30-06-2014، 21:32
تاریخ ایرانی: ژوزف استالین در سال ۱۹۲۳ که دبیرکل حزب کمونیست شوروی بود، طی یادداشتی فوق محرمانه که به دفتر سیاسی حزب نوشت ادعا کرد ولادیمیر لنین رهبر بیمار شوروی از وی خواسته است که «برای لنین سیانید پتاسیم گیر بیاورد و به وی تزریق کند»، تا از زجر مرگ تدریجی رهایی یابد. استالین در ادامه نوشته است که «اما من توان آن را نداشتم که درخواست ایلیچ را انجام دهم. چارهای جز رد کردن این درخواست نداشتم، هر چند که درخواستی انسانی و ضروری به نظر میآید. بنابراین تصمیم گرفتم موضوع را به اطلاع اعضای دفتر سیاسی برسانم.» در ۲۱ ژانویهٔ ۱۹۲۴ لنین بر اثر سکته چشم از جهان فروبست. اما به تازگی گروهی از پزشکان همچون کارآگاهانی تازهکار، مرگ لنین و ابهامات آن را از نو بررسی و طی همایشی اعلام کردند که سکتهٔ لنین میتوانسته ناشی از تزریق سم بوده باشد. به گفتهٔ این پزشکان، یادداشت استالین نشانگر آن است که لنین خیلی وبال شده است، به خصوص آنکه زمامداری اتحاد شوروی هم به استالین میرسید و در دوران زمامداریاش هم بدون هیچ عذاب وجدانی میلیونها نفر را کشت.
این ماجرا به سکتههای مشکوک دیگری در دوران شوروی شباهت بسیاری دارد. یوژه پیرجیوک، مورخ برجستهٔ اسلوونی به تازگی زندگینامهٔ یوسیپ بروز تیتو را منتشر کرده است. تیتو ۲۷ سال زمامداری یوگسلاوی را به عهده داشت و زندگینامهای که پیرجیوک منتشر کرده به زبان اسلوونی و جزو کتابهای پرفروش این کشور است. نویسنده با رجوع به بایگانیهای پرشمار در یوگسلاوی که تا حد زیادی مورد توجه مورخان انگلیسی زبان نبوده، این کتاب را نوشته است.
یافتههای جدید بسیاری در این کتاب آمده است که طبق یکی از آنها تیتو به آدمکشی اهل یوگسلاوی دستور داده بود تا استالین را دچار سکته کند و به قتل برساند. اگر تیتو بههمان صورتی که استالین، لنین را دچار سکته کرد این کار را کرده باشد، باید گفت دنیا دار مکافات و یادآور طرحهای جاسوسی جیمز باندی است.
هنگامی که استالین در ۵ مارس ۱۹۵۳ درگذشت، نامهای در دفتر کار وی پیدا شد که تیتو فرستاده بود. استالین بارها سعی کرده بود تیتو را به قتل برساند. این دو نفر از جنگ جهانی دوم با هم اختلاف پیدا کرده بودند. تیتو جنگ را فرصتی برای به راه انداختن انقلاب و ایجاد کشوری مستقل از شوروی به نام یوگسلاوی میدید. استالین هم که از انقلابیگری و فرهمندی شخصیتی تیتو به تنگ آمده بود در سالهای پس از جنگ در ۲۲ مورد سعی کرد تیتو را به قتل برساند. تمام این تلاشها و از جمله ارسال جعبهٔ جواهری حاوی گاز اعصاب به شکست منجر شد. در نامهٔ تیتو آمده است که استالین آدمکشهای بسیاری را سراغ وی فرستاده است اما تیتو با فرستادن یک نفر کار خود را انجام خواهد داد.
در شب ۲۸ فوریهٔ ۱۹۵۳ استالین از دفتر کار خارج شد و برای استراحت به ویلایش در حومهٔ شهر رفت. سپس در همین ویلا جلسهای با حضور شماری از نزدیکترین اطرافیانش از جمله رییس سازمان امنیت (NKVD) و نیکیتا خروشچف، رییس حزب کمونیست شوروی در آن زمان، تشکیل داد. جلسه تا ساعت ۴ صبح ادامه یافت و سپس حاضران در جلسه از ویلای استالین خارج شدند که بعدها گفتند استالین هیچ گونه احساس ناخوشی نداشت. استالین پس از آزادباش دادن به محافظان شخصیاش و گوشزد کردن اینکه بیدارش نکنند برای استراحت به اتاق خواب رفت.
