30-08-2014، 12:06
من هیچی ندارم، هیچی!
کمدش پر از لباس است ولی تا می خواهد جایی برود می گوید چه بپوشم، من که لباس ندارم! مگر تازه خریده باشد که باز ممکن است بگوید این لباس برای اینجا خوب نیست؛ و خلاصه دائم «ندارم ندارم» ورد زبان ها شده است.
به اطرافت توجه کردی چرا چهره ها بیشتر غمگین است؟ چرا لبخند روی لب ها کم شده است؟ شنیده ای می گویند از نخورده بگیر بده به خورده! چرا مردم هر چه بیشتر دارند محتاج ترند؟
داشتم فکر می کردم که چرا چند دهه قبل مردم کمتر داشتند ولی کمتر نیازمند بودند. الان بیشتر دارند و نیازمند ترند و دائم خرید دارند یعنی لازم است برای نداشته ها به بازار بروند؟
نیاز به چه معنی؟ به این معنی که حس نیازمندی و نداری داشته باشی.
کمدش پر از لباس است ولی تا می خواهد جایی برود می گوید چه بپوشم، من که لباس ندارم! مگر تازه خریده باشد که باز ممکن است بگوید این لباس برای اینجا خوب نیست؛ و خلاصه دائم «ندارم ندارم» ورد زبان ها شده است. می دانستی این کلام یک جور ناشکری است؟
شکر چیست؟ که در قرآن آمده: «لان شکرتم لازیدنکم...» اگر شکر کنید نعمت برایتان زیاد می شود و اگر ناشکری کنید نعمت از دست می دهید.
در هر لحظه شما یا شاکرید یا ناشکر. یعنی یا در لحظه ای که شما نعمت را می بینید، راضی هستید و از صاحب نعمت ممنونی و تشکر می کنی، پس شاکری؛ یا نعمتی نمی بینی که راضی باشی و از صاحب نعمت متشکر باشی، که ناشکری.
کسی که شاکر باشد راضی است. کسی که راضی باشد مسرور و شاد هست. پس شادی در دیدن نعمت نهفته است و در انسان شاکر بارز می شود.
بعضیهایمان عادت به غر زدن داریم. غر زدن هم یک نحوه دیگر از ناشکری است. به اطرافت دقت کن؛ بعضیها با داشتن خیلی چیزها مدام غر می زنند و دنبال نداشته هایشان هستند. اینها همیشه حس نیازمندی، در درونشان موج می زند
مشکل مردم روز گار ما ندیدن نعمت های اطرافشان است. آنها عطش داشتن، دارند. عطش خرید و مصرف. وقتی مصرفگرا باشی دنبال چیزهای جدید میگردی تا بخری و در زمان خرید مدام به نیاز فکر میکنی نه به اینکه چه داری و چه نداری.
ذهنت از نیاز هایت پر می شود که چه باید بخرم. وقت پیدا نمی کنی که فکر کنی که چه چیزهایی دارم و باید شکر کنم. خودت به خودت اضطراب می دهی که نکند این خوب نباشد، سرم کلاه برود یا... .
انگار انسان یا پول ندارد و حسرت باید بخورد و یا به دنبال پول بدود. حالا یا مقید به شرع هست که دنبال پول حلال باشد یا مقید نیست و دنبال پول از هر طریق که شد باشد که آن هم دردسرهای خودش را دارد.
خلاصه آرامشی وجود ندارد تا در آن فکر، حرکت صحیح خودش را داشته باشد و دنبال نعمت های اطرافش باشد و با درک آن خدا را شکر کند.
اصلا کسی که شاکر باشد در صورتش حس آرامش و رضایت را می بینی. همین الان در صورت اطرافیانت با دقت نگاه کن. در صورت چند نفرشان رضایت و آرامش دیده می شود؟
متاسفانه در زمانهای هستیم که مردم از داشته هایشان کمتر راضی و خشنود هستند. بیشتر به دنبال به دست آوردن نداشته هایشان هستند و این یکی از شاهکلیدهای افسردگی در آدمهای اطرافمان است.
البته وظیفه اولیه ما در مورد خودمان است... پس به محض اینکه ناشادمانی و ناخرسندی را در خودت حس کردی بدان در آن لحظه حالت انسان ناشکر در تو مستولی شده است. در این موقع چه کنم تا این حس در من ماندگار نشود و من انسان افسرده ای نشوم؟
دعا
وظیفه من در این لحظه دقت در خودم و در اطرافم و توجه به نعمتهایی است که خدا داده است؛ تا شکر متناسب با آن نعمت را بفهمم و انجام بدهم. که شکر نعمت، باعث افزایش آن می شود و افزایش نعمت سرور و شادی در من ایجاد می کند.
بعضیهایمان عادت به غر زدن داریم. غر زدن هم یک نحوه دیگر از ناشکری است. به اطرافت دقت کن؛ بعضیها با داشتن خیلی چیزها مدام غر می زنند و دنبال نداشته هایشان هستند. اینها همیشه حس نیازمندی، در درونشان موج می زند. باید سعی کنی تو اینطور نباشی پس مراقب باش تا این حالت در تو پیدا نشود.
شاد بودن و غم نداشتن از آمال و آرزوهای انسان است. من شیعه با انجام دستورالعملهای ائمه بدون اینکه بدانم، راههای شادی و شادابی را طی می کنم و به برکت این راه طیب و طاهر می توانم زندگی پر از شادی داشته باشم.
