24-07-2014، 19:33
یکی از فانتزیام اینه ک : برم تو یه سیاره دیگه مثل آواتار عاشق بشم و ازدواج کنم !
اینم فانتزیه ک من دارم؟!!!
[color][size][font]
یکی از فانتزیام اینه که چیزهایی که میفرستم رو تو کتاب های الکترونیکی فور جوک ببینم!
یعنی شاد میشم در حد قحطی زده های سومالی وقتی غذا میخورن! :|
[/font][/size][/color]
[color][size][font]
یکی از فانتزیای معکوسم اینه که دارم تو خیابون قدم میزنم که یهو زیر پام خالی بشه بیوفتم تو یه تونل . بعد تا اخر اون تونل رو برم وبرسم به یه گنج بعد همون لحظه بی هوش بشم به هوش که اومدم ببینم یه دختر زیبا که نمیشناسمش زنگ ساعت گوشیم رو درست یه دقیقه قبل زنگ زدن خاموش کنه و بگه :" صبح بخیر عزیزم" !!
[/font][/size][/color]
[color][size][font]
[/font][/size][/color]
[/font][/size][/color]
[color][size][font]
[/font][/size][/color]
[/font][/size][/color]
[/font][/size][/color]
[/font][/size][/color]
[color][size][font]
[/font][/size][/color]
[/font][/size][/color]
[/font][/size][/color]
[color][size][font]
[/font][/size][/color]
[/font][/size][/color]
[color][size][font]
[/font][/size][/color]
[/font][/size][/color]
[/font][/size][/color]
[/font][/size][/color]
[/font][/size][/color]
[/font][/size][/color]
[/font][/size][/color]
[/font][/size][/color]
[/font][/size][/color]
[/font][/size][/color]
[/font][/size][/color]
[/font][/size][/color]
[color][size][font]
[/font][/size][/color]
[/font][/size][/color]
[color][size][font]
[/font][/size][/color]
[/font][/size][/color]
[/font][/size][/color]
[/font][/size][/color]
[/font][/size][/color]
[/font][/size][/color]
[/font][/size][/color]
[/font][/size][/color]
[color][size][font]
[/font][/size][/color]
[/font][/size][/color]
[/font][/size][/color]
[color][size][font]
[/font][/size][/color]
[/font][/size][/color]
[color][size][font]
[/font][/size][/color]
[/font][/size][/color]
[color][size][font]
[/font][/size][/color]
[/font][/size][/color]
[color][size][font]
[/font][/size][/color]
[/font][/size][/color]
[/font][/size][/color]
[/font][/size][/color]
[/font][/size][/color]
[color][size][font]
[/font][/size][/color]
[/font][/size][/color]
[/font][/size][/color]
[/font][/size][/color]
[/font][/size][/color]
[/font][/size][/color]
[color][size][font]
[/font][/size][/color]
[/font][/size][/color]
[/font][/size][/color]
[color][size][font]
[/font][/size][/color]
[/font][/size][/color]
[color][size][font]
[/font][/size][/color]
[/font][/size][/color]
[color][size][font]
[/font][/size][/color]
[/font][/size][/color]
[color][size][font]
[/font][/size][/color]
[/font][/size][/color]
[/font][/size][/color]
[/font][/size][/color]
[/font][/size][/color]
[/font][/size][/color]
اینم فانتزیه ک من دارم؟!!!
[color][size][font]
یکی از فانتزیام اینه که چیزهایی که میفرستم رو تو کتاب های الکترونیکی فور جوک ببینم!
یعنی شاد میشم در حد قحطی زده های سومالی وقتی غذا میخورن! :|
[/font][/size][/color]
[color][size][font]
یکی از فانتزیای معکوسم اینه که دارم تو خیابون قدم میزنم که یهو زیر پام خالی بشه بیوفتم تو یه تونل . بعد تا اخر اون تونل رو برم وبرسم به یه گنج بعد همون لحظه بی هوش بشم به هوش که اومدم ببینم یه دختر زیبا که نمیشناسمش زنگ ساعت گوشیم رو درست یه دقیقه قبل زنگ زدن خاموش کنه و بگه :" صبح بخیر عزیزم" !!
