03-06-2014، 10:23
مراسم عروسی در مناطق مختلف به شیوههای گوناگون و با جزییات جالبی برگزار میشود؛ یکی از مناطقی که این مراسم در آنجا، جزییات جالبی دارد، آذربایجان است.
سعید ستارنژاد دربارهی مراسم خواستگاری یا «الچی گدمه» در بخشهایی از منطقهی آذربایجان، توضیح داد: در این مناطق، رسم است زمانی که پسرها به سن سربازی میرسند، پدر و مادر با همفکری یکدیگر و بدون اطلاع فرزندشان، همسری را برای او انتخاب میکنند و به خواستگاری «اِل چی لیق» دختر مورد نظر میروند. خواستگاری به این صورت انجام میشود که زنان مسن یا به اصطلاح گیسوسفیدها بهعنوان «ال چی» یا خواستگار به خانهی پدر دختر میروند و موضوع خواستگاری را با او در میان میگذارند.
او ادامه داد: بعد از اینکه خواستگار جواب مثبت را از خانوادهی دختر گرفت، مراسم «بله برون» (سؤز دانشماق) ترتیب داده میشود که دربارهی مهریه (باشلیق)، شیربها و خرید عروسی است. در روز «بله برون» عدهای از ریشسفیدان دو طرف به خانهی دختر دعوت میشوند تا طبق رسوم و سنت معمول، مبلغ مهریه (باشلیق) را تعیین کنند.
او گفت: پس از توافق بر سر موضوعات مطرحشده، مراسم «قند شکستن» برگزار میشود. در این مراسم خانوادهی داماد دو عدد کلهقند، یک بسته چای خشک، چادر سفید، انگشتر، چند جعبه شیرینی و ... را به خانهی عروس میبرند و همهی اهالی روستا را هم به خانهی عروس دعوت میکنند. در بخشی از اجرای این مراسم، یکی از کلهقندها بین مردان و دیگری بین زنها، توسط بزرگ طایفه شکسته میشود و بعد، کسی بلند میشود و کلهقند را میبرد و تا موقعی که خانوادهی عروس به او انعام ندهد، کلهقند را پس نمیدهد.
جشن نامزدی یکی از جشنهای رایج قبل از مراسم ازدواج است. در این مراسم آیینه و شمعدان، دو دست لباس برای عروس، کشمش، سنجد، یک گوسفند، 12 من آرد در خنچههایی (طبقهای چوبی) گذاشته و توسط فامیل داماد به خانهی عروس برده میشوند. بعد از این جشن، زن و مرد دو یا سه سال نامزد (آداخلی) میمانند و بعد از آن معمولا اغلب مراسم عروسی در اواخر پاییز بعد از تمام شدن کار کشاورزی برگزار میشود.
ستارنژاد دربارهی دوران نامزدی (آداخلی لیق - نشانلاماق) توضیح داد: در گذشته، ملاقات دختر و پسر بسیار مشکل بود و دیدار آنها زمانی انجام میشد که خانههای دو طرف نزدیک به هم باشد و این دیدار در دل شب، با ترس و لرز همراه بود.
او بیان کرد: نامزدها در آذربایجان نیز برای اعیاد و جشنهای ملی مراسم ویژهای دارند، مثلا در شب چهارشنبهسوری داماد از روزنهی بام خانهی دختر، شال کمر (قؤرساخ) خود را آویزان میکند و خانوادهی دختر هم به آن شال، جوراب و دستمال یا هدیه دیگر میبندند و داماد آنها را برمیدارد. این رسم در شعر شهریار هم آمده است: بایرام دی گئجه قوشو اخوردی / آداخلی قیز بیگ جورابین توخوردو/ هرکس شالینی بیر باجادان سؤخوردو. یعنی: شب عید است و پرنده شب به آوازخوانی میپردازد / دختر نامزددار مشغول بافتن جوراب است / و هر کسی شال خود را از روزنهای آویزان میکند.
ستارنژاد همچنین اظهار کرد: طبق آداب و رسوم تا زمانی که عروس در خانهی پدری است، در شب چهارشنبهسوری، خانوادهی پسر برای عروس هدایایی میفرستند. این هدایا شامل آجیل، شیرینی و ... است. در بخشهایی از آذریاجان مثل روستاهای مراغه، رسم است که پس از مراسم عقد، خانوادهی دختر یا پسر آنها را «پاگشا» (ایاق آشما) میکنند. به این ترتیب که خویشان و نزدیکان عروس و داماد آنها را برای صرف نهار و شام دعوت میکنند و به این ترتیب پای عروس و داماد برای رفتوآمدهای فامیلی باز میشود.
