27-07-2014، 13:05
تاریخ دیار آریو برزن، از پشتوانه فرهنگی غنی برخوردار است و مطالعات گستردهای نیاز دارد. به جز تاریخ باستانی، در دوران متأخر از دوره قاجار به بعد، نقش بی بدیلی در تاریخ کشورمان ایفا کرد. افزون بر تاریخ، جغرافیای طبیعی چشمنواز و بدیعی دارد که هر چند بسیاری از آنها شهرت ندارد، ولی دست کمی از برترین نقاط گردشگری ندارد. کتاب حاضر به جغرافیای طبیعی و تاریخی کوگیلویه و بویراحمد میپردازد. در مقدمه این کتاب آمده است:
کتابی که تحت عنوان (جغرافیای طبیعی و تاریخی استان کوگیلویه و بویراحمد) مطالعه خواهید نمود، آثار برگرفته از کتب مستند جغرافیای سده های آغازین اسلامی و تواریخ دوران مختلف کشورمان می باشد که گزیده هایی در رابطه با این استان در آن آثار چاپ و نشر یافته است.
این مجموعه فرهنگی که به دنبال سلسله آثار تاریخی پیشین خود به منظور شناخت بهتر و بیشتر زندگینامه نیاکان عشایری و ایلی ما تهیه و تألیف شده نمایانگر وجود اقوامی است که در بخشی از رشته کوه های زاگرس میانه با آیین و سنت های قومی ایرانی خود زندگی نموده و پس از هزارن سال این سنت های ویژه قومی به میراث به ما سپرده اند.
اگر با دقت و ژرف نگری به تاریخ پیشینیان خود بنگریم، خواهیم دید که با توجه به شجاعت و دلیری این مردمان که مهار و رام کردن آنان در طول حیات قوی خود محال و غیر ممکن بود عوامل دولت های ایران چه پیش و چه پس از اسلام تنها با ترفند و سیاست های جدایی افکنی های خاص خود میان اقوام یعنی برانگیختن ایلی بر ضد ایل دیگر تخم شوم و سیاه برادرکشی و خونریزی ها را می کاشتند تا قدرت آنان ضعیف و توانشان کاهش یافته تسلیم اراده و خواست عوامل دولت ها گردند.
با توجه به اعمال این سیاست ویرانگرانه دولت ها که به کرات در متون کتب تاریخی ثبت و ضبط شده بیشتر عشایر این سرزمین از بومگاه اصلی و میهن باستانی خود به نقاط دوردست کشور مهاجرت یا اجباراً وسیله عوامل دولت ها کوچ داده شدند که نمونه هایی را از بازماندگان را در خراسان، سیستان و بلوچستان، خوزستان، کرمان و دیگر مناطق استان ها می بینیم که برخی از نژاد و تبار قومی خود آگاه و بخشی نیز از هویت عشایری خود در اثر گذشت زمان بی اطلاع می باشند.
اگرچه گفتنی ها درباره ستم های عوامل دولتی قرون پیشین ویژه روزگاران شاهان صفوی، افشار، زندیه و قاجاریان حتی حکومت پهلوی اول بسیار است، اما مختصراً می نمایانیم که دوران شاهان یاد شده مجموع فرهنگ زندگی عشایری و ایلات ضربات شمشیر و گلوله تفنگ و کشت و کشتار و برادرکشی و تاراج مردم و راهزنی و تجاوز به حقوق عامه و نیز همسایگان ایلی بوده است که با نهایت تأسف و تأثر باید گفت که نتیجه و بهره ی این شیوه غلط و نادرست تاریخی مسبب مرگ آفرینی و نابودی نسل های عشایری و قبیله ای بوده که با اعمال تحریک سران و ایلخان وابسته به منظور ثروت اندوزی و بقاء حاکمیت دولت ها انجام می گرفت.اما علی رغم آن همه نسل کشی و نابودی های روزگاران که آثار شوم و تاریکشان هنوز در حافظه و ویرگاه پیرمردان و سالمندان ایلی به جا مانده مردان و زنان ایلی با توجه به دگرگونی های زمان و پیدایش علوم نوین و گسترش ساخت و ساز ابزارهای علمی و همچنین توسعه و بسط و ایجاد دانشگاه های مختلف و آموزشکده های پیشرفته و نیز وسعت و آبادی شهرهای نوپای استان سیر صعودی و بالارونده ی زندگی جامعه خود را می پیمایند که امیدوارم در آینده در پرتو اندیشه های شکوفای جوانان دختر و پسر استان این استان خورشید دانش و علمش بر تارک کشور بزرگ ایران بدرخشد و جامعه ای علمی و فرهنگی برای آیندگان به میراث بگذارد.
