24-07-2014، 20:03
یکی از فانتزیام اینه که سوار لامبورگینی باشم برم مغازه باتیپ توپ همه مردم نگام کنن یهدفعه سلنا رو ببینم دستشو بگیرم بذارم تو دست جستن .همه مردم دهناشون تقریبا67/50سانتی متر باز شه. بهم بگن چی شده مارمول؟میگم هیچی سلنا میگه نهههههههه... منم لبخند ملیحی بزنم و بگم تو یه سایتی خوندم که تو زن جستنی تو به من دروغ گفتی جستن بگه:YESSS YES YES.بهش بگم:خفه شو من تو انجمن زبان انگلیسی با 50درصد تخفیف و آموزش زبان در خواب رو نرفتم.... بعد برم دنبال افق بگردم و پیدا نکنم پس از یه کوچه ای میرم و در مه محو بشم.... خب سوال اینجاس که لامبور گینی این وسط چیکار میکنه؟
خب دوس داشتم بپره وسط فانتزی..
خب براچی تو مغازه؟رفتم پفک بخرم
یكی از فانتزیام اینه كه با داش ابراهیمو و آقا هادی و همه بروبچ فدای تو بریم سیزده بدر طرفای شمال عشق و حال.حالا اشكال نداره امسال كه نشد ولی امیدواریم به سال دیگه زیاده..یعنی میشه؟فدای همتون
دوست دارم گزارشگر تلویزیون بشم بعد بپرسم:
نظر شما در مورد این که سریال فلان، سریال خوب و آموزنده ای است و دست من و همکارانم در صدا و سیما درد نکنه چیه؟
یکی از توهمات فانتزی من در دوران صیفولیت:
اون زمون که ممرد عنکبونی 1 زد بیرون ما توهم برداشتیم در حد المپیک اونم المپیک چی لندن آقا المپیک لندناااااااااا خلاصه...من تا چند وقت هر جا که عنکبوت میدیدم جلدی میرفتم میگرفتمش میزاشتم رو دستم تا نیشم بزنه بعد دیدم نه نمیشه یه فکری کردم که خودمو بزنم به سادگی به پسر داییمم گفتم که منو بزنه تا خیلی واقعی بشه اون نامردم ای میزد حالا از این ور مگه این عنکبوت نیش میزد نیش نخواستیم لااقل میمود رو دستک راه میرفت خَدا آخه چَرا؟؟پسر مردم از راه به در شود تازه اینکه چیزی نیست الان یه سریالای هستا که خون آشام یا گرگینه توش توهم زدم فردا پس فردای شاید برم خودمو بدم دست گرگ تا گازم بگیره اگه اینجور پیش برم وا ویلا خَدا آخه چَرا؟؟
یکی از بزرگترین فانتزیام اینه که روز بعد کنکور ساعت رو کوک کنم 5صبح زنگ بزنه بیدار شم خاموشش کنم بعد یه لبخند بزنم با خیال راحت دوباره بخوابم.....وای یعنی میشه؟؟؟؟
بلخره تونستم به یکی از فانتزیام برسم. به جون عزیزام قسم که به این فانتزیم رسیدم.
من کلا از ماشین فراری لذت میبرم و عاشقشم.
فانتزی من این بود:
اینکه یه شب که دارم با پراید توی خیابونا میچرخم بکوبم پشت یه فراری و هر دو ماشین سالم بمونن و راننده فراری هم به من بگه نگران هیچی نباش و به رانندگیت ادامه بده. منم رو به جمعیت که دهناشون ۴ تاق باز مونده بگم: حالا دیدین و فهمیدین که این پراید قیمتش بیخودی بالا نرفته؟!!!
خدا رو شکر که این فانتزیم به حقیقت پیوست
یکی از فانتزیام اینه که پشه ها توی زمستون بیان سراغمون تا توی زمستون همه مدلی اذیت بشیم.
-۱ سرما بخوریم
-۲ پشه ها نیشمون بزنن
-۳ پشه ها نذارن بخوابیم
-۴ شکست عشقی بخوریم
-۵ معتاد شیم
-۶ با مامان و بابامون قهر (قحر، غهر، غحر) کنیم
-۷ از همه بدتر بریم خواننده بشیم
تا توی تابستون غمی نداشته باشیم و بریم حال و هولمون رو بکنیم.