او گفت: در گذشته، رسم بود که یک هفته قبل از جشن عروسی، بزرگترها برای خرید به شهر میرفتند و هر چیزی را که بزرگترها انتخاب میکردند، مورد قبول همه بود. بعد از خرید، دعوت از اعضای فامیل آغاز میشد. در آن زمان به جای کارت عروسی برای دعوت اقوام به خانوادهی داماد کلهقند و به خانوادهی عروس پارچه (خلعت) داده میشد.
ستارنژاد ادامه داد: در ادامهی این مراسم، یک شب مانده به حنابندان، در خانهی داماد بعد از شام، مراسمی برگزار میشود که به آن «دمه گلدی» میگویند و در آن نوازندگان محلی (عاشیقلار) سورنا، دف و سهتار میزدند. در این شب، خانوادهی داماد وسایلی را که برای عروس خریدهاند با همراهی فامیل به خانهی عروس میبرند و در آنجا شادی میکنند و هدیههایی را که برای عروس بردهاند، یکییکی نشان میدهند.
او دربارهی شب حنابندان نیز توضیح داد: این شب برای دختر و پسر بهصورت جداگانه برگزار میشود. قبل از شام بین زنها مراسم «تویانا یغماغ» رایج است که در آن، زنهای مسن بالای مجلس مینشینند و از دو سینی بزرگ مسی که توی یکی کشمش و دیگری سنجد است، از هر کدام کمی توی نعلبکی میریختند و یکییکی به زنها میدادند و آنها هم به جای کشمش و سنجد پول میگذاشتند. این زنها همچنین یک کاسهی حنا درست میکنند و عروس هم آن را برمیدارد و روی دست همه میگذارد.
این پژوهشگر مردمشناس همچنین گفت: روز عروسی وقتی قرار است عروس به خانهی داماد برود، پدربزرگ یا بزرگتر فامیل، عروس را سهبار دور تنور میگرداند و بعد دست بر شانهی عروس و داماد میگذارد و با ذکر صلوات و آوردن نام «آل عبا» آرزو میکند که عروس و داماد صاحب هفت پسر و یک دختر کچل شوند (البته این آرزو بیشتر جنبهی شوخی دارد).
او اظهار کرد: عروس در روز عروسی، آرایش میکند و قبل از اینکه از خانه بیرون رود، یکی از اقوام داماد، شالی را سهبار از بالای سر و زیر پاهای عروس عبور میدهد و در نوبت آخر، آن را به کمر عروس گره میزند، در این زمان، به صورت کسی که شال را میبندد آرد پاشیده میشود. در زمان اجرای این رسم این اشعار خوانده میشود: گلین، گلین، قیز گلین/ اینچه لرین دؤ ز گلین/ یئدی اوغلان ایستَرَم/ بیری دَ قیز گلین. یعنی: عروس، عروس، عروس دختر / صندوقچههایت را تحویل بگیر عروس / از تو هفت پسر میخواهم / یک دختر، آن هم عروس.
ستارنژاد همچنین گفت: سپس عروس را همراه پسر بچهای سوار اسب و به طرف خانهی داماد راهنمایی میکنند. داماد هم همراه ساقدوش و سؤلدوش خود که یکی متأهل و دیگری مجرد است، روی بام خانه میرود و بهمحض ورود عروس بر سر عروس سیب (معمولا سیب قرمز)، کشمش و پول میریزد. گوسفندی هم جلوی پای عروس، ذبح و برای او اسپند دود میشود.
وی توضیح داد: در این شب، یکی از رسمهای رایج «دوواق باباغ» است که در بعضی روستاها به این شکل اجرا میشود که ساغدوش در شب عروسی کاسهای برای جمعآوری هدایای عروس به همراه دارد و کسی در پایان عروسی، آن کاسه را برمیدارد و فرار میکند و عروس هم او را میگیرد و هدیهای به او می دهد و کاسه را پس میگیرد.
او اظهار کرد: هنگام رفتن عروس، برای او دهل و سورنا نواخته میشود. بعد از اینکه عروس وارد خانهی داماد میشود، آنقدر منتظر میماند تا پدر داماد به او هدیهای بدهد که به آن «دیزداراغی» میگویند.
این پژوهشگر فرهنگ مردم آذربایجان دربارهی مراسم بعد از عروسی هم توضیح داد: روز بعد از شب عروسی، مادر عروس ناهار درست میکند و فامیلها را جمع میکند و به خانهی داماد میروند. بعد از خوردن ناهار، دو تکه چوب بهدست یک پسر بچه میدهند تا روبند قرمز را که بر سر عروس گذاشته شده است، بردارند. مادر عروس هم وظیفه دارد به این پسر بچه انعام دهد. به این مراسم «دوواق قاپماق» میگویند. در این روز یا چند روز بعد از آن، اقوام و خویشان نزدیک عروس و داماد به خانهی آنها میروند و آغاز زندگی جدید را به آنها تبریک میگویند و هدایایی هم به آنها تقدیم میکنند و خانوادهی داماد با ناهار از آنها پذیرایی میکنند.
