10-09-2014، 10:50
وقتی انسان بتواند بر نحوه فکر کردن خود تسلط پیدا کند، یعنی اراده ای بسیار قوی پیدا کرده است. آنکه بر فکر خود مسلط شود بر اعضاء خود مسلط تر خواهد بود.
از ابزارهای رسیدن به کمال در انسان، اراده قوی، نظم و انضباط، صبر و تقوا و... است که همه اینها از شاهراه اطاعت و تفکر می گذرد. یعنی در برخی امور باید بر اساس عبودیت، صرفاً اطاعت کرد و در برخی دیگر در کنار اطاعت کردن، باید تفکر نمود. به همین دلیل در اسلام در کنار عبودیت و اطاعت، تأکید و سفارش بسیار بر تفکر کرده و حتی آن را بهترین عبادت به حساب آورده است.
فکر کردن ممنوع
پس چه خوب است در این ماه عزیز که ماه عبادت است، با تفکر صحیح، راه رسیدن به کمال را وسیع تر و کوتاه تر کنیم.
وقتی خوب فکر می کنم، می بینم تمام ابزار کمال در روزه وجود دارد. یعنی روزه به نوعی بهترین راه رسیدن انسان به کمال است. کمال همان چیزی است که انسان تشنه آن است و به هر دری می زند تا به آن دست یابد و روزه بهترین راه دستیابی است.
روزه از عباداتی است که صرفاً بازدارنده است. یعنی یک «نَه» بزرگ به خواسته هاست؛ حتی خواسته های حلال و طبیعی مثل خوردن و آشامیدن. این بازدارندگی، شامل بازدارندگی در تفکر و نحوه فکر کردن انسان هم می شود. یعنی حتی به خودت اجازه بد فکر کردن و به بد فکر کردن هم ندهی. انسان نمی تواند فکر نکند. ساختار ذهن انسان پویا و فعال است و هرگز لحظه ای از فعالیت باز نمی ماند. روزه با خاصیت بازدارندگی اش، این ساختار پویا را به سمت صحیح هدایت می کند و وقتی موتور حرکتی انسان به سمت صحیح حرکت کند، پس این خود انسان است که صحیح حرکت می کند.
تفکر صحیح، در کنار حرکت صحیح انسان، موجب قوت اراده نیز می شود. وقتی انسان بتواند بر نحوه فکر کردن خود (فکر بسیار پویا و گریزپا است) تسلط پیدا کند، یعنی اراده ای بسیار قوی پیدا کرده است. آنکه بر فکر خود مسلط شود بر اعضاء خود مسلط تر خواهد بود.
روزه با آدابی که دارد، به طور مجزا، موجب تقویت اراده و تسلط بر اعضا نیز می شود. تو گرسنه می شوی، غذا می بینی اما به غریزه خود «نَه» می گویی. یعنی با اراده، بر خواسته غریزی و طبیعی خود مسلط می شوی. یکی از امر کنندگان بسیار قوی در حیطه حکومتی انسان، غرایز اوست. روزه قدرت این پادشاهی را به حداقل می رساند و اراده را حاکم می کند. حکومت اراده به جای حکومت غرایز، یعنی اوج انسانیت و کمال بشر.
از دیگر ابزار رساندن انسان به کمال، نظم است. با کمی دقت، نظم را در همه امور جهان و از جمله در تمام احکام شریعت خواهیم دید. نظم در روزه نیز با دقت و حدّت، خود را عرضه می کند. بطوری که دقیقه ای بعد از اذان صبح یا قبل از اذان مغرب، نمی توان چیزی خورد. یا یک روز قبل از ماه مبارک رمضان و یک روز بعد از این ماه عزیز نمی توان به عنوان ماه رمضان روزه گرفت. نظم ملودی زیبایی است که در تمام رگهای هستی نوای حیات می نوازد. نبودن نظم در برخی امور یعنی نبودن آن امر. نبودن نظم در روزه یعنی روزه نبودن. نظم با فطرت و طبیعت انسان هماهنگ است و مسلم است که راه کمال انسان، از نظم موجود در امورش می گذرد.
و اما تقوا؛ تقوا دارای بار معنایی بازدارنگی است. یعنی همان چیزی که ماهیت روزه را تشکیل می دهد. بررسی لغوی و اصطلاحی تقوا و روزه، به یک ریشه واحد باز می گردد که در ادبیات فارسی به آن پرهیز می گویند. تقوا شامل پرهیز از هر گناهی است؛ هر آنچه که شهوت و غریزه به آن امر می کند اما شریعت و فطرت از آن نهی می کنند.
فکر کردن ممنوع
در روزه، بجز پرهیز از گناه، پرهیز از غرایزی است که در روزها و شرایط عادی، شریعت، انسان را از آنها نهی نمی کند. این نوع پرهیزگاری که مخصوص روزه هست، موجب تقوایی بیش از پیش می شود که انسان را به کمال نزدیک و نزدیک تر می کند. این آموزه ای است که از آیه 183 سوره مبارکه بقره به دست می آید:
(یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ كُتِبَ عَلَیْكُمُ الصِّیَامُ كَمَا كُتِبَ عَلىَ الَّذِینَ مِن قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ)
اى كسانى كه ایمان آوردهاید، روزه بر شما مقرر شده است، همان گونه كه بر كسانى كه پیش از شما مقرر شده بود، باشد كه پرهیزگارى كنید.
مهمترین و کارآترین ابزار برای رسیدن به کمال، تقواست و روزه همان تقواست. یعنی به هر قصد و نیتی که روزه بگیری، در واقع به رعایت تقوا تن داده ای. پس آنکه در حالت روزه به سر می برد چه بخواهد و چه نخواهد، در حالت تقواست و در واقع در حالت سیر به سوی کمال است؛ سیر به سوی معبود.
