امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

شیریـ♥ـن و فــ♥ـرهاد

#1
شیریـ♥ـن و فــ♥ـرهاد 1

من نه آنم که دو صد مصرع رنگین گویم
من چو فرهاد یکی گویم و شیرین گویم













ای عشق مرا به شط خون خواهی برد / چون قیس به وادی جنون خواهی برد
فرهاد صفت در آرزویی شیرین / دنبال خودت به بیستون خواهی برد . . .













همیشه شیرین نباش !
فرهاد گاهی باید طعم دیگری را تجربه کند . . .













عاشقی را شرط اول ناله وفریاد نیست
تا کسی از جان شیرین نگذرد فرهاد نیست
عاشقی مقدورهر عیاش نیست
غم کشیدن صنعت نقاش نیست













تورا چه به فرهاد ؟
یک فرهاد بود و یک بیستون عاشقی !
تو همین یک وجب دیوار را بردار . . .
من باورت می کنم













نانوا هم جوش شیرین میزند . . .
بیچاره فرهاد !













دل کندن اگر کار آسانی بود ، فرهاد به جای بیستون دل میکند !













یه زمونه ای شده !
اگه برای عشقت کوه هم بکنی به پای فرهاد بودنت نمیذاره !
میذاره به پای کنه بودنت !













بیستون کنده شدو عشق به جایی نرسید
دیگر از تیشه ی فرهاد بدم می آید !













از عشق های این روزا داستانی به بلندای شنگول و منگول هم نمیتوان نوشت !
چه برسد به شیرین و فرهاد !













از بیستون نیاید صدای تیشه . . .
گویا که فرهاد به خواب “ شیرین ” رفته باشد . . .













خدایا من چه سازم ، خسته راهی درازم
نه فرهادم که مرد از داغ شیرین ، نه ایوبم که با دنیا بسازم . .













اگر با من نبودش هیچ میلی / چرا ضرف مرا بشکست لیلی . . .
پاسخ
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان