10-09-2014، 13:33
وقتی وارد یک تنگنا می شوید و همه چیز مخالف شما می شود، طوری که به نظرتان می رسد حتی یک دقیقه دیگر هم نمی توانید تحمل کنید، این دقیقاً همان زمان و مکانی است که جریان عوض می شود.» -- هریت بیچ استو
مطمئنم که شما هم قبلاً در همچنین وضعیتی بوده اید. هر چقدر هم که سخت تلاش می کرده اید، همه تلاش هایتان به نظر بیهوده می رسیده است. اما نباید ناامید شوید، زیرا بعضی از بزرگترین پیروزی های زندگی برای کسانی اتفاق افتاده است که باوجود شرایط خارجی، تحمل کرده اند. پیشرفت به سمت درک اهداف شخصی، پیشرفتی خطی و محدود نیست. موفقیت بعد از مجموعه ای از شکست ها، بن بست ها و پیروزی های کوچک اتفاق می افتد.
این خود مسیر رسیدن به هدف است که تعیین می کند به چه انسانی تبدیل شوید. رهبران موفق به شما توصیه می کنند که مسیر رسیدن به هدف پایه و اساس پیروزی و موفقیت شماست، احتمالاً داستان توماس ادیسون را شنیده اید که بعد از شکست های مداوم به کشف لامپ برق دست پیدا کرد. او برای کشف چیزی که امروز یکی از بزرگترین اکتشافات تاریخ به شمار می رود، بیشتر از هزار مرتبه تلاش کرد.
موفقیت نزدیک تر از چیزی است که فکر می کنید
ممکن است با خود فکر کنید و بگویید که انگیزه ای ندارید که برای رسیدن به موفقیت در آن ۱۰۰۰ شکست را تجربه کنید. اما اگر کشف ادیسون نیاز به ۱۰۰۰ مرتبه تلاش قبل از موفقیت داشت چه؟ می بینید گاهی فرایند، راه به سمت موفقیت را نشانتان می دهد. اگر هدفتان با مقیاسی قابل اندازه گیری باشد، شکست شما ممکن است به اندازه توماس ادیسون برجسته نباشد.
از طرف دیگر اگر هدف شما تاثیر گذاشتن بر انسانیت در مقیاس جهانی باشد، فرایند دنبال کردن هدفتان مطمئناً نیازمند شکست های غیرقابل انتظار خواهد بود. مقیاس یک هدف است که روندی که فرد طی می کند و کارهایی که برای رسیدن به آن لازم است را تعیین می کند.
این را در نظر بگیرید، اگر تلاش شما نیازمند صرف زمان و صبر بود و این را از قبل می دانستید چه؟ آیا باز هم مداومت داشتید؟ خیلی وقت ها بخاطر بسیاری عوامل نامشخص از دنبال کردن یک هدف دست می کشیم. به ناچار بخاطر ترس از ناشناخته ها، دلسرد می شویم تا اینکه آن را بعنوان یک چالش در آغوش بگیریم. این ترس از راه پیش رو است که ضعیفمان می کند زیرا عدم قطعیت نشان می دهد که موفقیت ممکن است دست نیافتنی باشد.
توصیه ما برای غلبه بر ترس از شکست این است که زمان را فراموش کرده و در عوض از مسیر لذت ببرید. اگر کاری که انجام می دهید را دوست داشته باشید و کاری را انجام دهید که دوست دارید، آنوقت روند کار می تواند تمرکز اصلی شما شود.
استفان کووی در کتاب معروف خود، ۷ عادت افراد موثر، عنوان می کند که وقتی با در نظر داشتن انتها، به هدفمان فکر می کنیم، راهی به سمت موفقیت برایمان طراحی می شود. افراد به دلایل مختلف از رسیدن به هدفشان دلسرد می شوند. اعتقاد من این است که هدف ممکن است همراه با عشق و عزم شما نباشد. در این صورت باید عشقی نابودنشدنی و عزمی راسخ برای رسیدن به آن هدف در خود ایجاد کنید. به هیچ وجه نباید به شکست فکر کنید.
لحظه ای به این مسئله فکر کنید. کدام بزرگتر است، لذت موفقیت یا بدبختی شکست؟ آیا برای موفقیت انگیزه دارید یا انگیزه دارید که از درد جلوگیری کنید؟ روانشناسان به این اصل درد-لذت می گویند.
برای درک هدفتان باید علاوه بر پشتکار و مداومت در کار، باوری انکارناپذیر به موفقیتتان داشته باشید. برای این منظور داشتن پشتکار دائمی اهمیت بسیار زیادی دارد، زیرا این عادات روزانه تان است که شما را به سمت موفقیت یا شکست راهنمایی می کند.
قبل از اینکه دلسرد شوید، کمی به خودتان استراحت دهید. گاهی اوقات یک وقفه کوتاه از روندی که برای رسیدن به هدفتان دارید، ذهنتان را روشن تر کرده و دید بازتری به شما می دهد. آلبرت انیشتین گفته است، «هیچوقت نمی توانید مشکلی را با همان سطح فکری که در ابتدای کار داشتید حل کنید.» به همین دلیل نگاه کردن به هدفتان با ذهنی تازه به شما این امکان را می دهد که فرصت های ممکن که قبلاً برایتان روشن نبوده را ببینید.
