نسخه فیلم سینمایی و پویانمایی از «بینوایان» ساخته شده است اما همچنان رمانی که ویکتور هوگو نوشته خواندنی و تاثیرگذار است. حتی ترجمه این اثر نیز با مخاطب ارتباط برقرار می کند با اینکه بی گمان جذابیت زبان اصلی را ندارد.
مرادی کرمانی با اشاره به اینکه بعضی آثار در زمان خود شاعر یا نویسنده خوانده و دیده میشوند اما بعد اثری از این نوشته ها باقی نمیماند، افزود: برای بعضی دیگر اتفاقی عکس میافتد. برای مثال شعر حافظ بعد از زندگی شاعرانهاش شناخته و معرفی شد. هنوز هم پس از گذشت صدها سال مردم با شعر حافظ ارتباط برقرار میکنند و هیچ شاعری روحیه و خلق و خوی یک ملت را به اندازه حافظ در شعر خود نشان نداده است اما اگر ما چون حافظ شعر بگوییم قافیه را باخته و کار درستی نکردهایم. زمانی میتوانیم خلاقانه رفتار کنیم که به تولید اثری بپردازیم که پیش از ما به آن پرداخته نشده باشد.
نویسنده «مربای شیرین» به اهمیت زبان در یک داستان اشاره کرد و گفت: من برای نوشتن «قصههای مجید» یک دفتر ۴۰ برگ با خود همراه داشتم و همه ضربالمثلها و کنایهها را یادداشت میکردم زیرا واژهها دستمایه هنرمند برای نگارش داستان هستند. این در حالی است که امروز به خاطر افزایش وسایل ارتباط جمعی همه واژهها شبیه به هم شدهاند و تحت تاثیر ترجمه هستند. برای مثال ما در نوشتههای خود از واژه «کادو» استفاده میکنیم و کمتر از «مژدگانی، پیشکش، تحفه، چشم روشنی و…» در کلام خود بهره میبریم.
این نویسنده در پایان بیان کرد: در خارج براساس هر کتابی که نوشته میشود، فیلم و پویانمایی میسازند اما در ایران چنین اتفاقی نمیافتد و بیتوجهی به اقتباس، یکی از غفلتهای سینمای کودک و نوجوان ما است. در واقع من نویسنده خوش شانسی بودم که کارگردانهایی چون کیومرث پوراحمد و داریوش مهرجویی از قصههایم بهره بردند و فیلم و مجموعه تلویزیونی ساختهاند!