16-05-2014، 16:05
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
اوجگيري انتفاضه و در پي آن افزايش خشونتها و درگيريها ميان طرفين اسرائيلي و فلسطيني و اشغال بسياري از مناطق فلسطيني توسط رژيم صهيونيستي، شرايط بسيار سخت و دشواري براي هر دو گروه زن و مرد فلسطيني در پي داشته است. ضمن اينكه اين اشغال نظامي بر هر دو گروه نيز تأثير گذاشته و باعث گرديده تا زنان فلسطيني پا به پاي مردان در مقاومت و مبارزه بر ضد اشغالگري نقش برجستهاي را ايفا كنند. اما بيش از هرچيز مهم است كه نقش زنان فلسطيني در انتفاضه و تأثير انتفاضه بر روي اين قشر از جامعه فلسطين، مورد بررسي قرار گيرد. زناني كه با واقعيت خشونتبار و سركوبكنندهي اشغال از سال 1967 به بعد زندگي كردهاند و تنها با شروع انتفاضه مسجدالاقصي اين شرايط ناگوار آنها رفتهرفته آشكار شده و در معرض ديد عموم قرار گرفته است.
در واقع حضور فعالانه زنان فلسطيني در عرصه مبارزه، به ويژه مشاركت فعالانه آنها در تمامي فعاليتهاي مربوط به انتفاضه موجب تمايز نقش زن فلسطيني از نقش همتايان عرب او گرديده است و اين طبيعتاً به خاطر تفاوت در مسائلي است كه با آن روبهرو هستند، در حالي كه خواستههاي زن عرب خصوصاً در هزارهي جديد، پيرامون مسأله آزادي در امور مختلف و داشتن حقوقي مساوي با مردان و بسياري از مسائل ديگر دور ميزند، محور نگرانيهاي زن فلسطيني مسائلي ملي است. چون انديشهاش را صرف مسائل بسياري نموده كه مهمترين آنها مسأله اشغال وطنش است. همين امر باعث شده تا مسأله فلسطين كه پيچيدهترين مسأله موجود در تاريخ مبارزات ملي به شمار ميآيد در تشكيل و هدايت انديشه زن فلسطيني سهيم باشد به گونهاي كه اولويت اول در تربيت فرزندانش، آموختن عشق به وطن و چيرگي بر تنگدستي و دشواريهاي زندگي در خيمهها و اردوگاههاست.
اگرچه زن فلسطيني در تمامي جنگها و مبارزات فلسطينيان جدي بوده است، ولي در انتفاضه دوم مردم فلسطين كه در 28 سپتامبر 2000 آغاز گرديد داراي نقشي متمايز بوده است و مشاركت فعال او از پشت جبهه به خط مقدم انتقال يافته است. زن فلسطيني علاوه بر نقش اجتماعي مهم و متمايزي كه در خط مقدم اين انتفاضه و در جنگ علني عليه اشغالگران صهيونيست ايفا ميكند. نقش اقتصادي و سياسي بزرگي نيز بر عهده دارد كه در اين گزارش قصد داريم به بررسي نقش اجتماعي و نظامي ـ سياسي زنان فلسطيني در چارچوب انتفاضه، بپردازيم.
نقش اجتماعي
با توجه به تداخل امور اقتصادي، اجتماعي و سياسي جامعه فلسطين طي انتفاضه، نقش اجتماعي زن فلسطيني كاملاً آشكار است. اهميت اين نقش در ساختار زندگي اجتماعي اوست كه اين امر ناشي از آگاهيهاي گستردهي سياسي و ملي زنان فلسطيني ميباشد. در واقع انتفاضه دوم با ويژگيهاي خاص خود، شايد بيش از هر عامل ديگر در نشان دادن حضور زنان به صورت گسترده در عرصههاي مختلف اجتماعي مثمرثمر بوده است. به طوري كه زن فلسطيني با مشاركت در انتفاضه توجه و احترام بسياري را به سوي خود جلب كرده و يكي از مبارزين ميادين نبرد شده است. انتفاضه، اولويتها را در نظر زن فلسطيني تغيير داده است به طوري كه او ديگر از توجهات سنتي زنانه به امور دنيا چشم پوشيده و به اموري كه داراي ارزش بيشتري هستند، متمايل گرديده است. در چارچوب اجتماعي بايد به اين مسأله نيز اشاره كنيم كه انتفاضه مسجدالاقصي طي دو سال بازتابهاي مختلفي را بر خانواده فلسطيني به عنوان زيربناي جامعه فلسطيني داشته است كه مهمترين اين بازتابها گسترش همبستگي، يكدلي و نزديكي بين اعضاي خانواده است كه خود گواهي بر گسترش اتحاد بين آحاد ملت فلسطين است. اما از سوي ديگر جنايات مختلف صهيونيستها و كشتارهاي دستهجمعي كه آنان عليه ملت فلسطين صورت ميدهند باعث گسترش اضطرابات روحي و اجتماعي در جامعه گرديده و به خصوص باعث درونگرا شدن خانوادهها شده است، با وجود آنكه اين مسأله زمينه افزايش نزديكي افراد خانواده به يكديگر را فراهم ساخته اما ارتباط خانوادهها را با يكديگر كاهش داده است.