اصلا باورم نمیشه که انقدر گرونیه پسته رو من اثر گذاشته باشه
بهترین فانتزی من اینه که یه روز از خواب پاشم ببینم تیرماه(وقت کنکور)گذشته ومن رشته عمران تو صنعتی شریف قبول شدم
ای خدا اگه بشه چی میشه....
یکی از فانتزی هام اینه درسم تموم بشه مطب بزنم بعد هر کدوم از فامیل که اومد پیشم براش حداقل 10 -15 تا آمپول بزنم تا دیگه یادشون بره هربار منو دیدن بگن :
فامیل محترم :آمپول زدن بلدی؟؟؟
من:هنوز نه!!!!
فامیل محترم: دکتری که آمپول زدن بلد نباشه که دکتر نیسه!!!!(به همراه نیشخند)
از همین جا اعلام میکنم فامیل گرامی زمان نیشخند زدن من هم فرا میرسه.....
یکی از فانتزی های من اینه که:
پــــــــــــــســـــــــــــتـــــــــــــه بشم بیوفتم سر زبونا تا دنیا دنیاست اسمم رو یادشون نره.
(در این حد توهمم من........!!!!!!!!!!)
یکی فانتزی های من اینکه دارم تو خیابون می چرخم بعد یک دفعه انجلینا و براد پیت را با هم می بینم بعد با پراید گوجه ای بزنم براد پیت را کتلت کنم و بعد انجلینا را برای اینکه به من خیانت کرده با یک ضربه ی شمشیر بزنم از وسط نصفش کنم و بعد در حالی دارم پسته می خورم و با glx در حال حرف زدن با دوست دختر جدیدم(سلنا گومز)هستم با پراید گوجه ای تو افق محو بشم.
یکی از فانتزیای دوستم اینه که بره پیش احسان علیخانی ورودررو باهاش حرف بزنه
آرزومه که فانتزی دوستمو به واقعیت تبدیل کنم
فانتزی من اینه که یه جعبه دسمال کاغذی بگیرم وقتی بازش کنم ای دسمال اولی مثه بچه آدم بیاد بیرون ¡¡¡¡¡¡¡¡¡¡
هی اگه بشه چی میشه
میدونی از فانتزی های من اینه که کل آدما وقتی یه نفر میخواد اظهارنظر کنه طرف مقابلش نگه « تو یکی دیگه خفه شو!! »
آخه خیلی بده...و دل طرف مقابل میشکنه....
مطمئن هستم 98% وقتی این پستو میخونن بهم میگن تو یکی دیگه خفه شو )
یكی از فانتزیام اینه كه وقتی با مخاطب خاصم میرم بیرون یهو ازش تقاضای ازدواج كنم و اون یهو شوكه بشه و همه ملت دورمون جمع بشن و دست بزنن بعد یه دفه مخاطب خاص ثابقم از بین جمعیت بیاد و بگه چندتای دیگه رو زیر سر داری؟ راستشو بگو. بعد هركی اونجاس نفری یه تو گوشی به من بزنن و برن همینطور كه همه دارن محو میشن من بگم خب بیاین با هم سه تایی در كنار هم زندگی میكنیم اون دوتا هم یهو پدیدار بشن و سه تایی بریم با هم محو بشیم.
یکی از فانتزی هام اینه که برم پیش کامران هومن ازشون بپرسم ، شما با هم خواهر برادرید یا خواهر !!!!!!!!!!!!!!!
شاید خنده دار نباشه ولی ....
فانتزی من اینه که یه ماشین داشته باشم و با یک پراید 132 تصادف کنم بزنم تبدیل به 111 کنمش بعد یارو ازم تشکر کنه
یکی از فانتزیام اینه که ی روزوقتی دارم گریه میکنم مخاطب خاصم بیاد آروم بهم بگه چ شده عشقم؟چراگریه میکنی؟منم آروم بهش بگم چون با اون یکی دوس دخترم بهم زدم دارم گریه میکنم..................خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ
یکی از فانتزیام اینه که با یه پسر فقیر دوست بشم بعد دو سه ماه که فهمید عاشقشم بگه که پسر بزرگترین تاجر ایرانه و داشته عشق منو امتحان میکرده ! بعد منم ناراحت شم باهاش کات کنم …
دو ماه اضاف خدمت تو حلقم اگه دروغ بگم
سه ماه پیش من تو قرعه كشی یه برنامه تلویزیونی كه شبكه آموزش پخش میكنه (برنامه برخط) برنده یه دوربین عكاسی دیجیتال شدم...
حالا یكی از فانتزی هام این شده كه دوربینم رو بهم بدن...!!!
خب دوس داشتم بپره وسط فانتزی..
خب براچی تو مغازه؟رفتم پفک بخرم
یكی از فانتزیام اینه كه با داش ابراهیمو و آقا هادی و همه بروبچ فدای تو بریم سیزده بدر طرفای شمال عشق و حال.حالا اشكال نداره امسال كه نشد ولی امیدواریم به سال دیگه زیاده..یعنی میشه؟فدای همتون
دوست دارم گزارشگر تلویزیون بشم بعد بپرسم:
نظر شما در مورد این که سریال فلان، سریال خوب و آموزنده ای است و دست من و همکارانم در صدا و سیما درد نکنه چیه؟
یکی از توهمات فانتزی من در دوران صیفولیت:
اون زمون که ممرد عنکبونی 1 زد بیرون ما توهم برداشتیم در حد المپیک اونم المپیک چی لندن آقا المپیک لندناااااااااا خلاصه...من تا چند وقت هر جا که عنکبوت میدیدم جلدی میرفتم میگرفتمش میزاشتم رو دستم تا نیشم بزنه بعد دیدم نه نمیشه یه فکری کردم که خودمو بزنم به سادگی به پسر داییمم گفتم که منو بزنه تا خیلی واقعی بشه اون نامردم ای میزد حالا از این ور مگه این عنکبوت نیش میزد نیش نخواستیم لااقل میمود رو دستک راه میرفت خَدا آخه چَرا؟؟پسر مردم از راه به در شود تازه اینکه چیزی نیست الان یه سریالای هستا که خون آشام یا گرگینه توش توهم زدم فردا پس فردای شاید برم خودمو بدم دست گرگ تا گازم بگیره اگه اینجور پیش برم وا ویلا خَدا آخه چَرا؟؟
یکی از بزرگترین فانتزیام اینه که روز بعد کنکور ساعت رو کوک کنم 5صبح زنگ بزنه بیدار شم خاموشش کنم بعد یه لبخند بزنم با خیال راحت دوباره بخوابم.....وای یعنی میشه؟؟؟؟
بلخره تونستم به یکی از فانتزیام برسم. به جون عزیزام قسم که به این فانتزیم رسیدم.
من کلا از ماشین فراری لذت میبرم و عاشقشم.
فانتزی من این بود:
اینکه یه شب که دارم با پراید توی خیابونا میچرخم بکوبم پشت یه فراری و هر دو ماشین سالم بمونن و راننده فراری هم به من بگه نگران هیچی نباش و به رانندگیت ادامه بده. منم رو به جمعیت که دهناشون ۴ تاق باز مونده بگم: حالا دیدین و فهمیدین که این پراید قیمتش بیخودی بالا نرفته؟!!!
خدا رو شکر که این فانتزیم به حقیقت پیوست
یکی از فانتزیام اینه که پشه ها توی زمستون بیان سراغمون تا توی زمستون همه مدلی اذیت بشیم.
-۱ سرما بخوریم
-۲ پشه ها نیشمون بزنن
-۳ پشه ها نذارن بخوابیم
-۴ شکست عشقی بخوریم
-۵ معتاد شیم
-۶ با مامان و بابامون قهر (قحر، غهر، غحر) کنیم
-۷ از همه بدتر بریم خواننده بشیم
تا توی تابستون غمی نداشته باشیم و بریم حال و هولمون رو بکنیم.
اصلا باورم نمیشه که انقدر گرونیه پسته رو من اثر گذاشته باشه
بهترین فانتزی من اینه که یه روز از خواب پاشم ببینم تیرماه(وقت کنکور)گذشته ومن رشته عمران تو صنعتی شریف قبول شدم
ای خدا اگه بشه چی میشه....