[/font][/size][/color]
[/font][/size][/color]
یکی از دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
فانتزیهام اینه که مطلبم تو 4جوک اصلا لایک نخوره دپرس بشم برم تو افق محو بشم
[color][size][font]فانتزیهام اینه که مطلبم تو 4جوک اصلا لایک نخوره دپرس بشم برم تو افق محو بشم
[/font][/size][/color]
[/font][/size][/color]
یکی از فانتزیام اینه که مثلا آزماش خون دادم! بعدش مثله فیلما آزمایشم جابه جا شه و زنگ بزنن بگن :
[color][size][font][/font][/size][/color]
متاسفم! شماHIV + دارین! منم غش کنم !
[color][size][font][/font][/size][/color]
البته اگه شانس منه زنگ میزنن میگن " تبریک میگم! شما باردارین
[color][size][font][/font][/size][/color]
[/font][/size][/color]
یکی از فانتزیام اینه که بدون اینکه نیم ساعت زور بزنم و زوم کنم روی تب گیر بتونم درجشو بخونم
[color][size][font][/font][/size][/color]
تازه همین الانشم بعضی موقع ها نمیتونم بخونمش
[color][size][font][/font][/size][/color]
[/font][/size][/color]
یکی از فانتزیام اینه که دکتر بشم بعد تو فامیل هر دهه هشتادیی که اذیت کرد منو بهشون نشون بدن بگن اگه بازم اذیت کنی میدم خانوم دکتر امپولت بزنه ها.....
[color][size][font][/font][/size][/color]
[/font][/size][/color]
مهـــم نیـــس اصلاً مهـــم نیس
[color][size][font][/font][/size][/color]
" یکی از فانتزیام اینه که مامانم استاد دانشگاه باشه بابامم یه شرکت داشته همه هم تو یه نگا عاشقم بشن "
[color][size][font][/font][/size][/color]
مــن نمیــدونم منــظور ٍ دوستــمون چی بوده ولـــی یه تلنــگر ٍ کوچیـــک بود واقـــعاً من 1دونه داداش بیــشتر ندارم که بخـــوام جونشــو بیارم وســط...
[color][size][font][/font][/size][/color]
ولـــی مــن تا الان هـــرچی پســت گذاشتــم خدا شاهــد ٍ واســه لبخــند و شــادی ٍ شمــا بوده... و هیــچ وخ نخـــواستم بگـــم که آره مــامــانم فلان شغــل ُ داره بــابــام فلان شــرکتُ داره همه واســم تب می کنـــن!
[color][size][font][/font][/size][/color]
ایـــنا واقعیــتای ٍ زندگیـــم بوده که مــن با طنـــز گذاشتـــم اینجـــا!
[color][size][font][/font][/size][/color]
هیچ وخ فک نمی کــردم طرز ٍ تفکــر ٍ بعضیـــا اینجــوری باشه... مــامــانم خعـــلی ناراحـــت شده و مــن واقعــاً پشیــمونم که نمی دونستــم بعضــی از مخــاطبــای ٍ پســتام خــنده شو ول کنــن بچسبــن به جــزئیــات!
[color][size][font][/font][/size][/color]
شــاید حـق داریـن ولــی خدا میــدونه حتـــی 1دفــعه ام فک نکــردم اینجــوری راجــع بم فک کنیــن!
[color][size][font][/font][/size][/color]
دوست ٍ عــزیزم مــن شمــا رو نه دیــدم و نه می شنــاسم که بخــوام انقــد تز بدم... حالمــو بد گــرفتین چی فک می کـــرم چی شد...
[color][size][font][/font][/size][/color]
ای بابا مــارو باش میــومدیم اینجــا یخــوده خــوش باشیــــم...
[color][size][font][/font][/size][/color]
مهـــم نیس دیگـــه بیخیـــال
[color][size][font][/font][/size][/color]
مـــامـــان ٍ گلم بخــدا شــرمندتـــم ببخشیـــد... ببخشیــــد...
[color][size][font][/font][/size][/color]
[/font][/size][/color]
یکی از دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
فانتزیام این شده که وقتی آخر ماه میشه بی دغدغه قسط و کرایه خونه جور شده باشه و شب راحت بخوابم
[color][size][font]فانتزیام این شده که وقتی آخر ماه میشه بی دغدغه قسط و کرایه خونه جور شده باشه و شب راحت بخوابم
[/font][/size][/color]
[/font][/size][/color]
یکی از فانتزیام اینه که با مخاطب خاصم تو خیابون راه برم بعد یه پسره بیاد تیکه بندازه منم عین این فیلما وایسم یواش برگردم و بگم: "هی پسر..... چیزی گفتی؟"
[color][size][font][/font][/size][/color]
پسره هم با پررویی بگه آره
[color][size][font][/font][/size][/color]
بعد باهم گلاویز بشیم.... خیلی سنگین همدیگه رو بزنیم... مخاطب خاصم هی جیغ و داد و گریه. ملت دورمون اصن خیلی خفن
[color][size][font][/font][/size][/color]
بعد که پسررو زدم با لباس خاکی برمیگردم، یه لبخند نرم میزنم و میرم سمت مخاطبم. نزدیکش که میشم صدای گلوله میاد و من میوفتم رو زانوهام.... نگو پسره اسلحه داشته و با سر و صورت خونی نفسای آخرو میزنه و میمیره...