هیچکس نمی داند رسیدن به موفقیت چقدر طول می کشد. اگر با باوری انکارناپذیر و تعهد و پشتکار هدفتان را دنبال کنید، مطمئناً به موفقیت خواهید رسید. ضمن اینکه مسیرتان هم لذت بخش تر از خود موفقیت خواهد شد.
مطمئنم که شما هم قبلاً در همچنین وضعیتی بوده اید. هر چقدر هم که سخت تلاش می کرده اید، همه تلاش هایتان به نظر بیهوده می رسیده است. اما نباید ناامید شوید، زیرا بعضی از بزرگترین پیروزی های زندگی برای کسانی اتفاق افتاده است که باوجود شرایط خارجی، تحمل کرده اند. پیشرفت به سمت درک اهداف شخصی، پیشرفتی خطی و محدود نیست. موفقیت بعد از مجموعه ای از شکست ها، بن بست ها و پیروزی های کوچک اتفاق می افتد.
این خود مسیر رسیدن به هدف است که تعیین می کند به چه انسانی تبدیل شوید. رهبران موفق به شما توصیه می کنند که مسیر رسیدن به هدف پایه و اساس پیروزی و موفقیت شماست، احتمالاً داستان توماس ادیسون را شنیده اید که بعد از شکست های مداوم به کشف لامپ برق دست پیدا کرد. او برای کشف چیزی که امروز یکی از بزرگترین اکتشافات تاریخ به شمار می رود، بیشتر از هزار مرتبه تلاش کرد.
موفقیت نزدیک تر از چیزی است که فکر می کنید
ممکن است با خود فکر کنید و بگویید که انگیزه ای ندارید که برای رسیدن به موفقیت در آن ۱۰۰۰ شکست را تجربه کنید. اما اگر کشف ادیسون نیاز به ۱۰۰۰ مرتبه تلاش قبل از موفقیت داشت چه؟ می بینید گاهی فرایند، راه به سمت موفقیت را نشانتان می دهد. اگر هدفتان با مقیاسی قابل اندازه گیری باشد، شکست شما ممکن است به اندازه توماس ادیسون برجسته نباشد.
از طرف دیگر اگر هدف شما تاثیر گذاشتن بر انسانیت در مقیاس جهانی باشد، فرایند دنبال کردن هدفتان مطمئناً نیازمند شکست های غیرقابل انتظار خواهد بود. مقیاس یک هدف است که روندی که فرد طی می کند و کارهایی که برای رسیدن به آن لازم است را تعیین می کند.
این را در نظر بگیرید، اگر تلاش شما نیازمند صرف زمان و صبر بود و این را از قبل می دانستید چه؟ آیا باز هم مداومت داشتید؟ خیلی وقت ها بخاطر بسیاری عوامل نامشخص از دنبال کردن یک هدف دست می کشیم. به ناچار بخاطر ترس از ناشناخته ها، دلسرد می شویم تا اینکه آن را بعنوان یک چالش در آغوش بگیریم. این ترس از راه پیش رو است که ضعیفمان می کند زیرا عدم قطعیت نشان می دهد که موفقیت ممکن است دست نیافتنی باشد.
توصیه ما برای غلبه بر ترس از شکست این است که زمان را فراموش کرده و در عوض از مسیر لذت ببرید. اگر کاری که انجام می دهید را دوست داشته باشید و کاری را انجام دهید که دوست دارید، آنوقت روند کار می تواند تمرکز اصلی شما شود.
استفان کووی در کتاب معروف خود، ۷ عادت افراد موثر، عنوان می کند که وقتی با در نظر داشتن انتها، به هدفمان فکر می کنیم، راهی به سمت موفقیت برایمان طراحی می شود. افراد به دلایل مختلف از رسیدن به هدفشان دلسرد می شوند. اعتقاد من این است که هدف ممکن است همراه با عشق و عزم شما نباشد. در این صورت باید عشقی نابودنشدنی و عزمی راسخ برای رسیدن به آن هدف در خود ایجاد کنید. به هیچ وجه نباید به شکست فکر کنید.
لحظه ای به این مسئله فکر کنید. کدام بزرگتر است، لذت موفقیت یا بدبختی شکست؟ آیا برای موفقیت انگیزه دارید یا انگیزه دارید که از درد جلوگیری کنید؟ روانشناسان به این اصل درد-لذت می گویند.
برای درک هدفتان باید علاوه بر پشتکار و مداومت در کار، باوری انکارناپذیر به موفقیتتان داشته باشید. برای این منظور داشتن پشتکار دائمی اهمیت بسیار زیادی دارد، زیرا این عادات روزانه تان است که شما را به سمت موفقیت یا شکست راهنمایی می کند.
قبل از اینکه دلسرد شوید، کمی به خودتان استراحت دهید. گاهی اوقات یک وقفه کوتاه از روندی که برای رسیدن به هدفتان دارید، ذهنتان را روشن تر کرده و دید بازتری به شما می دهد. آلبرت انیشتین گفته است، «هیچوقت نمی توانید مشکلی را با همان سطح فکری که در ابتدای کار داشتید حل کنید.» به همین دلیل نگاه کردن به هدفتان با ذهنی تازه به شما این امکان را می دهد که فرصت های ممکن که قبلاً برایتان روشن نبوده را ببینید.
هیچکس نمی داند رسیدن به موفقیت چقدر طول می کشد. اگر با باوری انکارناپذیر و تعهد و پشتکار هدفتان را دنبال کنید، مطمئناً به موفقیت خواهید رسید. ضمن اینکه مسیرتان هم لذت بخش تر از خود موفقیت خواهد شد.