14-08-2014، 15:41
در روز 18دی ماه 1303 شمسی، مجلس شورای ملی، اصلاح قانون انتخابات نمایندگان مجلس را در دستور کار قرار داده بود.
بحث نفوذ افراد مختلف در انتخابات، در سخنان وکلای مجلس مورد اشاره قرار می گیرد و سپس یکی از نمایندگان در باره حق رای افراد بی سواد مطلبی را مطرح می کند که خواندنی است.
این نماینده که میرزا عبدالله یاسایی نام داشته و اصالتا یزدی اما نماینده دامغان و سمنان بوده اظهار می دارد:
نفوذهائی که در انتخابات اعمال می شود از دو قسم خارج نیست. یک قسم نفوذهائی است که از طرف مأمورین دولت اعمال میشود و یک قسم هم نفوذهائی است که از طرف اشخاص متنفذ محلی اعمال میشود... جلوگیری از این نفوذها نخواهد شد مگر اینکه به عقیده بنده انتخابات را تخصیص دهیم به اشخاص باسواد. (بعضی از نمایندگان صحیح است)
بنده عقیده دارم که جمعیت ایران به ده قسمت تقسیم می شوند و 9 قسمت از آنها اشخاصی هستند که نمیفهمند چه می خواهند و چه میگویند و به عقیده بنده نمیتوانند در امور اجتماعی شرکت کنند. چرا؟ برای اینکه خصم آنها از آنها استفاده می کند ...بنده عقیدهام این است اشخاصی که واسطه مستضعف بودن و بواسطه اینکه تشخیص نمی دهند رایی که می دهند برای چیست و نمیفهمند حکومت ملی یعنی چه و نمیفهمند در ورقه رأیشان اسم کی را مینویسند!
اینها نباید در امر انتخابات دخالت کنند زیرا به ضرر خودشان است. ما در عمل میبینیم که این قبیل انتخابات بر علیه زارعین و دهاقین تمام میشود و دیگران از آن استفاده میکنند.
اگر انتخابات را تخصیص بدهیم به اشخاص باسواد، در آنها تهدید و تطمیع کمتر اثر میکند و هیچ لزومی ندارد که فرضا ما بگوئیم آقای حائری زاده از یزد با بیست و سه هزار رای انتخاب شدند و به عقیده من این دو هزار رای وزنش زیادتر از دویست هزار رایی است که یک نفر بنویسد و هزار تا هزار تا تقسیم کند.
...اشخاصی که سواد ندارند چه میکنند؟ مجبورند ورقههای سفید خودشان را بدهند باشخاص دیگری بنویسند در این صورت چطور انتخابات مخفی است؟ فلان کدخدا در ده نشسته و پانصد رأی بخط پسرش نوشته (چون خودش که سواد ندارد پسرش که تازه مکتب رفته و اسم نویسی را یاد گرفته)معلوم است این کدخدا هم با فلان متنفذی که فرضا در شهر است مربوط است در این صورت این انتخابات بمیل آن یک نفر تمام می شود.
اگر انتخابات را تخصیص بدهیم به اشخاص باسواد، در آنها تهدید و تطمیع کمتر اثر میکند و هیچ لزومی ندارد که فرضا ما بگوئیم آقای حائری زاده از یزد با بیست و سه هزار رای انتخاب شدند و به عقیده من این دو هزار رای وزنش زیادتر از دویست هزار رایی است که یک نفر بنویسد و هزار تا هزار تا تقسیم کند
عجالتاً به عقیده بنده با این ترتیب انتخابات اهالی شهرها که بیشتر از عقلا و اشخاصی هستند که میتوانند در امور اجتماعی دخالت کنند از انتخاب کردن و انتخاب شدن محرومند.
من باب مثال یکی را عرض می کنم بهترین نمونه انتخابات مشهد است. شهر مشهد حقاً از انتخابات محروم بودند. زیرا اکثریت را دهات بردند من باب مثال عرض می کنم، خود بنده را اشخاص انتخاب کردهاند که اکثریتشان دهاتی بودهاند و این مسائل را تشخیص نمیدادند. به نظر بنده باید انتخابات را تخصیص داد به سواد دارها. مادام که معارف در این مملکت توسعه پیدا نکرده، مادام که اشخاص یک اطلاعات سیاسی و اجتماعی کم و بیش پیدا نکردهاند و نمیفهمند مجلس یعنی چه و مفهوم حکومت و سلطنت ملی را نفهمیدهاند و سالیان دراز دیگر هم نمی فهمند باید بیسوادها در امر انتخابات دخالت نکنند...