از سوي ديگر در ساختار خانواده فلسطيني مردان با مشاركت همسرانشان در امور مختلفي چون راهپيمايي، اعتصاب و درگيري با نيروهاي اشغالگر موافقت نمودهاند در حالي كه قبل از انتفاضه، چنين مسألهاي ممنوع بود، اما انتفاضه با ويژگيهاي خاص خود جواز مشاركت فعالانه زن در اجتماع را صادر كرد، به طوري كه اين امر موجب پيشرفت اجتماعي زن فلسطيني در جامعه گرديد. علاوه بر اين انتفاضه تأثيرات ديگري را نيز در بعد اجتماعي بر روي زنان فلسطيني داشته است كه از جمله آنها ميتوان به موارد ذيل اشاره كرد:
1. تسهيل در امر ازدواج
2. كاهش آمار و طلاق
3. افزايش ميانگين باروري
بالاخره اينكه زن فلسطيني با ايفاي نقش فعال اجتماعي در انتفاضه، تغييرات بسياري را در مفاهيم عاميانه و سنتي كه پيرامون جايگاه زن در جامعه فلسطيني وجود داشته، به وجود آورده است.
نقش سياسي ـ نظامي
به نظر ميرسد كه مهمترين نكته قابل ملاحظه در مورد مشاركت زن فلسطيني در فعاليتهاي ملي، جديت او در خط مشي سياسي و خروج او از دايرهي فعاليتهاي پشت جبهه و ورود به دايرهي فعاليتهاي سياسي ميباشد. در واقع گسترش چارچوب مبارزه با اشغالگران در انتفاضه و در بر گرفتن ساير فعاليتهاي اقتصادي، اجتماعي، سياسي و فرهنگي، زنان مبارز فلسطيني را ملزم ميسازد تا در تمامي اين عرصهها به شكلي موازي مبارزه كنند. به طوري كه زنان فلسطيني از پشتيبانيهاي لجستيكي گروههاي مجاهد فلسطيني گرفته تا مشاركت مستقيم در عملياتهاي نظامي و استشهادي، در همه ابعاد مبارزه با رژيم صهيونيستي حضوري فعال دارند.
زنان فلسطيني به اين واقعيت پي بردهاند كه براي استقلال كشور و فدا كردن جان خود بين زن و مرد تفاوتي وجود ندارد و شرايط موجود آنها را به اين باور رسانيده است كه تنها راه رهايي، مبارزه و به شهادت رسيدن است. در همين راستا چنانكه مشاهده ميشود، تعداد زناني كه در دوران جواني به شهادت رسيدهاند، افزايش يافته است و اين امر بيانگر آنست كه زن فلسطيني در اوج افتخار جواني آماده ايثارگري است در حالي كه اكثر ملتهاي جهان از داشتن چنين خصوصيتي محروم هستند. در همين زمينه طبق آمار ارائه شده از سوي سازمان غيردولتي فلسطيني مفتاح 103 نفر از ميان 1515 نفر فلسطيني كه از ابتداي انتفاضه (28 سپتامبر 2000) تا 12 آگوست 2002 به دست نظاميان رژيم صهيونيستي به شهادت رسيدهاند، را زنان فلسطيني تشكيل ميدهند.