استالین معمولاً هر روز صبح زود محافظان شخصیاش را صدا میزد تا برایش چای بیاورند اما آن روز چنین کاری نکرد و از اتاق خوابش صدایی نیامد. نگهبانان نگران شدند اما دستور داشتند که بیدارش نکنند. نافرمانی کردن ممکن بود به قیمت جانشان تمام شود و کسی در ویلا نبود که جرات کند بر خلاف دستور استالین عمل کند.
ساعت ۶:۳۰ دقیقهٔ بعدازظهر بود که چراغ اتاق استالین روشن شد ولی همچنان صدایی به گوش نمیرسید. سرانجام در ساعت ۱۰ شب نگهبانان تصمیم گرفتند وارد اتاق شوند. استالین کف اتاق و روی ادرار خودش دراز کشیده بود. نه میتوانست حرکتی کند نه میتوانست حرفی بزند. از روی ساعت مچی شکستهاش پیدا بود که ساعت ۶:۳۰ دقیقهٔ بعد از ظهر روی کف اتاق سقوط کرده است.
حتی در آن هنگام نیز هیچ کدام از نوکرهایش جرات نداشتند پزشک خبر کنند. استالین چندی پیش در چارچوب برنامههای پاکسازی، پزشکانش را نیز مجازات کرده بود. محافظان شخصی استالین در ابتدا به وزیر امنیت کشور زنگ زدند که او هم با رییس سازمان امنیت تماس گرفت. مشخص نیست چه چیزی رخ داد ولی به قدری این دست و آن دست کردند که به نظر اکثر مورخان عمدی در میان بود.
وقتی که پزشکان بالای سر استالین رسیدند متوجه شدند که قسمتی از بدنش فلج شده و خون استفراغ میکند. انگار دچار سکتهٔ شدیدی شده بود. با بسیاری از بهترین پزشکان روسیه که هنوز پشت میلههای زندان بودند مشورت کردند. استالین چندین روز با تحمل درد و زجر زنده ماند و سرانجام در شب ۵ مارس در تختخوابش در اثر خفگی درگذشت.
پیرجیوک مدعی است که استالین به قدری از تهدید ذکر شده در نامهٔ تیتو نگران بود که چند ساعت قبل از سکتهای که به مرگ وی منجر شد به این نامه اشاره کرده بود. البته یک مدرک قطعی نیز وجود دارد که بر اساس آن میتوان استدلال پزشکی کرد: استالین در گذشته دچار سکتههای جزئی شده بود.
در سال ۱۹۵۵ جانشین استالین در دیدار از بلگراد از تیتو بابت توطئهچینیهای استالین برای به قتل رساندن وی معذرتخواهی کرد و بابت قسر در رفتن از این توطئهها به وی تبریک گفت: «خوب از خودتان محافظت کردید. محافظان خوبی داشتید و البته خبرچینهای خوبی که تمام نقشههای استالین را به شما خبر میدادند.» تیتو هم لبخندزنان گفت: «استالین میدانست که محافظان خیلی خوبی دارم. بعد از آنکه به دفعات گوشزد کردم که از فرستادن آدمکشهایش دست بردارد واضح بود که اندکی دچار ترس شده است.»
جانشین استالین هم البته کسی نبود جز خروشچف که بیش از همه نفع برد.
این ماجرا به سکتههای مشکوک دیگری در دوران شوروی شباهت بسیاری دارد. یوژه پیرجیوک، مورخ برجستهٔ اسلوونی به تازگی زندگینامهٔ یوسیپ بروز تیتو را منتشر کرده است. تیتو ۲۷ سال زمامداری یوگسلاوی را به عهده داشت و زندگینامهای که پیرجیوک منتشر کرده به زبان اسلوونی و جزو کتابهای پرفروش این کشور است. نویسنده با رجوع به بایگانیهای پرشمار در یوگسلاوی که تا حد زیادی مورد توجه مورخان انگلیسی زبان نبوده، این کتاب را نوشته است.
یافتههای جدید بسیاری در این کتاب آمده است که طبق یکی از آنها تیتو به آدمکشی اهل یوگسلاوی دستور داده بود تا استالین را دچار سکته کند و به قتل برساند. اگر تیتو بههمان صورتی که استالین، لنین را دچار سکته کرد این کار را کرده باشد، باید گفت دنیا دار مکافات و یادآور طرحهای جاسوسی جیمز باندی است.