[color][size][font][/font][/size][/color]
مخاطب خاصمم منو بغل میکنه و فریاد زنان میگه:"نــــــــــــــــــــــه"
[color][size][font][/font][/size][/color]
منم میگم:"دیدار به قیامت عزیزم" و میوفتم و جان به جان آفرین تسلیم میکنم....
[color][size][font][/font][/size][/color]
خداییش حقمو خوردن من لایق اسکارم، اصغر خدا ازت نگذره(اصغر فرهادی رو میگم!)
[color][size][font][/font][/size][/color]
[/font][/size][/color]
مادرم میگه علی یکی از فانتزیام اینه تو تصادف بکنی بری تو کما بعد من بیام پشت در اونجا واست قران بخونم بعد تو یدفعه خوب شی بگی مامان بریم خوب شدم
[color][size][font][/font][/size][/color]
مادر من خواهشا تو دیگه فانتزیاتو واسه من نگو که از خوشحالی ذوق مرگ میشم بعد کمم فیلم ایرانی ببین والا
[color][size][font][/font][/size][/color]
[/font][/size][/color]
یکی از دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
فانتزیام اینه یه روز که دارم تو خیابون قدم میزنم ببینم یه دختر درحال رد شدن از خیابونه و از اونطرف هم یه کامیون با سرعت داره میاد سمتش بعد من بپرم دختره رو از جلوی کامیون نجات بدم و به راه خودم ادامه بدمو برم به سمت غروب آفتاب و کم کم گم بشم و دختره از شدت علاقه ای که به من پیدا کرده بمیره
[color][size][font]فانتزیام اینه یه روز که دارم تو خیابون قدم میزنم ببینم یه دختر درحال رد شدن از خیابونه و از اونطرف هم یه کامیون با سرعت داره میاد سمتش بعد من بپرم دختره رو از جلوی کامیون نجات بدم و به راه خودم ادامه بدمو برم به سمت غروب آفتاب و کم کم گم بشم و دختره از شدت علاقه ای که به من پیدا کرده بمیره
[/font][/size][/color]
[/font][/size][/color]
یکی از فانتزیام اینکه دوستم با کلی ذوق و شوق و اعتماد بنفس بیاد بهم بگه من دیشب جدید ترین آهنگ آقای بوق رو دانلود کردم گوش کردی؟؟؟بعد من با تعجب به عوان تنه بگم تازه این آهنگ گرفتی من خیلی وقته گوش کردم.بیچاره هفت رنگ میشه.من فقط این کرم رو دارم یا شمام اینطوریاین؟هههه
[color][size][font][/font][/size][/color]
[/font][/size][/color]
یکی از فانتزیام اینه که یه بار وقتی پسوردمو میزنم میخوام برم تو کنترل پنلم بعد سه ثانیه خود 4 جوک بره تو کنترل پنل...
[color][size][font][/font][/size][/color]
[/font][/size][/color]
یکی از فانتزیام اینه که هم هیچکدومتون فانتزی نداشته باشین.
[color][size][font][/font][/size][/color]
خب الان میگی فانتزیم اینه که تو افق ناپدید بشم میخای بگی فیلم زیاد میبینی. بابا هالیوود بابا احساس
[color][size][font][/font][/size][/color]
خب الان میگی فانتزیم اینه که تیر بخورم بمیرم میخای بگی از مرگ نمیترسی بابا پسر شجاع بابا پدر پسر شجاع بابا پدر پدر پسر شجاع
[color][size][font][/font][/size][/color]
خب الان میگی فانتزیم اینه که با عشقم زیر بارون باشم اونم بلند بهم بگه دوستت دارم میخای بگی لیلی مجنون دوست داری یا میخای بگی گوشام سنگینه و باید بلند بگه تا بشنوم بابا کتاب خون بابا گوش سنگین.