مهمترين نقشي كه زنان فلسطيني در عرصه سياسي ـ نظامي ايفا كردهاند و در اين عرصه پديدهاي منحصر به فرد به شمار ميرود، شركت آنان در عمليات استشهادي ميباشد. اوج اين پديده با انجام چهار عمليات استشهادي توسط زنان فلسطيني در بيتالمقدس در فاصله ماههاي فوريه تا آوريل 2002 صورت گرفت كه مهلكترين آنها عمليات استشهادي بود كه توسط يك دختر جوان فلسطيني به نام «وفا ادريس» از اهالي رامالله در (27 ژانويه 2002) انجام گرفت كه منجر به مرگ يك نفر و زخمي شدن 90 تن ديگر گرديد.
«دارين ابوعيشه» دومين زن فلسطيني بود كه با عمليات استشهادي خود در تاريخ (27 فوريه 2000) در نزديكي شهرك مكابيم، باعث زخمي شدن 2 پليس اسرائيلي گرديد. سومين عمليات در تاريخ 29 مارس 2002 توسط «آيت الحرس» دختري 18 ساله از اردوگاه آوارگان فلسطيني دهيشه در كرانه باختري و در يك سوپرماركت در محله كريات يوفل در بيتالمقدس صورت گرفت و منجر به كشته شدن 2 اسرائيلي و زخمي شدن 22 نفر ديگر گرديد و بالاخره چهارمين عمليات در (12 آوريل 2002) توسط «عندليب سليمان» از اهالي بيتلحم صورت گرفت كه خودش را در فروشگاهي در بيتالمقدس منفجر كرد كه در اين عمليات 6 اسرائيلي كشته و بيش از 60 نفر نيز زخمي شدند.
در پي انجام عمليات شهادتطلبانه از سوي اين چهار زن فلسطيني كه همگي از اعضاي گردانهاي شهيدان الاقصي بودند، بحث و جدل فراواني ميان دانشمندان و علماي مسلمان در خصوص شرعي بودن اقدام آنان به وجود آمد. در همين زمينه «شيخ احمد ياسين» رهبر معنوي حماس گفت: «در حال حاضر نيازي نيست كه زنان فلسطيني دست به عمليات استشهادي بزنند.» وي افزود: تعداد زيادي از مردان داوطلب اينگونه عمليات هستند و علاوه بر آن، اسلام براي اقدام زنان به چنين عملياتي، محدوديتهايي قرار داده است.
در يك جمله كوتاه بايد گفت كه اين زنان با عمليات استشهادي به «اسطوره» تبديل شدهاند، چرا كه انجام چنين عملياتي از سوي زنان به ذهن خطور نميكند. حال با توجه به اين مسأله بايد ديد چه عوامل و انگيزههايي موجب شده تا زنان فلسطيني دست به عمليات شهادتطلبانه بزنند؟ به عقيده بسياري از تحليلگران مسائل رواني عوامل چون وضعيت دشوار اقتصادي، محروميتهاي روزمره، ياس و نااميدي از زندگي، خشم و انزجار و توهين و حقارت از سوي رژيم صهيونيستي نسبت به زنان را ميتوان از مهمترين عوامل دخيل در اين امر دانست. شكي نيست كه عمل شهادتطلبانه اين زنان فلسطيني نه از روي درماندگي و استيصال بلكه به دنبال آرماني والاتر در ذهن آنهاست كه ميتواند براي آينده اسرائيل نگرانكننده و براي آينده انتفاضه بسيار اميدواركننده باشد. واقعيت مسلم اين است كه انديشه چنين عملياتهايي از سوي زنان فلسطيني بيش از هر چيز بر احساسات و عواطف ديني استوار است.
بدين شكل متوجه ميشويم كه عملكرد زن فلسطيني طي انتفاضه بيانگر اين امر ميباشد كه وي علاوه بر قدرت عظيمش در مقابله با اشغالگران و مقاومت در خط مقدم مبارزه، از قدرت خلاقيت بسياري نيز برخوردار است. چرا كه زن فلسطيني توانسته است خانوادهاش را از تنگناها و بحرانها بيرون بكشاند و بدين ترتيب در يك زمان هم پدر و هم مادر باشد.
در نهايت اينكه، هر چند انتفاضه به عنوان انقلاب نسل جوان و انقلاب بچهها و مردان شناخته ميشود ولي نقش زنان فلسطيني همواره به مانند ديوار مستحكمي است كه آتش انتفاضه را از تندباد يأس و نااميدي محافظت نموده و روحي ديگر در كالبد آن ميدهد.