سعید ستارنژاد دربارهی مراسم خواستگاری یا «الچی گدمه» در بخشهایی از منطقهی آذربایجان، توضیح داد: در این مناطق، رسم است زمانی که پسرها به سن سربازی میرسند، پدر و مادر با همفکری یکدیگر و بدون اطلاع فرزندشان، همسری را برای او انتخاب میکنند و به خواستگاری «اِل چی لیق» دختر مورد نظر میروند. خواستگاری به این صورت انجام میشود که زنان مسن یا به اصطلاح گیسوسفیدها بهعنوان «ال چی» یا خواستگار به خانهی پدر دختر میروند و موضوع خواستگاری را با او در میان میگذارند.
او ادامه داد: بعد از اینکه خواستگار جواب مثبت را از خانوادهی دختر گرفت، مراسم «بله برون» (سؤز دانشماق) ترتیب داده میشود که دربارهی مهریه (باشلیق)، شیربها و خرید عروسی است. در روز «بله برون» عدهای از ریشسفیدان دو طرف به خانهی دختر دعوت میشوند تا طبق رسوم و سنت معمول، مبلغ مهریه (باشلیق) را تعیین کنند.
او گفت: پس از توافق بر سر موضوعات مطرحشده، مراسم «قند شکستن» برگزار میشود. در این مراسم خانوادهی داماد دو عدد کلهقند، یک بسته چای خشک، چادر سفید، انگشتر، چند جعبه شیرینی و ... را به خانهی عروس میبرند و همهی اهالی روستا را هم به خانهی عروس دعوت میکنند. در بخشی از اجرای این مراسم، یکی از کلهقندها بین مردان و دیگری بین زنها، توسط بزرگ طایفه شکسته میشود و بعد، کسی بلند میشود و کلهقند را میبرد و تا موقعی که خانوادهی عروس به او انعام ندهد، کلهقند را پس نمیدهد.
جشن نامزدی یکی از جشنهای رایج قبل از مراسم ازدواج است. در این مراسم آیینه و شمعدان، دو دست لباس برای عروس، کشمش، سنجد، یک گوسفند، 12 من آرد در خنچههایی (طبقهای چوبی) گذاشته و توسط فامیل داماد به خانهی عروس برده میشوند. بعد از این جشن، زن و مرد دو یا سه سال نامزد (آداخلی) میمانند و بعد از آن معمولا اغلب مراسم عروسی در اواخر پاییز بعد از تمام شدن کار کشاورزی برگزار میشود.
ستارنژاد دربارهی دوران نامزدی (آداخلی لیق - نشانلاماق) توضیح داد: در گذشته، ملاقات دختر و پسر بسیار مشکل بود و دیدار آنها زمانی انجام میشد که خانههای دو طرف نزدیک به هم باشد و این دیدار در دل شب، با ترس و لرز همراه بود.
او بیان کرد: نامزدها در آذربایجان نیز برای اعیاد و جشنهای ملی مراسم ویژهای دارند، مثلا در شب چهارشنبهسوری داماد از روزنهی بام خانهی دختر، شال کمر (قؤرساخ) خود را آویزان میکند و خانوادهی دختر هم به آن شال، جوراب و دستمال یا هدیه دیگر میبندند و داماد آنها را برمیدارد. این رسم در شعر شهریار هم آمده است: بایرام دی گئجه قوشو اخوردی / آداخلی قیز بیگ جورابین توخوردو/ هرکس شالینی بیر باجادان سؤخوردو. یعنی: شب عید است و پرنده شب به آوازخوانی میپردازد / دختر نامزددار مشغول بافتن جوراب است / و هر کسی شال خود را از روزنهای آویزان میکند.
ستارنژاد همچنین اظهار کرد: طبق آداب و رسوم تا زمانی که عروس در خانهی پدری است، در شب چهارشنبهسوری، خانوادهی پسر برای عروس هدایایی میفرستند. این هدایا شامل آجیل، شیرینی و ... است. در بخشهایی از آذریاجان مثل روستاهای مراغه، رسم است که پس از مراسم عقد، خانوادهی دختر یا پسر آنها را «پاگشا» (ایاق آشما) میکنند. به این ترتیب که خویشان و نزدیکان عروس و داماد آنها را برای صرف نهار و شام دعوت میکنند و به این ترتیب پای عروس و داماد برای رفتوآمدهای فامیلی باز میشود.
او گفت: در گذشته، رسم بود که یک هفته قبل از جشن عروسی، بزرگترها برای خرید به شهر میرفتند و هر چیزی را که بزرگترها انتخاب میکردند، مورد قبول همه بود. بعد از خرید، دعوت از اعضای فامیل آغاز میشد. در آن زمان به جای کارت عروسی برای دعوت اقوام به خانوادهی داماد کلهقند و به خانوادهی عروس پارچه (خلعت) داده میشد.
