ا
ز حساب و کتاب بازار عشق هیچگاه سر در نیاوردم
و هنوز نمی دانم چگونه می شود هربار که تو بی دلیل ترکم می کنی
من بدهکارت می شوم . . .
و هنوز نمی دانم چگونه می شود هربار که تو بی دلیل ترکم می کنی
من بدهکارت می شوم . . .
مشکل از تو نبود
از من بود
با کسی حرف میزدم
که سمعک هایش را
پیش دیگری جا گذاشته بود . . .
این که هر بار سرت با یکی گرم باشد دلیل بر ارزش ات نیست
آنقدر بی ارزشی که خیلیها اندازه تو هستند . . .
نمی بخشمت
ولی فراموشت می کنم
همیشه به همین سادکی از ادمای بی ارزش می گذرم . . .
“دوستت دارم”
تکیه کلام تو بود
من بی جهت به آن تکیه داده بودم…!!!
رفیق بی معرفت ؛ مثل پنجره ی رو به دیوار میمونه
.
.
.
چطوری پنجره؟
رفیق بی معرفت را کمتر از دشمن نمی دانم
شوم قربان آن دشمن که بویی از معرفت دارد
من به جرم با وفایی این چنین تنها شدم چون ندارم همدمی بازیچه دلها شدم
دوستی این نیست
بی معرفتی سنگدلی نامردی
دوستی این نیست
این نیست که دیرآمدی وزودروی
غلام همت آن نازنینم که کار خیر بی روی ریا کرد
من از بیگانگان هرگز ننالم که با من هر چه کرد آن آشنا کرد
چه شده؟ ای دل دیوانه هوایش کردی؟
با دو چشمان پر از اشک صدایش کردی؟
گفته بودم که دلش معدن بی معرفتی ست
تو نشستی و دلت خوش به وفایش کردی؟
گاهی دلم برای چوپان دروغگو خیلی می سوزد !
بیچاره ۲ بار بیشتر دروغ نگفت انگشت نما شد
ولی ما هنوز صادق ترینیم …
روزگاری یک تبسم یک نگاه
خوشتر از گرمای صد آغوش بود …
چقدر عجیبه که تا مریض نشی کسی برات گل نمی یاره تا گریه نکنی کسی نوازشت نمی کنه تا فریاد نکشی کسی به طرفت بر نمی گرده تا قصد رفتن نکنی کسی به دیدنت نمی یاد و تا وقتی نمیری کسی تورو نمی بخشه !
همیشه سکوتم به معنای پیروزی نیست ، گاهی سکوت میکنم تا بفهمی چه بی صدا باختی …
مشکل از تو نبود
از من بود
با کسی حرف میزدم که سمعک هایش را پیش دیگری جا گذاشته بود …
این بار تو بگو
دوستت دارم
آسمان را گفته ام به زمین نیاید
می خواهم گیاه خوار شوم از دستت....بس که مرا خر فرض کردی!!!
جلو کوه داد بزنی محبت بر میگرد محبت!
تو از سنگم کمتری؟؟
سعی کن در زندگی یکرنگ باشی ، فرش هزار رنگ را همه زیر پا می اندازند
سیگارت را
با او
روشن
کن
تکلیفت را
با من
از من بود
با کسی حرف میزدم
که سمعک هایش را
پیش دیگری جا گذاشته بود . . .
این که هر بار سرت با یکی گرم باشد دلیل بر ارزش ات نیست
آنقدر بی ارزشی که خیلیها اندازه تو هستند . . .
نمی بخشمت
ولی فراموشت می کنم
همیشه به همین سادکی از ادمای بی ارزش می گذرم . . .
“دوستت دارم”
تکیه کلام تو بود
من بی جهت به آن تکیه داده بودم…!!!
رفیق بی معرفت ؛ مثل پنجره ی رو به دیوار میمونه
.
.
.
چطوری پنجره؟
رفیق بی معرفت را کمتر از دشمن نمی دانم
شوم قربان آن دشمن که بویی از معرفت دارد
من به جرم با وفایی این چنین تنها شدم چون ندارم همدمی بازیچه دلها شدم
دوستی این نیست
بی معرفتی سنگدلی نامردی
دوستی این نیست
این نیست که دیرآمدی وزودروی
غلام همت آن نازنینم که کار خیر بی روی ریا کرد
من از بیگانگان هرگز ننالم که با من هر چه کرد آن آشنا کرد
چه شده؟ ای دل دیوانه هوایش کردی؟
با دو چشمان پر از اشک صدایش کردی؟
گفته بودم که دلش معدن بی معرفتی ست
تو نشستی و دلت خوش به وفایش کردی؟
گاهی دلم برای چوپان دروغگو خیلی می سوزد !
بیچاره ۲ بار بیشتر دروغ نگفت انگشت نما شد
ولی ما هنوز صادق ترینیم …
روزگاری یک تبسم یک نگاه
خوشتر از گرمای صد آغوش بود …
چقدر عجیبه که تا مریض نشی کسی برات گل نمی یاره تا گریه نکنی کسی نوازشت نمی کنه تا فریاد نکشی کسی به طرفت بر نمی گرده تا قصد رفتن نکنی کسی به دیدنت نمی یاد و تا وقتی نمیری کسی تورو نمی بخشه !
همیشه سکوتم به معنای پیروزی نیست ، گاهی سکوت میکنم تا بفهمی چه بی صدا باختی …
مشکل از تو نبود
از من بود
با کسی حرف میزدم که سمعک هایش را پیش دیگری جا گذاشته بود …
این بار تو بگو
دوستت دارم
آسمان را گفته ام به زمین نیاید
می خواهم گیاه خوار شوم از دستت....بس که مرا خر فرض کردی!!!
جلو کوه داد بزنی محبت بر میگرد محبت!
تو از سنگم کمتری؟؟
سعی کن در زندگی یکرنگ باشی ، فرش هزار رنگ را همه زیر پا می اندازند
سیگارت را
با او
روشن
کن
تکلیفت را
با من