اوجگيري انتفاضه و در پي آن افزايش خشونتها و درگيريها ميان طرفين اسرائيلي و فلسطيني و اشغال بسياري از مناطق فلسطيني توسط رژيم صهيونيستي، شرايط بسيار سخت و دشواري براي هر دو گروه زن و مرد فلسطيني در پي داشته است. ضمن اينكه اين اشغال نظامي بر هر دو گروه نيز تأثير گذاشته و باعث گرديده تا زنان فلسطيني پا به پاي مردان در مقاومت و مبارزه بر ضد اشغالگري نقش برجستهاي را ايفا كنند. اما بيش از هرچيز مهم است كه نقش زنان فلسطيني در انتفاضه و تأثير انتفاضه بر روي اين قشر از جامعه فلسطين، مورد بررسي قرار گيرد. زناني كه با واقعيت خشونتبار و سركوبكنندهي اشغال از سال 1967 به بعد زندگي كردهاند و تنها با شروع انتفاضه مسجدالاقصي اين شرايط ناگوار آنها رفتهرفته آشكار شده و در معرض ديد عموم قرار گرفته است.
در واقع حضور فعالانه زنان فلسطيني در عرصه مبارزه، به ويژه مشاركت فعالانه آنها در تمامي فعاليتهاي مربوط به انتفاضه موجب تمايز نقش زن فلسطيني از نقش همتايان عرب او گرديده است و اين طبيعتاً به خاطر تفاوت در مسائلي است كه با آن روبهرو هستند، در حالي كه خواستههاي زن عرب خصوصاً در هزارهي جديد، پيرامون مسأله آزادي در امور مختلف و داشتن حقوقي مساوي با مردان و بسياري از مسائل ديگر دور ميزند، محور نگرانيهاي زن فلسطيني مسائلي ملي است. چون انديشهاش را صرف مسائل بسياري نموده كه مهمترين آنها مسأله اشغال وطنش است. همين امر باعث شده تا مسأله فلسطين كه پيچيدهترين مسأله موجود در تاريخ مبارزات ملي به شمار ميآيد در تشكيل و هدايت انديشه زن فلسطيني سهيم باشد به گونهاي كه اولويت اول در تربيت فرزندانش، آموختن عشق به وطن و چيرگي بر تنگدستي و دشواريهاي زندگي در خيمهها و اردوگاههاست.
اگرچه زن فلسطيني در تمامي جنگها و مبارزات فلسطينيان جدي بوده است، ولي در انتفاضه دوم مردم فلسطين كه در 28 سپتامبر 2000 آغاز گرديد داراي نقشي متمايز بوده است و مشاركت فعال او از پشت جبهه به خط مقدم انتقال يافته است. زن فلسطيني علاوه بر نقش اجتماعي مهم و متمايزي كه در خط مقدم اين انتفاضه و در جنگ علني عليه اشغالگران صهيونيست ايفا ميكند. نقش اقتصادي و سياسي بزرگي نيز بر عهده دارد كه در اين گزارش قصد داريم به بررسي نقش اجتماعي و نظامي ـ سياسي زنان فلسطيني در چارچوب انتفاضه، بپردازيم.
نقش اجتماعي
با توجه به تداخل امور اقتصادي، اجتماعي و سياسي جامعه فلسطين طي انتفاضه، نقش اجتماعي زن فلسطيني كاملاً آشكار است. اهميت اين نقش در ساختار زندگي اجتماعي اوست كه اين امر ناشي از آگاهيهاي گستردهي سياسي و ملي زنان فلسطيني ميباشد. در واقع انتفاضه دوم با ويژگيهاي خاص خود، شايد بيش از هر عامل ديگر در نشان دادن حضور زنان به صورت گسترده در عرصههاي مختلف اجتماعي مثمرثمر بوده است. به طوري كه زن فلسطيني با مشاركت در انتفاضه توجه و احترام بسياري را به سوي خود جلب كرده و يكي از مبارزين ميادين نبرد شده است. انتفاضه، اولويتها را در نظر زن فلسطيني تغيير داده است به طوري كه او ديگر از توجهات سنتي زنانه به امور دنيا چشم پوشيده و به اموري كه داراي ارزش بيشتري هستند، متمايل گرديده است. در چارچوب اجتماعي بايد به اين مسأله نيز اشاره كنيم كه انتفاضه مسجدالاقصي طي دو سال بازتابهاي مختلفي را بر خانواده فلسطيني به عنوان زيربناي جامعه فلسطيني داشته است كه مهمترين اين بازتابها گسترش همبستگي، يكدلي و نزديكي بين اعضاي خانواده است كه خود گواهي بر گسترش اتحاد بين آحاد ملت فلسطين است. اما از سوي ديگر جنايات مختلف صهيونيستها و كشتارهاي دستهجمعي كه آنان عليه ملت فلسطين صورت ميدهند باعث گسترش اضطرابات روحي و اجتماعي در جامعه گرديده و به خصوص باعث درونگرا شدن خانوادهها شده است، با وجود آنكه اين مسأله زمينه افزايش نزديكي افراد خانواده به يكديگر را فراهم ساخته اما ارتباط خانوادهها را با يكديگر كاهش داده است.