هنگامی که استالین در ۵ مارس ۱۹۵۳ درگذشت، نامهای در دفتر کار وی پیدا شد که تیتو فرستاده بود. استالین بارها سعی کرده بود تیتو را به قتل برساند. این دو نفر از جنگ جهانی دوم با هم اختلاف پیدا کرده بودند. تیتو جنگ را فرصتی برای به راه انداختن انقلاب و ایجاد کشوری مستقل از شوروی به نام یوگسلاوی میدید. استالین هم که از انقلابیگری و فرهمندی شخصیتی تیتو به تنگ آمده بود در سالهای پس از جنگ در ۲۲ مورد سعی کرد تیتو را به قتل برساند. تمام این تلاشها و از جمله ارسال جعبهٔ جواهری حاوی گاز اعصاب به شکست منجر شد. در نامهٔ تیتو آمده است که استالین آدمکشهای بسیاری را سراغ وی فرستاده است اما تیتو با فرستادن یک نفر کار خود را انجام خواهد داد.
در شب ۲۸ فوریهٔ ۱۹۵۳ استالین از دفتر کار خارج شد و برای استراحت به ویلایش در حومهٔ شهر رفت. سپس در همین ویلا جلسهای با حضور شماری از نزدیکترین اطرافیانش از جمله رییس سازمان امنیت (NKVD) و نیکیتا خروشچف، رییس حزب کمونیست شوروی در آن زمان، تشکیل داد. جلسه تا ساعت ۴ صبح ادامه یافت و سپس حاضران در جلسه از ویلای استالین خارج شدند که بعدها گفتند استالین هیچ گونه احساس ناخوشی نداشت. استالین پس از آزادباش دادن به محافظان شخصیاش و گوشزد کردن اینکه بیدارش نکنند برای استراحت به اتاق خواب رفت.
استالین معمولاً هر روز صبح زود محافظان شخصیاش را صدا میزد تا برایش چای بیاورند اما آن روز چنین کاری نکرد و از اتاق خوابش صدایی نیامد. نگهبانان نگران شدند اما دستور داشتند که بیدارش نکنند. نافرمانی کردن ممکن بود به قیمت جانشان تمام شود و کسی در ویلا نبود که جرات کند بر خلاف دستور استالین عمل کند.
ساعت ۶:۳۰ دقیقهٔ بعدازظهر بود که چراغ اتاق استالین روشن شد ولی همچنان صدایی به گوش نمیرسید. سرانجام در ساعت ۱۰ شب نگهبانان تصمیم گرفتند وارد اتاق شوند. استالین کف اتاق و روی ادرار خودش دراز کشیده بود. نه میتوانست حرکتی کند نه میتوانست حرفی بزند. از روی ساعت مچی شکستهاش پیدا بود که ساعت ۶:۳۰ دقیقهٔ بعد از ظهر روی کف اتاق سقوط کرده است.
حتی در آن هنگام نیز هیچ کدام از نوکرهایش جرات نداشتند پزشک خبر کنند. استالین چندی پیش در چارچوب برنامههای پاکسازی، پزشکانش را نیز مجازات کرده بود. محافظان شخصی استالین در ابتدا به وزیر امنیت کشور زنگ زدند که او هم با رییس سازمان امنیت تماس گرفت. مشخص نیست چه چیزی رخ داد ولی به قدری این دست و آن دست کردند که به نظر اکثر مورخان عمدی در میان بود.
وقتی که پزشکان بالای سر استالین رسیدند متوجه شدند که قسمتی از بدنش فلج شده و خون استفراغ میکند. انگار دچار سکتهٔ شدیدی شده بود. با بسیاری از بهترین پزشکان روسیه که هنوز پشت میلههای زندان بودند مشورت کردند. استالین چندین روز با تحمل درد و زجر زنده ماند و سرانجام در شب ۵ مارس در تختخوابش در اثر خفگی درگذشت.
پیرجیوک مدعی است که استالین به قدری از تهدید ذکر شده در نامهٔ تیتو نگران بود که چند ساعت قبل از سکتهای که به مرگ وی منجر شد به این نامه اشاره کرده بود. البته یک مدرک قطعی نیز وجود دارد که بر اساس آن میتوان استدلال پزشکی کرد: استالین در گذشته دچار سکتههای جزئی شده بود.
در سال ۱۹۵۵ جانشین استالین در دیدار از بلگراد از تیتو بابت توطئهچینیهای استالین برای به قتل رساندن وی معذرتخواهی کرد و بابت قسر در رفتن از این توطئهها به وی تبریک گفت: «خوب از خودتان محافظت کردید. محافظان خوبی داشتید و البته خبرچینهای خوبی که تمام نقشههای استالین را به شما خبر میدادند.» تیتو هم لبخندزنان گفت: «استالین میدانست که محافظان خیلی خوبی دارم. بعد از آنکه به دفعات گوشزد کردم که از فرستادن آدمکشهایش دست بردارد واضح بود که اندکی دچار ترس شده است.»
جانشین استالین هم البته کسی نبود جز خروشچف که بیش از همه نفع برد.