11-08-2014، 8:37
پدر سعی می کرد نماز را به جماعت در مسجد محله شان اقامه نماید و محمدرضا را با خود به مسجد می برد که با پایگاه اصلی اسلام یعنی مسجد، انس و الفت بگیرد.محمدرضا قبل از رسیدن به سن تکلیف نمازش را سر وقت اقامه می نمود و والدین، قرآن را به وی آموزش می دادند.
*از همان دوران کودکی عشق و علاقه ی وافری به پرواز و خلبانی داشت. پس از اخذ دیپلم در آزمون دانشکده خلبانی هوانیروز شرکت نمود و پس از قبولی در آزمون علمی، از بین چندین نفر داوطلب خلبانی، کلیه مراحل را با موفقیت پشت سر گذاشت و در تست مقاومت جسمانی موفق به کسب حداکثر امتیازات شد.
*در آزمون سراسری کنکور هم در رشته مهندسی و کارشناسی در چند دانشگاه آن زمان قبول شد ولی عشق به خلبانی او را جهت طی دوره ی تخصصی، عازم اصفهان نمود.
*آمریکایی ها مسئول آموزش دانشجویان خلبانی بودند و خیلی تحقیرآمیز با دانشجویان برخورد می کردند. محمدرضا نفرت عجیبی از آمریکایی ها در دل داشت و لیکن به علت تیز هوشی و تسلط کامل بر زبان انگلیسی، سعی می کرد حداکثر بهره برداری علمی را از آ ن ها بنماید.
*اعتقاد داشت باید از نظر علمی آن قدر خودکفا شویم که دیگر نیاز به مستشاران آمریکایی نداشته باشیم، چون حضور هر استاد آمریکایی هزینه های زیادی را بر کشور تحمیل می کرد. در ضمن استادان آمریکایی با توجه به ماموریتی که داشتند سعی می کردند دانشجویان را از نظر فرهنگی خود باخته و از نظر معنوی از درون تهی نمایند.
*به علت تربیت صحیح در دامان مادری مومنه و فرهنگی و اخذ تربیت اسلامی که ریشه داربود، حرکت استادان آمریکایی خدشه ای بر اعتقادات محمد رضا وارد نیاورد، بلکه بالعکس او را به مبانی اعتقادات اش بیشتر و بیشتر پایبند نمود.
*محمدرضا پس از طی دوره عمومی خلبانی، دوره تخصصی خلبانی اف 14 را با موفقیت طی کرد و پس از اخذ (وینگ پرواز) به درجه ی ستوان دومی مفتخر گردید و به پایگاه رزمی مسجد سلیمان مامور شد. در آن مقطع زمانی گروه رزمی مسجد سلیمان و گروه رزمی کرمان در همان شهر اصفهان مستقر بودند.
* هم زمان، مخالفت های علنی بر علیه رژیم منحوس پهلوی در سراسر ایران آغاز شده بود وشهر اصفهان نیز از این قاعده مستثنی نبود. محمدرضا در دوران دانشجویی و پس از فارغ التحصیلی طعم تلخ استثمار مستشاران آمریکایی را چشیده بود و این یانکی های آمریکایی در کلیه سطوح هوانیروز نفوذ داشتند وکلیه تصمیمات و سرنوشت کارکنان هوانیروز اعم از خلبان و فنی، در دست آنان بود و بعضی از این مستشاران آن قدر گستاخ بودند که ایران را ایالت 53 آمریکا می دانستند.
* محمدرضا به اتفاق تعدادی از پرسنل فنی و هوایی مومن و انقلابی به فعالیت زیر زمینی بر علیه رژیم منحوس پهلوی می پرداختند و ارتباط تنگاتنگی با روحانیون معظم و معزز و انقلابی اصفهان برقرار و اعلامیه های حضرت امام را دریافت و بین کارکنان انقلابی پایگاه توزیع می نمودند و همچنین وقایع و رویدادهایی که در آن مقطع زمانی در سطح کشور به وقوع می پیوست، به صورت بولتن تهیه و مخفیانه در اختیار انقلابیون پایگاه قرار می دادند.
*از شهریور ماه 1357 پس از جمعه خونین 17 شهریور میدان ژاله، محمد رضا با لباس شخصی در تظاهرات شرکت می کرد تا این که طی یک برنامه هماهنگ شده، ایشان به کمک تعدادی از دوستان فنی و خلبان، تصمیم گرفتند که در سبزه میدان با لباس، در راهپیمایی بر علیه رژیم منحوس پهلوی شرکت نمایند.
