31-07-2014، 16:15
سلیمان یکم (قانونی)
سرآغاز انحطاط امپراتوری عثمانی[ویرایش]
مورخان، مرگ سلیمان قانونی (۲۰ صفر ۹۷۴ ق. / ۵ سپتامبر ۱۵۶۶ م.) را نقطهٔ عطفی در تاریخ عثمانی و سرآغاز فرایند انحطاط تدریجی این دولت میدانند. درواقع، این انحطاط هرچند در اواخر سدهٔ شانزدهم میلادی، پس از مرگ سلیمان، رخ نمود و در نیمهٔ اول سدهٔ هفدهم شتاب گرفت، ولی بنیانهای اجتماعی آن در دوران حکومت سلیمان و در اوج شکوه دولت عثمانی تکوین یافت.
دوران شکوه دولت عثمانی که شامل دورهٔ سلیم اول و سلیمان قانونی بود، بیش از نیم قرن به درازا نکشید. پس از آن، ضعف دولت عثمانی آغاز شد و خط انحطاط بهطور مستمر ادامه یافت. گرچه گاهوبیگاه توقفی در این انحطاط رخ میداد و عاملش روی کار آمدن برخی از خلفای قدرتمند یا تلاش اطرافیان آنان، ازجمله صدراعظمها بود. زمینههای ضعف دولت عثمانی از همان دورهٔ سلیمان فراهم آمد؛ چراکه سلطان تحت تأثیر همسرش خرم سلطان قرار داشت که بر ضد امیر مصطفی توطئه کرده، تلاش داشت تا فرزند خودش، سلیم دوم را به جانشینی سلیمان بگمارد. مصطفی فرمانده بسیار خوبی بود و محبوبیت فراوانی نزد افسران داشت. رفتار بد با مصطفی سبب خشم ینی چریان و شورش بزرگی بر ضد سلطان شد که البته سلیمان آن را سرکوب کرد. در این ماجرا مصطفی و فرزند شیرخوارش کشته شدند. همچنین سلطان، فرزند دیگرش، بایزید و چهار فرزند او را با توطئهٔ یکی از وزرا به قتل رساند، و بدینترتیب، زمینه برای روی کار آمدن سلیم دوم فراهم شد.
یکی دیگر از مظاهر ضعف دولت سلیمان قانونی، شرکت نکردن وی در جلسات دیوان و فاصله گرفتن او از مشکلات اقتصادی ـ اجتماعی بود که دشواریهای ناشی از آن سبب برآشفتن مردمانی در بخشهای اروپایی و آسیایی شد.
سرآغاز انحطاط امپراتوری عثمانی[ویرایش]
مورخان، مرگ سلیمان قانونی (۲۰ صفر ۹۷۴ ق. / ۵ سپتامبر ۱۵۶۶ م.) را نقطهٔ عطفی در تاریخ عثمانی و سرآغاز فرایند انحطاط تدریجی این دولت میدانند. درواقع، این انحطاط هرچند در اواخر سدهٔ شانزدهم میلادی، پس از مرگ سلیمان، رخ نمود و در نیمهٔ اول سدهٔ هفدهم شتاب گرفت، ولی بنیانهای اجتماعی آن در دوران حکومت سلیمان و در اوج شکوه دولت عثمانی تکوین یافت.
دوران شکوه دولت عثمانی که شامل دورهٔ سلیم اول و سلیمان قانونی بود، بیش از نیم قرن به درازا نکشید. پس از آن، ضعف دولت عثمانی آغاز شد و خط انحطاط بهطور مستمر ادامه یافت. گرچه گاهوبیگاه توقفی در این انحطاط رخ میداد و عاملش روی کار آمدن برخی از خلفای قدرتمند یا تلاش اطرافیان آنان، ازجمله صدراعظمها بود. زمینههای ضعف دولت عثمانی از همان دورهٔ سلیمان فراهم آمد؛ چراکه سلطان تحت تأثیر همسرش خرم سلطان قرار داشت که بر ضد امیر مصطفی توطئه کرده، تلاش داشت تا فرزند خودش، سلیم دوم را به جانشینی سلیمان بگمارد. مصطفی فرمانده بسیار خوبی بود و محبوبیت فراوانی نزد افسران داشت. رفتار بد با مصطفی سبب خشم ینی چریان و شورش بزرگی بر ضد سلطان شد که البته سلیمان آن را سرکوب کرد. در این ماجرا مصطفی و فرزند شیرخوارش کشته شدند. همچنین سلطان، فرزند دیگرش، بایزید و چهار فرزند او را با توطئهٔ یکی از وزرا به قتل رساند، و بدینترتیب، زمینه برای روی کار آمدن سلیم دوم فراهم شد.
یکی دیگر از مظاهر ضعف دولت سلیمان قانونی، شرکت نکردن وی در جلسات دیوان و فاصله گرفتن او از مشکلات اقتصادی ـ اجتماعی بود که دشواریهای ناشی از آن سبب برآشفتن مردمانی در بخشهای اروپایی و آسیایی شد.