یکی از فانتزی هام اینه درسم تموم بشه مطب بزنم بعد هر کدوم از فامیل که اومد پیشم براش حداقل 10 -15 تا آمپول بزنم تا دیگه یادشون بره هربار منو دیدن بگن :
فامیل محترم :آمپول زدن بلدی؟؟؟
من:هنوز نه!!!!
فامیل محترم: دکتری که آمپول زدن بلد نباشه که دکتر نیسه!!!!(به همراه نیشخند)
از همین جا اعلام میکنم فامیل گرامی زمان نیشخند زدن من هم فرا میرسه.....
یکی از فانتزی های من اینه که:
پــــــــــــــســـــــــــــتـــــــــــــه بشم بیوفتم سر زبونا تا دنیا دنیاست اسمم رو یادشون نره.
(در این حد توهمم من........!!!!!!!!!!)
یکی فانتزی های من اینکه دارم تو خیابون می چرخم بعد یک دفعه انجلینا و براد پیت را با هم می بینم بعد با پراید گوجه ای بزنم براد پیت را کتلت کنم و بعد انجلینا را برای اینکه به من خیانت کرده با یک ضربه ی شمشیر بزنم از وسط نصفش کنم و بعد در حالی دارم پسته می خورم و با glx در حال حرف زدن با دوست دختر جدیدم(سلنا گومز)هستم با پراید گوجه ای تو افق محو بشم.
یکی از فانتزیای دوستم اینه که بره پیش احسان علیخانی ورودررو باهاش حرف بزنه
آرزومه که فانتزی دوستمو به واقعیت تبدیل کنم
فانتزی من اینه که یه جعبه دسمال کاغذی بگیرم وقتی بازش کنم ای دسمال اولی مثه بچه آدم بیاد بیرون ¡¡¡¡¡¡¡¡¡¡
هی اگه بشه چی میشه
میدونی از فانتزی های من اینه که کل آدما وقتی یه نفر میخواد اظهارنظر کنه طرف مقابلش نگه « تو یکی دیگه خفه شو!! »
آخه خیلی بده...و دل طرف مقابل میشکنه....
مطمئن هستم 98% وقتی این پستو میخونن بهم میگن تو یکی دیگه خفه شو )
یكی از فانتزیام اینه كه وقتی با مخاطب خاصم میرم بیرون یهو ازش تقاضای ازدواج كنم و اون یهو شوكه بشه و همه ملت دورمون جمع بشن و دست بزنن بعد یه دفه مخاطب خاص ثابقم از بین جمعیت بیاد و بگه چندتای دیگه رو زیر سر داری؟ راستشو بگو. بعد هركی اونجاس نفری یه تو گوشی به من بزنن و برن همینطور كه همه دارن محو میشن من بگم خب بیاین با هم سه تایی در كنار هم زندگی میكنیم اون دوتا هم یهو پدیدار بشن و سه تایی بریم با هم محو بشیم.
یکی از فانتزی هام اینه که برم پیش کامران هومن ازشون بپرسم ، شما با هم خواهر برادرید یا خواهر !!!!!!!!!!!!!!!
شاید خنده دار نباشه ولی ....
فانتزی من اینه که یه ماشین داشته باشم و با یک پراید 132 تصادف کنم بزنم تبدیل به 111 کنمش بعد یارو ازم تشکر کنه
یکی از فانتزیام اینه که ی روزوقتی دارم گریه میکنم مخاطب خاصم بیاد آروم بهم بگه چ شده عشقم؟چراگریه میکنی؟منم آروم بهش بگم چون با اون یکی دوس دخترم بهم زدم دارم گریه میکنم..................خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ
یکی از فانتزیام اینه که با یه پسر فقیر دوست بشم بعد دو سه ماه که فهمید عاشقشم بگه که پسر بزرگترین تاجر ایرانه و داشته عشق منو امتحان میکرده ! بعد منم ناراحت شم باهاش کات کنم …
دو ماه اضاف خدمت تو حلقم اگه دروغ بگم
سه ماه پیش من تو قرعه كشی یه برنامه تلویزیونی كه شبكه آموزش پخش میكنه (برنامه برخط) برنده یه دوربین عكاسی دیجیتال شدم...
حالا یكی از فانتزی هام این شده كه دوربینم رو بهم بدن...!!!