19-07-2014، 22:20
(آخرین ویرایش در این ارسال: 19-07-2014، 22:43، توسط ȺᵯЁЯΪƇᶏᶇ ġįЯḶ ☆★.)
♥کـ ـآشـ مـــــے شـ ـد ...
یکــ لحظـ ـهـ جآیمــآنـ رآبآ همـ عوضـ کنیمـ ...
شآیـد تُــ میفهمیدے چهـقـدر بے انصآفے .
و منـ مـــــے فهمیـ ـدمـ چـ ـرآ
ســــخـــت اســـت وقتـــی از شـــدت بـــغـــض ،
گـــلـــو درد بگـــیری ...
و هـــمـــه بگـــویـــند ؛
لبـــاس گـــرم بـــپـــوش !!
نه این که زانو بزنم نه..فقط تنهایی سنگین است..
تنهايي تک واژه سنگيني است
يک واژهاست ولي عمق يک زندگيست
سالهاگذشت وتنهايي سلطان دلم شد
سلطاندل غريب وحسرت کشم شد
اي آشنا، عالم تنهايي چه خوش است
هرچهباشد از گدايي عشق خوشتر است
تنها نشسته ام اما تنها نیستم یادت امان نمیدهد..
تو که نباشی باران نمی بارد ... ،
فقط بعضی وقت ها زمین و زمان خیس می شود ...
وایاز نیمه شبی که بیدار شوم
تو را بخواهم
و خود را در اغوش دیگری بیابم
بهم میگفت با دنیا عوضم نمیکنه !
راست میگفت با دنیا نه ،
با یکی دیگه عوضم کرد !
هر جا که می بینم نوشته است :
” خواستن توانستن است ”
آتش می گیرم !!!
یعنی او نخواست که نشد ؟!
من بی تو شعرخواهم سرود..توبی من چه میکنی؟
اصلا حواست هست که من دیگر نیستم..