06-08-2014، 9:50
محمد همزاد / سمفونی گربه ها / وصیت نامه
ورس 1
این یه شعره هر چی که هس حقیقت داره / من بش خب میگم وصیت نامه
این وصیت نامه دله یه جوونه / که هرچی با چشاش دیدو آورد به زبونش
مادر منو ببخش ، شرمنده بابا / من تو راهی ام که تا تهشم نرفته پاهام
رو زمینی ام که هم دیدم سفیدی برف ، هم سرخیه خون
زندگیم یه بهار بود ولی گلاش خشکیده بود
این یعنی زوری تحمیل کوچیکترین سهمت اینه
که فقط زنده بمونی وقتی که یه درصدم نداری به خوبی یقین
این یعنی دیوارای دورت میشن انگار یه حصار / به خودم برمیگرده پژواک صدام
من دندون لقِ دنیا که انداختش کنار / پی خوشبختی ام که فقط پیداش شه یبار
که قفل بُکنم چشمام به چشاش ، چی شد غم گرفت از من منمو؟
چی شد غم نبود بابام همبسترم شد؟ چی شد پروانم پر زد رف از گل / هان ؟
کو شیرینیه عسل؟ انگار اَ این کندو سهمم شده نیش زنبوراش
یه روز اعتقاد خودتم میشه برگ تو باد
یه روز تک تک آرزوهات از هم میپاشن ، یه روز لبخندات از فردات حسرت میسازن
یه رو که نکنن واسه عشق مسخرت ، یه روز که میگیرن همه عبرت ازت
یه روز که میشه گِل سنگرم ، جون میدم واسش از این حیف تر نشم
دنیا ؛ من از تو خیلی وقته گذشتم لعنتی ، توام بگذر ازم...
این یه شعره هر چی که هس حقیقت داره / من بش خب میگم وصیت نامه
این وصیت نامه دله یه جوونه / که هرچی با چشاش دیدو آورد به زبونش
مادر منو ببخش ، شرمنده بابا / من تو راهی ام که تا تهشم نرفته پاهام
رو زمینی ام که هم دیدم سفیدی برف ، هم سرخیه خون
زندگیم یه بهار بود ولی گلاش خشکیده بود
این یعنی زوری تحمیل کوچیکترین سهمت اینه
که فقط زنده بمونی وقتی که یه درصدم نداری به خوبی یقین
این یعنی دیوارای دورت میشن انگار یه حصار / به خودم برمیگرده پژواک صدام
من دندون لقِ دنیا که انداختش کنار / پی خوشبختی ام که فقط پیداش شه یبار
که قفل بُکنم چشمام به چشاش ، چی شد غم گرفت از من منمو؟
چی شد غم نبود بابام همبسترم شد؟ چی شد پروانم پر زد رف از گل / هان ؟
کو شیرینیه عسل؟ انگار اَ این کندو سهمم شده نیش زنبوراش
یه روز اعتقاد خودتم میشه برگ تو باد
یه روز تک تک آرزوهات از هم میپاشن ، یه روز لبخندات از فردات حسرت میسازن
یه رو که نکنن واسه عشق مسخرت ، یه روز که میگیرن همه عبرت ازت
یه روز که میشه گِل سنگرم ، جون میدم واسش از این حیف تر نشم
دنیا ؛ من از تو خیلی وقته گذشتم لعنتی ، توام بگذر ازم...