ستارنژاد ادامه داد: در ادامهی این مراسم، یک شب مانده به حنابندان، در خانهی داماد بعد از شام، مراسمی برگزار میشود که به آن «دمه گلدی» میگویند و در آن نوازندگان محلی (عاشیقلار) سورنا، دف و سهتار میزدند. در این شب، خانوادهی داماد وسایلی را که برای عروس خریدهاند با همراهی فامیل به خانهی عروس میبرند و در آنجا شادی میکنند و هدیههایی را که برای عروس بردهاند، یکییکی نشان میدهند.
او دربارهی شب حنابندان نیز توضیح داد: این شب برای دختر و پسر بهصورت جداگانه برگزار میشود. قبل از شام بین زنها مراسم «تویانا یغماغ» رایج است که در آن، زنهای مسن بالای مجلس مینشینند و از دو سینی بزرگ مسی که توی یکی کشمش و دیگری سنجد است، از هر کدام کمی توی نعلبکی میریختند و یکییکی به زنها میدادند و آنها هم به جای کشمش و سنجد پول میگذاشتند. این زنها همچنین یک کاسهی حنا درست میکنند و عروس هم آن را برمیدارد و روی دست همه میگذارد.
این پژوهشگر مردمشناس همچنین گفت: روز عروسی وقتی قرار است عروس به خانهی داماد برود، پدربزرگ یا بزرگتر فامیل، عروس را سهبار دور تنور میگرداند و بعد دست بر شانهی عروس و داماد میگذارد و با ذکر صلوات و آوردن نام «آل عبا» آرزو میکند که عروس و داماد صاحب هفت پسر و یک دختر کچل شوند (البته این آرزو بیشتر جنبهی شوخی دارد).
او اظهار کرد: عروس در روز عروسی، آرایش میکند و قبل از اینکه از خانه بیرون رود، یکی از اقوام داماد، شالی را سهبار از بالای سر و زیر پاهای عروس عبور میدهد و در نوبت آخر، آن را به کمر عروس گره میزند، در این زمان، به صورت کسی که شال را میبندد آرد پاشیده میشود. در زمان اجرای این رسم این اشعار خوانده میشود: گلین، گلین، قیز گلین/ اینچه لرین دؤ ز گلین/ یئدی اوغلان ایستَرَم/ بیری دَ قیز گلین. یعنی: عروس، عروس، عروس دختر / صندوقچههایت را تحویل بگیر عروس / از تو هفت پسر میخواهم / یک دختر، آن هم عروس.
ستارنژاد همچنین گفت: سپس عروس را همراه پسر بچهای سوار اسب و به طرف خانهی داماد راهنمایی میکنند. داماد هم همراه ساقدوش و سؤلدوش خود که یکی متأهل و دیگری مجرد است، روی بام خانه میرود و بهمحض ورود عروس بر سر عروس سیب (معمولا سیب قرمز)، کشمش و پول میریزد. گوسفندی هم جلوی پای عروس، ذبح و برای او اسپند دود میشود.
وی توضیح داد: در این شب، یکی از رسمهای رایج «دوواق باباغ» است که در بعضی روستاها به این شکل اجرا میشود که ساغدوش در شب عروسی کاسهای برای جمعآوری هدایای عروس به همراه دارد و کسی در پایان عروسی، آن کاسه را برمیدارد و فرار میکند و عروس هم او را میگیرد و هدیهای به او می دهد و کاسه را پس میگیرد.
او اظهار کرد: هنگام رفتن عروس، برای او دهل و سورنا نواخته میشود. بعد از اینکه عروس وارد خانهی داماد میشود، آنقدر منتظر میماند تا پدر داماد به او هدیهای بدهد که به آن «دیزداراغی» میگویند.
این پژوهشگر فرهنگ مردم آذربایجان دربارهی مراسم بعد از عروسی هم توضیح داد: روز بعد از شب عروسی، مادر عروس ناهار درست میکند و فامیلها را جمع میکند و به خانهی داماد میروند. بعد از خوردن ناهار، دو تکه چوب بهدست یک پسر بچه میدهند تا روبند قرمز را که بر سر عروس گذاشته شده است، بردارند. مادر عروس هم وظیفه دارد به این پسر بچه انعام دهد. به این مراسم «دوواق قاپماق» میگویند. در این روز یا چند روز بعد از آن، اقوام و خویشان نزدیک عروس و داماد به خانهی آنها میروند و آغاز زندگی جدید را به آنها تبریک میگویند و هدایایی هم به آنها تقدیم میکنند و خانوادهی داماد با ناهار از آنها پذیرایی میکنند.