کتابی که تحت عنوان (جغرافیای طبیعی و تاریخی استان کوگیلویه و بویراحمد) مطالعه خواهید نمود، آثار برگرفته از کتب مستند جغرافیای سده های آغازین اسلامی و تواریخ دوران مختلف کشورمان می باشد که گزیده هایی در رابطه با این استان در آن آثار چاپ و نشر یافته است.
این مجموعه فرهنگی که به دنبال سلسله آثار تاریخی پیشین خود به منظور شناخت بهتر و بیشتر زندگینامه نیاکان عشایری و ایلی ما تهیه و تألیف شده نمایانگر وجود اقوامی است که در بخشی از رشته کوه های زاگرس میانه با آیین و سنت های قومی ایرانی خود زندگی نموده و پس از هزارن سال این سنت های ویژه قومی به میراث به ما سپرده اند.
اگر با دقت و ژرف نگری به تاریخ پیشینیان خود بنگریم، خواهیم دید که با توجه به شجاعت و دلیری این مردمان که مهار و رام کردن آنان در طول حیات قوی خود محال و غیر ممکن بود عوامل دولت های ایران چه پیش و چه پس از اسلام تنها با ترفند و سیاست های جدایی افکنی های خاص خود میان اقوام یعنی برانگیختن ایلی بر ضد ایل دیگر تخم شوم و سیاه برادرکشی و خونریزی ها را می کاشتند تا قدرت آنان ضعیف و توانشان کاهش یافته تسلیم اراده و خواست عوامل دولت ها گردند.
با توجه به اعمال این سیاست ویرانگرانه دولت ها که به کرات در متون کتب تاریخی ثبت و ضبط شده بیشتر عشایر این سرزمین از بومگاه اصلی و میهن باستانی خود به نقاط دوردست کشور مهاجرت یا اجباراً وسیله عوامل دولت ها کوچ داده شدند که نمونه هایی را از بازماندگان را در خراسان، سیستان و بلوچستان، خوزستان، کرمان و دیگر مناطق استان ها می بینیم که برخی از نژاد و تبار قومی خود آگاه و بخشی نیز از هویت عشایری خود در اثر گذشت زمان بی اطلاع می باشند.
اگرچه گفتنی ها درباره ستم های عوامل دولتی قرون پیشین ویژه روزگاران شاهان صفوی، افشار، زندیه و قاجاریان حتی حکومت پهلوی اول بسیار است، اما مختصراً می نمایانیم که دوران شاهان یاد شده مجموع فرهنگ زندگی عشایری و ایلات ضربات شمشیر و گلوله تفنگ و کشت و کشتار و برادرکشی و تاراج مردم و راهزنی و تجاوز به حقوق عامه و نیز همسایگان ایلی بوده است که با نهایت تأسف و تأثر باید گفت که نتیجه و بهره ی این شیوه غلط و نادرست تاریخی مسبب مرگ آفرینی و نابودی نسل های عشایری و قبیله ای بوده که با اعمال تحریک سران و ایلخان وابسته به منظور ثروت اندوزی و بقاء حاکمیت دولت ها انجام می گرفت.اما علی رغم آن همه نسل کشی و نابودی های روزگاران که آثار شوم و تاریکشان هنوز در حافظه و ویرگاه پیرمردان و سالمندان ایلی به جا مانده مردان و زنان ایلی با توجه به دگرگونی های زمان و پیدایش علوم نوین و گسترش ساخت و ساز ابزارهای علمی و همچنین توسعه و بسط و ایجاد دانشگاه های مختلف و آموزشکده های پیشرفته و نیز وسعت و آبادی شهرهای نوپای استان سیر صعودی و بالارونده ی زندگی جامعه خود را می پیمایند که امیدوارم در آینده در پرتو اندیشه های شکوفای جوانان دختر و پسر استان این استان خورشید دانش و علمش بر تارک کشور بزرگ ایران بدرخشد و جامعه ای علمی و فرهنگی برای آیندگان به میراث بگذارد.