13-08-2014، 12:20
بچه بودم،
بابام منو برده بود مسجد، امام جماعت هم پير بود آروم آروم نماز ميخوند،
منم حوصه ام سر رفته بود پا شدم رفتم بالاي منبر ميکروفونو ورداشتم، شروع کردم به خوندن شعراي مهد کودکمون،
کل مسجد داشتن همراه با لبخند مليحي به نمازشون ادامه ميدادن ...
يهو ديدم بابا نمازو ول کرده اينهو پلنگ گرسنه داره مياد سمتم، منم که به شدت احساس خطر ميکردم فرارو به
قرار ترجيح
دادم و بابا بدو من بدو،
منم که ريزه ميزه بودم از بين نماز گزارا سريع رد ميشدم و داد ميزدم : کمک اين ميخواد منو بزنه !! چند نفر که اصن افتاده
بودن کف مسجد ريسه ميرفتن، بقيه هم در حال ذوق کردن بودن، اين ماراتون حتي تو تامو جري هم بي سابقه بود تا اينکه
بابام منو گرفتو تا ميخوردم منو زد
![Big Grin Big Grin](http://www.flashkhor.com/forum/images/smilies/biggrin.gif)
![Big Grin Big Grin](http://www.flashkhor.com/forum/images/smilies/biggrin.gif)
![Big Grin Big Grin](http://www.flashkhor.com/forum/images/smilies/biggrin.gif)
![Big Grin Big Grin](http://www.flashkhor.com/forum/images/smilies/biggrin.gif)
بابام منو برده بود مسجد، امام جماعت هم پير بود آروم آروم نماز ميخوند،
منم حوصه ام سر رفته بود پا شدم رفتم بالاي منبر ميکروفونو ورداشتم، شروع کردم به خوندن شعراي مهد کودکمون،
کل مسجد داشتن همراه با لبخند مليحي به نمازشون ادامه ميدادن ...
يهو ديدم بابا نمازو ول کرده اينهو پلنگ گرسنه داره مياد سمتم، منم که به شدت احساس خطر ميکردم فرارو به
قرار ترجيح
دادم و بابا بدو من بدو،
منم که ريزه ميزه بودم از بين نماز گزارا سريع رد ميشدم و داد ميزدم : کمک اين ميخواد منو بزنه !! چند نفر که اصن افتاده
بودن کف مسجد ريسه ميرفتن، بقيه هم در حال ذوق کردن بودن، اين ماراتون حتي تو تامو جري هم بي سابقه بود تا اينکه
بابام منو گرفتو تا ميخوردم منو زد
![Big Grin Big Grin](http://www.flashkhor.com/forum/images/smilies/biggrin.gif)
![Big Grin Big Grin](http://www.flashkhor.com/forum/images/smilies/biggrin.gif)
![Big Grin Big Grin](http://www.flashkhor.com/forum/images/smilies/biggrin.gif)
![Big Grin Big Grin](http://www.flashkhor.com/forum/images/smilies/biggrin.gif)
![Big Grin Big Grin](http://www.flashkhor.com/forum/images/smilies/biggrin.gif)