این مطلب رو خودم ازروی این کتاب
ص94 و95
نوشتم لطفا به دقت بخونید کلی براش زحمت تایپ کردن کشیدم.
پس از دوران استالین کندی وتنبلی نظام شوروی باعث گردید که در برابر فساد اقتصادی فراگیر آسیب پذیر شود.از آنجا که مسکو مرکز برنامه ریزی اقتصادی در مورد هر جنبه ای از زندگی شوروی بود,واز آن رو که کالاها وخدمات,بیش تر در دسترس بوروکرات های دولتی بود تا ساز وکار بازار,لاجرم این نظام آشفته کند اقتصادی,فرصت های بسیار فراوانی برای رشوه خواری فراهم می ساخت.به راستی این ندانم کاری که در چنین نظام تمرکز یافته ای ساخته وپرداخته شده بود به فساد دامن می زد.بوروکرات ها در سراسر اتحاد شوروی برگزیده ترین کالاها وخدمات را در دسترس داشتند,هم برای استفاده شخصی وهم برای داد وستد پر منفعت.در دوران برژنف فساد آن قدر گسترده بود که بسیاری ازتجلیات ؟آن به عنوان روال عادی اداری پذیرفته می شد.مثلا برای مدیران فروشگاه ها وبوروکرات ها مقدور بود که مسیر کالاها را از فروشگاه های دولتی منحرف کنند وآنهارا در بازار سیاه به فروش برسانند.آنها همیشه کالاهای دزدی را شخصا بر نمی داشتند,بلکه برای فروش به دلالان ودیگران می دادند وسپس سهم خودرا از فروش آنها بر می داشتند.
برژنف شخصا اطلاعات دست اولی در خصوص روال بازار سیاه داشت.پس از آنکه وی به مقام دبیر کلی حزب رسید,روزی نزد یک نگارنده سخنرانی این گونه گله سر داد: ((شما خبر ندارید زندگی چه دشوار است,معاش هیچ کس با دذستمزدش تامین نمی شود.دوران جوانی خودم را به یاد می آور هنگامی که در دانشکده فنی تحصیل می کردم.ما دانشجویان از راه خالی کردن بار واگن های قطار,پول اضافی به دست می آوردیم.چگونه این کار انجام می شد؟سه گونی از بار کانتینر می رفت{برای هر آدمی که پولش را پرداخت می کرد} ویک گونی به ما می رسید. زندگی افراد در این کشور این طور است)).به نظر برلاتسکی,برژنف بازار سیاه را هم به همین ترتیب بهنجار می دانست: ((همان گونه که دزدی در بخش خدمات وپرداخت رشوه بورو کرات ها))طبیعی بود.
اعضای طبقه نخبگان می توانستند در فروشگاه های مخصوص خرید کنند,فروشگاه هایی که کالاهای ویژه ای داشتند کهع در دسترس شهروندان عادی قرار نمی گرفت.درمسکو,جایی که دو یا چند خانواده به علت کمبود شدید جا در یک آپارتمان زندگی می کردند,مقامات اداری پر نفوذ می توانستند خانه های طراز اول داشته باشند.حساب مخصوص مخارج اداری اجازه می داد که این کارگزاران نیکبخت دولتی,برای خود ویلا بسازند.
درکشوری که رسما ادعا می شد همه شهروندان با هم برابرند,اختلافات فاحش میان سطح زندگی مقامات دولتی وحزبی,ومردم عادی,درتمام سطوح اجتماعی اثر مخربی بر روحیه مردم می گذاشت.بدین قرار بود که دولت توجهی نمایش گونه به چنین حرکات جنایت آمیزی نشان داد.به راستی هم مجازات پاره ای از دزدی ها واختلاس ها اعدام بود.با این همه,مظاهر فسادبه صورت روز افزون هولناک می شد
ص94 و95
نوشتم لطفا به دقت بخونید کلی براش زحمت تایپ کردن کشیدم.
پس از دوران استالین کندی وتنبلی نظام شوروی باعث گردید که در برابر فساد اقتصادی فراگیر آسیب پذیر شود.از آنجا که مسکو مرکز برنامه ریزی اقتصادی در مورد هر جنبه ای از زندگی شوروی بود,واز آن رو که کالاها وخدمات,بیش تر در دسترس بوروکرات های دولتی بود تا ساز وکار بازار,لاجرم این نظام آشفته کند اقتصادی,فرصت های بسیار فراوانی برای رشوه خواری فراهم می ساخت.به راستی این ندانم کاری که در چنین نظام تمرکز یافته ای ساخته وپرداخته شده بود به فساد دامن می زد.بوروکرات ها در سراسر اتحاد شوروی برگزیده ترین کالاها وخدمات را در دسترس داشتند,هم برای استفاده شخصی وهم برای داد وستد پر منفعت.در دوران برژنف فساد آن قدر گسترده بود که بسیاری ازتجلیات ؟آن به عنوان روال عادی اداری پذیرفته می شد.مثلا برای مدیران فروشگاه ها وبوروکرات ها مقدور بود که مسیر کالاها را از فروشگاه های دولتی منحرف کنند وآنهارا در بازار سیاه به فروش برسانند.آنها همیشه کالاهای دزدی را شخصا بر نمی داشتند,بلکه برای فروش به دلالان ودیگران می دادند وسپس سهم خودرا از فروش آنها بر می داشتند.
برژنف شخصا اطلاعات دست اولی در خصوص روال بازار سیاه داشت.پس از آنکه وی به مقام دبیر کلی حزب رسید,روزی نزد یک نگارنده سخنرانی این گونه گله سر داد: ((شما خبر ندارید زندگی چه دشوار است,معاش هیچ کس با دذستمزدش تامین نمی شود.دوران جوانی خودم را به یاد می آور هنگامی که در دانشکده فنی تحصیل می کردم.ما دانشجویان از راه خالی کردن بار واگن های قطار,پول اضافی به دست می آوردیم.چگونه این کار انجام می شد؟سه گونی از بار کانتینر می رفت{برای هر آدمی که پولش را پرداخت می کرد} ویک گونی به ما می رسید. زندگی افراد در این کشور این طور است)).به نظر برلاتسکی,برژنف بازار سیاه را هم به همین ترتیب بهنجار می دانست: ((همان گونه که دزدی در بخش خدمات وپرداخت رشوه بورو کرات ها))طبیعی بود.
اعضای طبقه نخبگان می توانستند در فروشگاه های مخصوص خرید کنند,فروشگاه هایی که کالاهای ویژه ای داشتند کهع در دسترس شهروندان عادی قرار نمی گرفت.درمسکو,جایی که دو یا چند خانواده به علت کمبود شدید جا در یک آپارتمان زندگی می کردند,مقامات اداری پر نفوذ می توانستند خانه های طراز اول داشته باشند.حساب مخصوص مخارج اداری اجازه می داد که این کارگزاران نیکبخت دولتی,برای خود ویلا بسازند.
درکشوری که رسما ادعا می شد همه شهروندان با هم برابرند,اختلافات فاحش میان سطح زندگی مقامات دولتی وحزبی,ومردم عادی,درتمام سطوح اجتماعی اثر مخربی بر روحیه مردم می گذاشت.بدین قرار بود که دولت توجهی نمایش گونه به چنین حرکات جنایت آمیزی نشان داد.به راستی هم مجازات پاره ای از دزدی ها واختلاس ها اعدام بود.با این همه,مظاهر فسادبه صورت روز افزون هولناک می شد