از ابزارهای رسیدن به کمال در انسان، اراده قوی، نظم و انضباط، صبر و تقوا و... است که همه اینها از شاهراه اطاعت و تفکر می گذرد. یعنی در برخی امور باید بر اساس عبودیت، صرفاً اطاعت کرد و در برخی دیگر در کنار اطاعت کردن، باید تفکر نمود. به همین دلیل در اسلام در کنار عبودیت و اطاعت، تأکید و سفارش بسیار بر تفکر کرده و حتی آن را بهترین عبادت به حساب آورده است.
فکر کردن ممنوع
پس چه خوب است در این ماه عزیز که ماه عبادت است، با تفکر صحیح، راه رسیدن به کمال را وسیع تر و کوتاه تر کنیم.
وقتی خوب فکر می کنم، می بینم تمام ابزار کمال در روزه وجود دارد. یعنی روزه به نوعی بهترین راه رسیدن انسان به کمال است. کمال همان چیزی است که انسان تشنه آن است و به هر دری می زند تا به آن دست یابد و روزه بهترین راه دستیابی است.
روزه از عباداتی است که صرفاً بازدارنده است. یعنی یک «نَه» بزرگ به خواسته هاست؛ حتی خواسته های حلال و طبیعی مثل خوردن و آشامیدن. این بازدارندگی، شامل بازدارندگی در تفکر و نحوه فکر کردن انسان هم می شود. یعنی حتی به خودت اجازه بد فکر کردن و به بد فکر کردن هم ندهی. انسان نمی تواند فکر نکند. ساختار ذهن انسان پویا و فعال است و هرگز لحظه ای از فعالیت باز نمی ماند. روزه با خاصیت بازدارندگی اش، این ساختار پویا را به سمت صحیح هدایت می کند و وقتی موتور حرکتی انسان به سمت صحیح حرکت کند، پس این خود انسان است که صحیح حرکت می کند.
تفکر صحیح، در کنار حرکت صحیح انسان، موجب قوت اراده نیز می شود. وقتی انسان بتواند بر نحوه فکر کردن خود (فکر بسیار پویا و گریزپا است) تسلط پیدا کند، یعنی اراده ای بسیار قوی پیدا کرده است. آنکه بر فکر خود مسلط شود بر اعضاء خود مسلط تر خواهد بود.
روزه با آدابی که دارد، به طور مجزا، موجب تقویت اراده و تسلط بر اعضا نیز می شود. تو گرسنه می شوی، غذا می بینی اما به غریزه خود «نَه» می گویی. یعنی با اراده، بر خواسته غریزی و طبیعی خود مسلط می شوی. یکی از امر کنندگان بسیار قوی در حیطه حکومتی انسان، غرایز اوست. روزه قدرت این پادشاهی را به حداقل می رساند و اراده را حاکم می کند. حکومت اراده به جای حکومت غرایز، یعنی اوج انسانیت و کمال بشر.
از دیگر ابزار رساندن انسان به کمال، نظم است. با کمی دقت، نظم را در همه امور جهان و از جمله در تمام احکام شریعت خواهیم دید. نظم در روزه نیز با دقت و حدّت، خود را عرضه می کند. بطوری که دقیقه ای بعد از اذان صبح یا قبل از اذان مغرب، نمی توان چیزی خورد. یا یک روز قبل از ماه مبارک رمضان و یک روز بعد از این ماه عزیز نمی توان به عنوان ماه رمضان روزه گرفت. نظم ملودی زیبایی است که در تمام رگهای هستی نوای حیات می نوازد. نبودن نظم در برخی امور یعنی نبودن آن امر. نبودن نظم در روزه یعنی روزه نبودن. نظم با فطرت و طبیعت انسان هماهنگ است و مسلم است که راه کمال انسان، از نظم موجود در امورش می گذرد.
و اما تقوا؛ تقوا دارای بار معنایی بازدارنگی است. یعنی همان چیزی که ماهیت روزه را تشکیل می دهد. بررسی لغوی و اصطلاحی تقوا و روزه، به یک ریشه واحد باز می گردد که در ادبیات فارسی به آن پرهیز می گویند. تقوا شامل پرهیز از هر گناهی است؛ هر آنچه که شهوت و غریزه به آن امر می کند اما شریعت و فطرت از آن نهی می کنند.
فکر کردن ممنوع
در روزه، بجز پرهیز از گناه، پرهیز از غرایزی است که در روزها و شرایط عادی، شریعت، انسان را از آنها نهی نمی کند. این نوع پرهیزگاری که مخصوص روزه هست، موجب تقوایی بیش از پیش می شود که انسان را به کمال نزدیک و نزدیک تر می کند. این آموزه ای است که از آیه 183 سوره مبارکه بقره به دست می آید:
(یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ كُتِبَ عَلَیْكُمُ الصِّیَامُ كَمَا كُتِبَ عَلىَ الَّذِینَ مِن قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ)
اى كسانى كه ایمان آوردهاید، روزه بر شما مقرر شده است، همان گونه كه بر كسانى كه پیش از شما مقرر شده بود، باشد كه پرهیزگارى كنید.
مهمترین و کارآترین ابزار برای رسیدن به کمال، تقواست و روزه همان تقواست. یعنی به هر قصد و نیتی که روزه بگیری، در واقع به رعایت تقوا تن داده ای. پس آنکه در حالت روزه به سر می برد چه بخواهد و چه نخواهد، در حالت تقواست و در واقع در حالت سیر به سوی کمال است؛ سیر به سوی معبود.