از سوي ديگر در ساختار خانواده فلسطيني مردان با مشاركت همسرانشان در امور مختلفي چون راهپيمايي، اعتصاب و درگيري با نيروهاي اشغالگر موافقت نمودهاند در حالي كه قبل از انتفاضه، چنين مسألهاي ممنوع بود، اما انتفاضه با ويژگيهاي خاص خود جواز مشاركت فعالانه زن در اجتماع را صادر كرد، به طوري كه اين امر موجب پيشرفت اجتماعي زن فلسطيني در جامعه گرديد. علاوه بر اين انتفاضه تأثيرات ديگري را نيز در بعد اجتماعي بر روي زنان فلسطيني داشته است كه از جمله آنها ميتوان به موارد ذيل اشاره كرد:
1. تسهيل در امر ازدواج
2. كاهش آمار و طلاق
3. افزايش ميانگين باروري
بالاخره اينكه زن فلسطيني با ايفاي نقش فعال اجتماعي در انتفاضه، تغييرات بسياري را در مفاهيم عاميانه و سنتي كه پيرامون جايگاه زن در جامعه فلسطيني وجود داشته، به وجود آورده است.
نقش سياسي ـ نظامي
به نظر ميرسد كه مهمترين نكته قابل ملاحظه در مورد مشاركت زن فلسطيني در فعاليتهاي ملي، جديت او در خط مشي سياسي و خروج او از دايرهي فعاليتهاي پشت جبهه و ورود به دايرهي فعاليتهاي سياسي ميباشد. در واقع گسترش چارچوب مبارزه با اشغالگران در انتفاضه و در بر گرفتن ساير فعاليتهاي اقتصادي، اجتماعي، سياسي و فرهنگي، زنان مبارز فلسطيني را ملزم ميسازد تا در تمامي اين عرصهها به شكلي موازي مبارزه كنند. به طوري كه زنان فلسطيني از پشتيبانيهاي لجستيكي گروههاي مجاهد فلسطيني گرفته تا مشاركت مستقيم در عملياتهاي نظامي و استشهادي، در همه ابعاد مبارزه با رژيم صهيونيستي حضوري فعال دارند.
زنان فلسطيني به اين واقعيت پي بردهاند كه براي استقلال كشور و فدا كردن جان خود بين زن و مرد تفاوتي وجود ندارد و شرايط موجود آنها را به اين باور رسانيده است كه تنها راه رهايي، مبارزه و به شهادت رسيدن است. در همين راستا چنانكه مشاهده ميشود، تعداد زناني كه در دوران جواني به شهادت رسيدهاند، افزايش يافته است و اين امر بيانگر آنست كه زن فلسطيني در اوج افتخار جواني آماده ايثارگري است در حالي كه اكثر ملتهاي جهان از داشتن چنين خصوصيتي محروم هستند. در همين زمينه طبق آمار ارائه شده از سوي سازمان غيردولتي فلسطيني مفتاح 103 نفر از ميان 1515 نفر فلسطيني كه از ابتداي انتفاضه (28 سپتامبر 2000) تا 12 آگوست 2002 به دست نظاميان رژيم صهيونيستي به شهادت رسيدهاند، را زنان فلسطيني تشكيل ميدهند.
