13-07-2014، 19:35
حمله اسكندر به ايران
دروغ گوها نوشته ند، که اسکندر با سیهزار پیاده و چهل هزار سوار از تنگه هلس پونت، داردانل امروزی گذشت، و در کناره آسیای کوچک و پس از گذشتن از رودخانه تند و پر آب و گود و با دیواره های بلند، گرانیک، با داریوش سوم جنگید. رودخانه گرانیک که امروزه بیغا چای نام دارد، کوچک و کم آب و بدون دیوارهو کم عمق است. کناره این رودخانه گنجایش آرایش جنگی حدود 150 هزار نیرو را ندارد، اگه باور ندارید بروید ببینید. دروغ نویسها میخواستند، شوش پایتخت دو هزار ساله ایلامی، و دویست ساله دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
سلسله هخامنشیان را کوچک و نا چیزکنند، و دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
تختجمشید شکوهمند را پایتخت ایران بشناسانند،
و دروغی بدست اسکندر به آتش بکشند. 5 یا 6 قرن بعد که این دروغ رامینوشتند، دیگر دین قدیمی هخامنشیان نبود،
و تخت جمشید متروکه بوده. آنها ازفواصل راه ها و جاده ها و مسیر ها خبر نداشتند،
و هر چه از اینها نوشته اند، چرت و پرت والکیست، و اینبراحتی قابل درک است. نوشته اند که 600 هزار لشکر داریوش 5 روزه، از روی پل های ساخته شده فرات عبور کردند، کمی فکر کنید، 600 هزارش دروغه، 5روزش دروغه پلش هم دروغه، در ایندوره و قرن نو درک این مسئله خیلی سادهاست. از قدیم شنیده ایم دروغ هر چی بزرگتر باشه باورش راحت تره.
رفتن اسکندر از تخت جمشید به دامغان [rtl] نوشته اند اسکندر از تخت جمشید به همدان رفت، این دروغ هـم بررسی میکنیم، برایرفتن از تخت جمشید به همدان، باید از اصفهان می گذشتند، در هیچ اسکندر نامه ای از این شهر باستانی و مردم دلیرش نامی برده نشده. هرگز نمی توانستند بدون گذشتن از این شهر به همدان بروند،
هر کس بگوید، بطور کلی ناآگاه است. از اصفهان تا نجف آباد بهدرازای سی کیلومتر، باغ و سبزیکاریست، این باغ بزرگ برای ایستادگی در برابر یورش سپاهیان دشمن، و جلوگیری از گذر کردن آنها سنگر بسیارخوبیست، آن نویسندها بی سواد تر از آن بودند، که این شهر هم روی کاغذ به خاک و خونبکشانند. آنها از شهر های دیگر راه اصفهان نامی نبردند، مانند گلپایگان، گر با یگان، گر= سنگ+بای= بغ= ایزد+ گان، بروجرد، ملایر، فقط یه اسم پرت وپلای من در آری نوشتن، که به هیچ یک از اسامی شهر هایایرانی شبیه نیست. از اصفهان به لرستان به همدان 480 کیلومتر راه است. بیشتر این راه از کوهستانی سخت می گذرد، نزدیک به 200 کیلومتر این راه بیش از دو هزار متر بلندی دارد، و از بلند ترین راه های جهان است، و از دامنه اشترانکوه می گذرد، و در زمستان برف سنگین دارد، راه لرستان به همدان هم از کوهستانی پر برف میگذرد، و سخت ترین راه هاست، و مردم دلیر و جنگجویی دارد، که درتاریخ هیچ مهاجمی از اونجا نتوانسته بگذرد، حتی داخلی ها. از تخت جمشید به اصفهان و به همدان و به ری و به دامغان، 1600 کیلومتر است، پس حساب کنید دروغ ها را، یا شاید هم با قطار برقیژاپنی رفتند، که تو داستانشان این مسافتها و زمانها رو اینقدر عوضی نوشتند. ابوریحان بیرونی در آثار باقیه نوشته،
