17-08-2014، 19:15
منوچهر محمدی مدرک دکترای مطالعات بینالملل از دانشگاه کارولینای جنوبی شهر کلمبیای آمریکا دارد. وی علاوه بر انتشار دهها مقاله پژوهشی، دارای تالیفات فراوانی است که از جمله کتابهای او میتوان به این عناوین اشاره کرد: «تحلیلی بر انقلاب اسلامی»، «انقلاب اسلامی در مقایسه با انقلابهای فرانسه و روسیه»، «انقلاب اسلامی؛ زمینهها و پیامدها» و «آینده نظام بینالملل و سیاست خارجی جمهوری». مسئولیتهایی از قبیل استانداری سیستان و بلوچستان، معاونت آموزش و پژوهش وزارت امور خارجه، ریاست کمیته حقوقی شورای عالی انقلاب فرهنگی و معاون نخستوزیری را میتوان در سوابق وی مشاهده کرد.
محمدی در گفتوگویی با هفتهنامه «پنجره»، تاثیر رهبر معظم انقلاب در دوران نهضت و ابتدای انقلاب و همچنین ایام ریاست جمهوری ایشان را بررسی کرده و گفته است: «ایشان با هوش و ذکاوتی که داشت، خطوط انحرافی را خوب میشناخت و مقابله میکرد. مخصوصا در خطبههای نماز جمعه و سخنرانیهایی که داشتند، به راحتی راجع به خطوط انحرافی صحبت میکردند. در عین حال جلوتر از امام هم حرکت نمیکردند. در آن دوره گاهی آقای هاشمی در برخوردهایش، تندتر از امام میرفت ولی ایشان نه. ایشان سعی میکرد چنانچه امام موضعی میگرفتند با آن حدود حرکت کند. مسئله دیگری که برای آقا مطرح بود در آن دوره، رعایت موازین اسلامی و شرعی بود؛ یعنی ایشان به تمام معنا معتقد بود که هدف وسیله را توجیه نمیکند. میدانید که خیلیها به این اعتقاد داشتند که هدف میتواند وسیله را توجیه کند؛ به این معنا که چون هدفمان مقدس است، از هر راهی میتوانیم برویم ولی حضرت آقا معتقد بود باید با رعایت کلیه موازین شرعی پیش برویم. به همین علت با بعضی از تصمیمات اولیه شورای انقلاب و برخی انقلابیون موافق نبود. با تندرویهایی که دادگاههای انقلاب میکردند موافق نبود و معتقد بود که رعایت بکنید. مثلا از کسانی که بیش از همه با برخی کارهای آقای خلخالی و نسبت به این تندرویهایی که میشد مخالفت داشت، حضرت آقا بود.»
وی افزود: «من در جلساتی بودم که ایشان شدیدا موضع میگرفت که این چهکاری است؟ یادم هست در جلسهای بحث شد، چون آقای خلخالی برای برخی اعدامها در ملاء عام روش خاصی داشت. آقا فرمودند که این چه کاری است؟! در همان موقع موضع میگرفت. منتها موضع ایشان اینطور نبود که در مقابل حضرت امام باشد ولی در جلسات خصوصی با این تندرویها برخورد میکرد. به همین علت هم خیلیها تصور میکردند که ایشان راستگراست. چون چپیها خیلی تند بودند و افراطی حرکت میکردند و ایشان این اعتقاد را نداشت. از طرفی از قبول هیچ مسئولیتی هر چند سخت ابا نداشتند. ایشان صرفنظر از اینکه عضو شورای انقلاب اسلامی بود، اولین بار که بین دولت موقت و شورای انقلاب اختلاف افتاد و قرار شد نوعی ادغام انجام شود، سختترین مسئولیت را در وزارت دفاع قبول کردند و متواضعانه هم پذیرفت که معاون وزیر دفاع باشد. مدتی شهید چمران بودند،بعد از شهید چمران، شهید نامجو و شهید فکوری. ایشان به عنوان وزیر دفاع، بخش نظامی را تحت کنترل داشتند. یا حتی مثلا امام جمعه تهران بودند، امام جماعتی تهران کار خیلی سختی بود. اولین امام جمعه تهران مرحوم آیتالله طالقانی بود و سپس آقای منتظری که هر دو از نظر سنی و سطح بالای معلومات و سواد، شناختهشده بودند. اما ایشان یک مجتهد بود. انصافا هم تا زمانی که بودند میتوانستند نمازهای جمعه را به بهترین شکل برگزار کنند. فوقالعاده از پس این کار برآمدند؛ خصوصا ماجرای انفجار در نماز جمعه و شجاعت ایشان که همچنان خطبههای نماز را ادامه دادند در حالی که عدهای پودر شده بودند. ایشان خیلی بیاعتنا به این مسئله بودند و ذرهای بر ایشان تاثیر نگذاشت و نماز را ادامه دادند. این مسئله در آن سن جوانی خیلی مهم بود. البته دنبال پست و مقام هم نبودند. ایشان برایشان حکم صادر میشد که این کار را بپذیرید و ایشان ابایی هم نداشتند. در آن زمان به عنوان یک فرد صادق و با تقوا که مبانی شریعت را رعایت میکند، فرد متشرعی هست و در عین حال سیاستمدار برجستهای هم هست که سرد و گرم روزگار را چشیده است، زندان و تبعید را هم پشت سر گذاشته و بیرون آمده، مورد احترام فوقالعاده همه بودند. علیرغم این درگیریهای سیاسی، ایشان مورد احترام بودند.»