18-06-2014، 16:21
ورزشکار جوان برازجانی با چندین مقام قهرمانی کشور و مدال طلای جهانی در رشته نجات غریق این روزها به دلیل مصدومیت و مشکلات مالی فلافل فروشی میکند.
صادق پاکدامن ورزشکار برازجانی که در سن 25 سالگی به عضویت تیم ملی نجات غریق درآمد و در مسابقات جهانی "ادلاید" مدال طلای این رشته را بر گردن آویخت پس از مصدومیت مورد حمایت قرار نگرفت و اکنون برای گذران زندگی فلافل فروشی می کند.
پاکدامن که در زمان تمرینات تیم ملی نیز در مغازه خود فلافل فروشی میکرد از سال گذشته و پس از مصدومیت و مشکلات مالی مغازه خود را از دست داده و اکنون در خیابان فلافل می فروشد.
این ملی پوش سابق سال گذشته و پیش از مصدومیت در گفتگو با یک رسانه محلی گفته بود، برای تامین هزینه های زندگی و نیز اردوهای اعزامی ناگزیر است که کار کند و بدلیل عدم وجود شغل مناسب مجبور شده تا شغل خود که فلافل فروشی است ادامه داده و مخارج زندگی خود را از این طریق تامین کند.
او در تشریح شرایطش گفته بود: برای اعزام در هر یک از اردوهای تیم ملی حداقل باید مبلغی در حدود پنج میلیون ریال هزینه کنم که این مبلغ را از همین شغل به دست آورده و در اردوها هزینه می کنم. پدر پیری دارم که چند سال است به دلیل درد شدید کمر و زانو خانه نشین شده و من و برادر محصلم برای تامین مخارج زندگی در پارک شهید کشتکار برازجان فلافل فروشی می کنیم.
او که از سال گذشته و پس از مصدومیت از ناحیه کمر از تمرینات بازمانده است اکنون به همراه برادرش در خیابان های شهر فلافل می فروشد.
صادق پاکدامن ورزشکار برازجانی که در سن 25 سالگی به عضویت تیم ملی نجات غریق درآمد و در مسابقات جهانی "ادلاید" مدال طلای این رشته را بر گردن آویخت پس از مصدومیت مورد حمایت قرار نگرفت و اکنون برای گذران زندگی فلافل فروشی می کند.
پاکدامن که در زمان تمرینات تیم ملی نیز در مغازه خود فلافل فروشی میکرد از سال گذشته و پس از مصدومیت و مشکلات مالی مغازه خود را از دست داده و اکنون در خیابان فلافل می فروشد.
این ملی پوش سابق سال گذشته و پیش از مصدومیت در گفتگو با یک رسانه محلی گفته بود، برای تامین هزینه های زندگی و نیز اردوهای اعزامی ناگزیر است که کار کند و بدلیل عدم وجود شغل مناسب مجبور شده تا شغل خود که فلافل فروشی است ادامه داده و مخارج زندگی خود را از این طریق تامین کند.
او در تشریح شرایطش گفته بود: برای اعزام در هر یک از اردوهای تیم ملی حداقل باید مبلغی در حدود پنج میلیون ریال هزینه کنم که این مبلغ را از همین شغل به دست آورده و در اردوها هزینه می کنم. پدر پیری دارم که چند سال است به دلیل درد شدید کمر و زانو خانه نشین شده و من و برادر محصلم برای تامین مخارج زندگی در پارک شهید کشتکار برازجان فلافل فروشی می کنیم.
او که از سال گذشته و پس از مصدومیت از ناحیه کمر از تمرینات بازمانده است اکنون به همراه برادرش در خیابان های شهر فلافل می فروشد.