12-05-2014، 14:31
آیا می دانید فرزند اول،دوم یا آخر بودن تاثیر مستقیمی در احساس تنهایی دارد؟
حساسیت بیش از حد والدین بر فرزند اول باعث می شود او همیشه احساس تنهایی کند و در معرض افسردگی باشد.
والدین از فرزند اول توقع بیشتری داشته و نسبت به او حساسیت بیشتری دارند. برخی از والدین برای هر اشتباهی فرزند اول را تنبیه میکنند و او را همیشه تحت مراقبت قرار میدهند و می خواهند راه درست را در هرچیز به او نشان دهند.
معمولا فرزند اول باهوشتر از بقیه فرزندان است و انگیزه پیشرفت او بیشتر است اما فرزند اول کمتر از فرزندان دیگر پیشرفت میکند و همواره احساس تنهایی میکند و در معرض افسردگی است زیرا به او فرصت تجربه داده نمیشود.
معمولا توصیه میشود در مراقبت از فرزند کوچکتر به او مسئولیت دهند و با او به اندازه کافی وقت بگذارند. آزمون و خطای والدین بیشتر بر روی فرزند اول تجربه می شود و راههای تربیتی اتخاذ شده راهگشای فرزندان دیگر قرار می گیرد. به طوری که با فرزند دوم راحت تر کنار میآیند و کارهای نادرست فرزند اول بیشتر از بقیه فرزندان به چشم میآید. معمولا فرزند اول کمالگرا، مغرور و خودپسند، سلطه جو و باهوشتر از فرزندان دیگر است و فکر میکند که همیشه حق با اوست و فقط خودش همه چیز را میداند و باید در هر کاری اولویت با او باشد.
به والدین توصیه میشود در مراقبت از فرزند کوچکتر به او مسئولیت دهند و با او به اندازه کافی وقت بگذارند. همچنین والدین میتوانند به او توصیه کنند که نسبت به خواهر و برادرهای کوچکتر خود همانند پدر و مادر رفتار حمایتگر داشته باشد.
به ترتیب از فرزند اول تا فرزند آخر از میزان انگیزه پیشرفت فرزندان کاسته میشود و فرزند اول بیشترین انگیزه پیشرفت و موفقیت را دارد زیرا والدین برای فرزندان بعدی وقت کمتری را صرف کرده و بیشتر توجه و حوصله خود را معطوف به فرزند اول میکنند.
حساسیت بیش از حد والدین بر فرزند اول باعث می شود او همیشه احساس تنهایی کند و در معرض افسردگی باشد.
والدین از فرزند اول توقع بیشتری داشته و نسبت به او حساسیت بیشتری دارند. برخی از والدین برای هر اشتباهی فرزند اول را تنبیه میکنند و او را همیشه تحت مراقبت قرار میدهند و می خواهند راه درست را در هرچیز به او نشان دهند.
معمولا فرزند اول باهوشتر از بقیه فرزندان است و انگیزه پیشرفت او بیشتر است اما فرزند اول کمتر از فرزندان دیگر پیشرفت میکند و همواره احساس تنهایی میکند و در معرض افسردگی است زیرا به او فرصت تجربه داده نمیشود.
معمولا توصیه میشود در مراقبت از فرزند کوچکتر به او مسئولیت دهند و با او به اندازه کافی وقت بگذارند. آزمون و خطای والدین بیشتر بر روی فرزند اول تجربه می شود و راههای تربیتی اتخاذ شده راهگشای فرزندان دیگر قرار می گیرد. به طوری که با فرزند دوم راحت تر کنار میآیند و کارهای نادرست فرزند اول بیشتر از بقیه فرزندان به چشم میآید. معمولا فرزند اول کمالگرا، مغرور و خودپسند، سلطه جو و باهوشتر از فرزندان دیگر است و فکر میکند که همیشه حق با اوست و فقط خودش همه چیز را میداند و باید در هر کاری اولویت با او باشد.
به والدین توصیه میشود در مراقبت از فرزند کوچکتر به او مسئولیت دهند و با او به اندازه کافی وقت بگذارند. همچنین والدین میتوانند به او توصیه کنند که نسبت به خواهر و برادرهای کوچکتر خود همانند پدر و مادر رفتار حمایتگر داشته باشد.
به ترتیب از فرزند اول تا فرزند آخر از میزان انگیزه پیشرفت فرزندان کاسته میشود و فرزند اول بیشترین انگیزه پیشرفت و موفقیت را دارد زیرا والدین برای فرزندان بعدی وقت کمتری را صرف کرده و بیشتر توجه و حوصله خود را معطوف به فرزند اول میکنند.