* تعدادی از آنان توسط ساواک شناسایی و دستگیر و به زندان انداخته شدند و اگر خدایی ناکرده انقلاب ملت ایران به رهبری حضرت امام خمینی به پیروزی نمی رسید، به جرم فعالیت براندازی بر علیه خاندان شاهنشاهی، جزء اعدامی ها بودند.
*با پیروزی انقلاب اسلامی،محمدرضا و سایر همرزمان انقلابی اش بیش از پیش احساس مسئولیت کرده و به منظور حفظ و حراست از وسایل پرنده و اموال و تجهیزات ارزنده پروازی و نگه داشتن آن ها از دستبرد سارقین و ضد انقلاب، شبانه روز از پایگاه به آن وسعت، حفاظت می نمودند.
* متاسفانه عوامل استکبار جهانی در مناطق خوزستان،ترکمن صحرا، بلوچستان، کردستان و شهرهایی مثل اصفهان، تهران، تبریز، اهواز و زاهدان نگذاشتند ملت ایران شهد شیرین آزادی و استقلال را بچشد و با حمایت آمریکا و عوامل داخلی، غائله کردستان را به وجود آوردند و قصد جدا نمودن پاره ی تن ایران یعنی مناطق کردنشین را نمودند و شروع به اقدامات مسلحانه در مناطق کردستان کردند و ضمن غارت پادگان ها، تعداد زیادی از پرسنل ارتش و سپاه و کمیته را به شهادت رساندند. گروهک کومله و دمکرات و سران آن ها از ایادی آمریکا و عراق بودند. امیر سرلشکر شهید خلبان وجدانی به همراه تعدادی از هم رزمان فنی خود عازم کردستان شدند. نقش عقابان تیز پرواز هوانیروز در خاموش و سرکوب نمودن غائله کردستان از تعداد بالگردهایی که توسط ضد انقلاب سرنگون شده است، مشخص می شود.
*بهرحال با توجه به فرمان تاریخی حضرت امام در بیست و هشتم فروردین ماه 1358 نیروهای جان برکف ارتش و سپاه و کمیته و چریک های تحت امر شهید چمران عازم مناطق کردستان شدند.
*با توجه به این که اکثر راه های زمینی را ضد انقلاب در اختیار داشت، هوانیروز داوطلبانه عازم منطقه ی نبرد شد و از جمله این عقابان تیز پرواز، امیر سرلشکر شهید خلبان محمدرضا وجدانی بوده که در این خصوص در خطه خونین کردستان بلاخص پاوه، حماسه ها آفرید.
*محمد رضا و هم کارانش موفق شدند دکتر مصطفی چمران و تعدادی از فرماندهان ارتش و سپاه از جمله شهید ناصر کاظمی وسپهبد شهید صیاد شیرازی و برادر جاوید اثر احمد متوسلیان و…را علیرغم تنگ بودن حلقه ی محاصره و تیراندازی متوالی ضد انقلاب به سوی آن ها، از میان آتش و خون نجات دهند.
*در اقدام بعد هنگامی که محمد رضا و خلبان مهدوی در حال پرواز برای حمل مجروحین و شهدا بودند، مورد هدف گلوله های ضد انقلاب قرار گرفتند و در حالی که روزه بودند، بالگردشان سقوط نموده و در روز قدس 25/5/58که مصادف با سال روز تولد محمدرضا بود، به شهادت رسیدند.در این حادثه، همه ی مجروحین نیز به فیض شهادت نائل آمدند.
*پس از این ماجرا، مصطفی چمران در دیدار با والدین شهید وجدانی اظهار داشت که زنده بودنم را مدیون خلبان شهید محمدرضا وجدانی هستم. چمران در سوگ شهادت محمدرضا خیلی گریه کرد و از این که خلبان جسور و نترس و انقلابی و ولایت مداری را از دست داده بودیم، بسیار متاثر شد. جمعه خونین پاوه و جنایت ایادی ضد انقلاب در روز جهانی قدس، دل ها را به درد می آورد.
*امیر سرلشکر محمدرضا وجدانی در چهاردهمین سورتی پروازش در پاوه شهید و پیکر مطهرش از کرمانشاه به رفسنجان منتقل و در آن جا به خاک سپرده شد.