که داریوش سوم در نزدیکی اربیل به دست فرمانده پاسدارانش کشتهشده. در آن زمان او چیزی از اسکندر دروغی مقدونی نمی دانست، واقعیت اشک و اشکانیان است[/rtl]
[rtl]
اسکندر را از دامغان به گرگان میبرند، کلیه نام های عوضی مکان های اشتباه، کارهای عجیب و غریب، مردمان و قبایلی که هرگزوجود نداشته اند، فاصله ها و راه های الکی، یک نقشه جلویتان بگذارید، ببینید و متوجه میشود چه کلاهی سرمان گذارده اند، فقط برای دشمنی و عقده. واقعاً بیندیشید چرا برای ما دروغ بافتند و تا کی ادامه دارد؟ [/rtl]
[rtl] یه دروغ دیگه کاغذی، اسکندر نامه نویسان روی کاغذ در بند پارس ساخته، و آنرا به دست اسکندر گشودند تا انتقام شکست خوردن یونانیها را در تنگ ترموبیل از ایرانیان گرفته باشند، و گرنه در راه شوش به تخت جمشید چنین تنگه ای نیست. باستان شناسان ایرانی و انگلیسی، در صد سال گذشته در پی این تنگه، چه برای گنج و یا علم باستان شناسی گشتهاند، منجمله خودم، یک چیز هم نیستکه نیست و پیدا نکرده اند و نشده، کتاب های نوشته شده این کاوشها موجود است.[/rtl]
[rtl] چوپان دروغی در زمستان لرستان، با اون برف سنگین و سرمای شدید، ساختند و نگفتند چه جوری آنهمه لشکر دو طرفآنجا زنده ماندند، و در عین حال و همان جا جنگل حاره ساختند، و خیلی پرت وپلا های دیگه نوشتند. آنها دشمن ایران بودند، ولی این مثلاً تاریخ دان های ایرانی چرا این پرت و پلاها را می گویند و تکرار میکنند،[/rtl]
[rtl]ادامه دارد
[/rtl]
دروغ گوها نوشته ند، که اسکندر با سیهزار پیاده و چهل هزار سوار از تنگه هلس پونت، داردانل امروزی گذشت، و در کناره آسیای کوچک و پس از گذشتن از رودخانه تند و پر آب و گود و با دیواره های بلند، گرانیک، با داریوش سوم جنگید. رودخانه گرانیک که امروزه بیغا چای نام دارد، کوچک و کم آب و بدون دیوارهو کم عمق است. کناره این رودخانه گنجایش آرایش جنگی حدود 150 هزار نیرو را ندارد، اگه باور ندارید بروید ببینید. دروغ نویسها میخواستند، شوش پایتخت دو هزار ساله ایلامی، و دویست ساله دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
سلسله هخامنشیان را کوچک و نا چیزکنند، و دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
تختجمشید شکوهمند را پایتخت ایران بشناسانند،
و دروغی بدست اسکندر به آتش بکشند. 5 یا 6 قرن بعد که این دروغ رامینوشتند، دیگر دین قدیمی هخامنشیان نبود،
و تخت جمشید متروکه بوده. آنها ازفواصل راه ها و جاده ها و مسیر ها خبر نداشتند،
و هر چه از اینها نوشته اند، چرت و پرت والکیست، و اینبراحتی قابل درک است. نوشته اند که 600 هزار لشکر داریوش 5 روزه، از روی پل های ساخته شده فرات عبور کردند، کمی فکر کنید، 600 هزارش دروغه، 5روزش دروغه پلش هم دروغه، در ایندوره و قرن نو درک این مسئله خیلی سادهاست. از قدیم شنیده ایم دروغ هر چی بزرگتر باشه باورش راحت تره.