به امید زندگی در مدینه فاضله مهدوی.
کمدش پر از لباس است ولی تا می خواهد جایی برود می گوید چه بپوشم، من که لباس ندارم! مگر تازه خریده باشد که باز ممکن است بگوید این لباس برای اینجا خوب نیست؛ و خلاصه دائم «ندارم ندارم» ورد زبان ها شده است.
به اطرافت توجه کردی چرا چهره ها بیشتر غمگین است؟ چرا لبخند روی لب ها کم شده است؟ شنیده ای می گویند از نخورده بگیر بده به خورده! چرا مردم هر چه بیشتر دارند محتاج ترند؟
داشتم فکر می کردم که چرا چند دهه قبل مردم کمتر داشتند ولی کمتر نیازمند بودند. الان بیشتر دارند و نیازمند ترند و دائم خرید دارند یعنی لازم است برای نداشته ها به بازار بروند؟
نیاز به چه معنی؟ به این معنی که حس نیازمندی و نداری داشته باشی.
کمدش پر از لباس است ولی تا می خواهد جایی برود می گوید چه بپوشم، من که لباس ندارم! مگر تازه خریده باشد که باز ممکن است بگوید این لباس برای اینجا خوب نیست؛ و خلاصه دائم «ندارم ندارم» ورد زبان ها شده است. می دانستی این کلام یک جور ناشکری است؟
شکر چیست؟ که در قرآن آمده: «لان شکرتم لازیدنکم...» اگر شکر کنید نعمت برایتان زیاد می شود و اگر ناشکری کنید نعمت از دست می دهید.
در هر لحظه شما یا شاکرید یا ناشکر. یعنی یا در لحظه ای که شما نعمت را می بینید، راضی هستید و از صاحب نعمت ممنونی و تشکر می کنی، پس شاکری؛ یا نعمتی نمی بینی که راضی باشی و از صاحب نعمت متشکر باشی، که ناشکری.
کسی که شاکر باشد راضی است. کسی که راضی باشد مسرور و شاد هست. پس شادی در دیدن نعمت نهفته است و در انسان شاکر بارز می شود.
بعضیهایمان عادت به غر زدن داریم. غر زدن هم یک نحوه دیگر از ناشکری است. به اطرافت دقت کن؛ بعضیها با داشتن خیلی چیزها مدام غر می زنند و دنبال نداشته هایشان هستند. اینها همیشه حس نیازمندی، در درونشان موج می زند
مشکل مردم روز گار ما ندیدن نعمت های اطرافشان است. آنها عطش داشتن، دارند. عطش خرید و مصرف. وقتی مصرفگرا باشی دنبال چیزهای جدید میگردی تا بخری و در زمان خرید مدام به نیاز فکر میکنی نه به اینکه چه داری و چه نداری.
ذهنت از نیاز هایت پر می شود که چه باید بخرم. وقت پیدا نمی کنی که فکر کنی که چه چیزهایی دارم و باید شکر کنم. خودت به خودت اضطراب می دهی که نکند این خوب نباشد، سرم کلاه برود یا... .
انگار انسان یا پول ندارد و حسرت باید بخورد و یا به دنبال پول بدود. حالا یا مقید به شرع هست که دنبال پول حلال باشد یا مقید نیست و دنبال پول از هر طریق که شد باشد که آن هم دردسرهای خودش را دارد.
خلاصه آرامشی وجود ندارد تا در آن فکر، حرکت صحیح خودش را داشته باشد و دنبال نعمت های اطرافش باشد و با درک آن خدا را شکر کند.
اصلا کسی که شاکر باشد در صورتش حس آرامش و رضایت را می بینی. همین الان در صورت اطرافیانت با دقت نگاه کن. در صورت چند نفرشان رضایت و آرامش دیده می شود؟
متاسفانه در زمانهای هستیم که مردم از داشته هایشان کمتر راضی و خشنود هستند. بیشتر به دنبال به دست آوردن نداشته هایشان هستند و این یکی از شاهکلیدهای افسردگی در آدمهای اطرافمان است.
البته وظیفه اولیه ما در مورد خودمان است... پس به محض اینکه ناشادمانی و ناخرسندی را در خودت حس کردی بدان در آن لحظه حالت انسان ناشکر در تو مستولی شده است. در این موقع چه کنم تا این حس در من ماندگار نشود و من انسان افسرده ای نشوم؟
دعا
وظیفه من در این لحظه دقت در خودم و در اطرافم و توجه به نعمتهایی است که خدا داده است؛ تا شکر متناسب با آن نعمت را بفهمم و انجام بدهم. که شکر نعمت، باعث افزایش آن می شود و افزایش نعمت سرور و شادی در من ایجاد می کند.
بعضیهایمان عادت به غر زدن داریم. غر زدن هم یک نحوه دیگر از ناشکری است. به اطرافت دقت کن؛ بعضیها با داشتن خیلی چیزها مدام غر می زنند و دنبال نداشته هایشان هستند. اینها همیشه حس نیازمندی، در درونشان موج می زند. باید سعی کنی تو اینطور نباشی پس مراقب باش تا این حالت در تو پیدا نشود.
شاد بودن و غم نداشتن از آمال و آرزوهای انسان است. من شیعه با انجام دستورالعملهای ائمه بدون اینکه بدانم، راههای شادی و شادابی را طی می کنم و به برکت این راه طیب و طاهر می توانم زندگی پر از شادی داشته باشم.
به امید زندگی در مدینه فاضله مهدوی.