مهمترين نقشي كه زنان فلسطيني در عرصه سياسي ـ نظامي ايفا كردهاند و در اين عرصه پديدهاي منحصر به فرد به شمار ميرود، شركت آنان در عمليات استشهادي ميباشد. اوج اين پديده با انجام چهار عمليات استشهادي توسط زنان فلسطيني در بيتالمقدس در فاصله ماههاي فوريه تا آوريل 2002 صورت گرفت كه مهلكترين آنها عمليات استشهادي بود كه توسط يك دختر جوان فلسطيني به نام «وفا ادريس» از اهالي رامالله در (27 ژانويه 2002) انجام گرفت كه منجر به مرگ يك نفر و زخمي شدن 90 تن ديگر گرديد.
«دارين ابوعيشه» دومين زن فلسطيني بود كه با عمليات استشهادي خود در تاريخ (27 فوريه 2000) در نزديكي شهرك مكابيم، باعث زخمي شدن 2 پليس اسرائيلي گرديد. سومين عمليات در تاريخ 29 مارس 2002 توسط «آيت الحرس» دختري 18 ساله از اردوگاه آوارگان فلسطيني دهيشه در كرانه باختري و در يك سوپرماركت در محله كريات يوفل در بيتالمقدس صورت گرفت و منجر به كشته شدن 2 اسرائيلي و زخمي شدن 22 نفر ديگر گرديد و بالاخره چهارمين عمليات در (12 آوريل 2002) توسط «عندليب سليمان» از اهالي بيتلحم صورت گرفت كه خودش را در فروشگاهي در بيتالمقدس منفجر كرد كه در اين عمليات 6 اسرائيلي كشته و بيش از 60 نفر نيز زخمي شدند.
در پي انجام عمليات شهادتطلبانه از سوي اين چهار زن فلسطيني كه همگي از اعضاي گردانهاي شهيدان الاقصي بودند، بحث و جدل فراواني ميان دانشمندان و علماي مسلمان در خصوص شرعي بودن اقدام آنان به وجود آمد. در همين زمينه «شيخ احمد ياسين» رهبر معنوي حماس گفت: «در حال حاضر نيازي نيست كه زنان فلسطيني دست به عمليات استشهادي بزنند.» وي افزود: تعداد زيادي از مردان داوطلب اينگونه عمليات هستند و علاوه بر آن، اسلام براي اقدام زنان به چنين عملياتي، محدوديتهايي قرار داده است.
در يك جمله كوتاه بايد گفت كه اين زنان با عمليات استشهادي به «اسطوره» تبديل شدهاند، چرا كه انجام چنين عملياتي از سوي زنان به ذهن خطور نميكند. حال با توجه به اين مسأله بايد ديد چه عوامل و انگيزههايي موجب شده تا زنان فلسطيني دست به عمليات شهادتطلبانه بزنند؟ به عقيده بسياري از تحليلگران مسائل رواني عوامل چون وضعيت دشوار اقتصادي، محروميتهاي روزمره، ياس و نااميدي از زندگي، خشم و انزجار و توهين و حقارت از سوي رژيم صهيونيستي نسبت به زنان را ميتوان از مهمترين عوامل دخيل در اين امر دانست. شكي نيست كه عمل شهادتطلبانه اين زنان فلسطيني نه از روي درماندگي و استيصال بلكه به دنبال آرماني والاتر در ذهن آنهاست كه ميتواند براي آينده اسرائيل نگرانكننده و براي آينده انتفاضه بسيار اميدواركننده باشد. واقعيت مسلم اين است كه انديشه چنين عملياتهايي از سوي زنان فلسطيني بيش از هر چيز بر احساسات و عواطف ديني استوار است.
بدين شكل متوجه ميشويم كه عملكرد زن فلسطيني طي انتفاضه بيانگر اين امر ميباشد كه وي علاوه بر قدرت عظيمش در مقابله با اشغالگران و مقاومت در خط مقدم مبارزه، از قدرت خلاقيت بسياري نيز برخوردار است. چرا كه زن فلسطيني توانسته است خانوادهاش را از تنگناها و بحرانها بيرون بكشاند و بدين ترتيب در يك زمان هم پدر و هم مادر باشد.
در نهايت اينكه، هر چند انتفاضه به عنوان انقلاب نسل جوان و انقلاب بچهها و مردان شناخته ميشود ولي نقش زنان فلسطيني همواره به مانند ديوار مستحكمي است كه آتش انتفاضه را از تندباد يأس و نااميدي محافظت نموده و روحي ديگر در كالبد آن ميدهد.