رفتن اسکندر از تخت جمشید به دامغان [rtl] نوشته اند اسکندر از تخت جمشید به همدان رفت، این دروغ هـم بررسی میکنیم، برایرفتن از تخت جمشید به همدان، باید از اصفهان می گذشتند، در هیچ اسکندر نامه ای از این شهر باستانی و مردم دلیرش نامی برده نشده. هرگز نمی توانستند بدون گذشتن از این شهر به همدان بروند،
هر کس بگوید، بطور کلی ناآگاه است. از اصفهان تا نجف آباد بهدرازای سی کیلومتر، باغ و سبزیکاریست، این باغ بزرگ برای ایستادگی در برابر یورش سپاهیان دشمن، و جلوگیری از گذر کردن آنها سنگر بسیارخوبیست، آن نویسندها بی سواد تر از آن بودند، که این شهر هم روی کاغذ به خاک و خونبکشانند. آنها از شهر های دیگر راه اصفهان نامی نبردند، مانند گلپایگان، گر با یگان، گر= سنگ+بای= بغ= ایزد+ گان، بروجرد، ملایر، فقط یه اسم پرت وپلای من در آری نوشتن، که به هیچ یک از اسامی شهر هایایرانی شبیه نیست. از اصفهان به لرستان به همدان 480 کیلومتر راه است. بیشتر این راه از کوهستانی سخت می گذرد، نزدیک به 200 کیلومتر این راه بیش از دو هزار متر بلندی دارد، و از بلند ترین راه های جهان است، و از دامنه اشترانکوه می گذرد، و در زمستان برف سنگین دارد، راه لرستان به همدان هم از کوهستانی پر برف میگذرد، و سخت ترین راه هاست، و مردم دلیر و جنگجویی دارد، که درتاریخ هیچ مهاجمی از اونجا نتوانسته بگذرد، حتی داخلی ها. از تخت جمشید به اصفهان و به همدان و به ری و به دامغان، 1600 کیلومتر است، پس حساب کنید دروغ ها را، یا شاید هم با قطار برقیژاپنی رفتند، که تو داستانشان این مسافتها و زمانها رو اینقدر عوضی نوشتند. ابوریحان بیرونی در آثار باقیه نوشته،
که داریوش سوم در نزدیکی اربیل به دست فرمانده پاسدارانش کشتهشده. در آن زمان او چیزی از اسکندر دروغی مقدونی نمی دانست، واقعیت اشک و اشکانیان است[/rtl]
[rtl]
اسکندر را از دامغان به گرگان میبرند، کلیه نام های عوضی مکان های اشتباه، کارهای عجیب و غریب، مردمان و قبایلی که هرگزوجود نداشته اند، فاصله ها و راه های الکی، یک نقشه جلویتان بگذارید، ببینید و متوجه میشود چه کلاهی سرمان گذارده اند، فقط برای دشمنی و عقده. واقعاً بیندیشید چرا برای ما دروغ بافتند و تا کی ادامه دارد؟ [/rtl]
[rtl] یه دروغ دیگه کاغذی، اسکندر نامه نویسان روی کاغذ در بند پارس ساخته، و آنرا به دست اسکندر گشودند تا انتقام شکست خوردن یونانیها را در تنگ ترموبیل از ایرانیان گرفته باشند، و گرنه در راه شوش به تخت جمشید چنین تنگه ای نیست. باستان شناسان ایرانی و انگلیسی، در صد سال گذشته در پی این تنگه، چه برای گنج و یا علم باستان شناسی گشتهاند، منجمله خودم، یک چیز هم نیستکه نیست و پیدا نکرده اند و نشده، کتاب های نوشته شده این کاوشها موجود است.[/rtl]
[rtl] چوپان دروغی در زمستان لرستان، با اون برف سنگین و سرمای شدید، ساختند و نگفتند چه جوری آنهمه لشکر دو طرفآنجا زنده ماندند، و در عین حال و همان جا جنگل حاره ساختند، و خیلی پرت وپلا های دیگه نوشتند. آنها دشمن ایران بودند، ولی این مثلاً تاریخ دان های ایرانی چرا این پرت و پلاها را می گویند و تکرار میکنند،[/rtl]
[rtl]ادامه دارد
[/rtl]