[color][size][font][/font][/size][/color]
[/font][/size][/color]
یکی از دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
فانتزیام اینه که بدجورعاشق یه دختری بشم یعنی از اون عشقای ناب ودرجه یک بعد یه روز به دختره بگم یه عکس ازبابات بیار ببینم اصلا من با کی طرفم؟ میتونم زوری تورا ازش بگیرم یانه؟
[color][size][font]فانتزیام اینه که بدجورعاشق یه دختری بشم یعنی از اون عشقای ناب ودرجه یک بعد یه روز به دختره بگم یه عکس ازبابات بیار ببینم اصلا من با کی طرفم؟ میتونم زوری تورا ازش بگیرم یانه؟
[/font][/size][/color]
بعد که عکسو دیدم یه لحظه خشکم بزنه وبگم واااااااااااای یعنی توخواهر منی؟ یعنی بابام یه زن دیگه داره وما بی خبریم؟
[color][size][font][/font][/size][/color]
بعد که اینو فهمیدم و خواهرمو بیخیال شدم((وگور پدر عشق وعاشق))جریانو به بابام بگم اونم بگه:
[color][size][font][/font][/size][/color]
پسرم نمیخوای این پرایدو با یه مزدا3 برات عوض کنم؟ راستی اون گوشیه که میخواستی اسمش چی بود؟گفتی لپ تاب اپل دوست داری یا سونی؟ میخوای تو تعطیلی بعد امتحانای این ترم باخواهر جدیدت یه سفر بری؟
[color][size][font][/font][/size][/color]
یعنی میشه؟؟؟؟؟؟؟؟
[color][size][font][/font][/size][/color]
[/font][/size][/color]
یکی از فانتزیام اینه که مث بوووووووووق درس بخونم بعد برم دانشگاه بعد فارغ از تحصیلاتم بشم بعد برم سر کااااااااااااااارررررررررررررر.
[color][size][font][/font][/size][/color]
چه رویایی دارم من!!!!
[color][size][font][/font][/size][/color]
[/font][/size][/color]
یکی از فانتزیام اینه که با عشقم بریم شمال 2تایی لب ساحل بشینیم بعد ی دختر خوشگل از جلومون رد بشه من نگاش کنم بعد عشقم بزنه تو سرم باهام قهر کنه تا صبح قربون صدقش برم)
[color][size][font][/font][/size][/color]
[/font][/size][/color]
یکی از فانتزیام اینه که مامانم استاد دانشگاه باشه بابامم یه شرکت داشته همه هم تو یه نگا عاشقم بشن
[color][size][font][/font][/size][/color]
[/font][/size][/color]
یکی از دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
فانتزیامم اینه كه: با لحن جدی و خسته به یه دکتر بگم: لطفا حاشیه نرو دکتر!! بعد بلند شم و از پنجره مطبش به افق خیره بشم و بگم: فقط بگو چند روز دیگه زنده می مونم؟؟
[color][size][font]فانتزیامم اینه كه: با لحن جدی و خسته به یه دکتر بگم: لطفا حاشیه نرو دکتر!! بعد بلند شم و از پنجره مطبش به افق خیره بشم و بگم: فقط بگو چند روز دیگه زنده می مونم؟؟
[/font][/size][/color]
[/font][/size][/color]
یکی از دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
فانتزی های من اینه که قاضی بشم بعد توی یه دادگاه،متهم ها سروصدا کنند بعد من با اون چکشه بزنم رو میز و بگم لطفا نظم دادگاه رو رعایت کنید!
[color][size][font]فانتزی های من اینه که قاضی بشم بعد توی یه دادگاه،متهم ها سروصدا کنند بعد من با اون چکشه بزنم رو میز و بگم لطفا نظم دادگاه رو رعایت کنید!
[/font][/size][/color]
بعد ساکت نشن منم داد بزنم سربازارو صدا کنم بگم این پدرسوخته ها رو ببرین!
[color][size][font][/font][/size][/color]
بعد حکمشونو صادر کنم ، وکیلشون بلند شه بگه من اعتراض دارم جناب قاضی!
[color][size][font][/font][/size][/color]
منم بگم اعتراض شما وارد نیست، بعد طرف قهوه ای بشه بشینه سر جاش!
[color][size][font][/font][/size][/color]
عجب حالی بده ها!
[color][size][font][/font][/size][/color]