25-04-2014، 10:23
بیخودی خندیدیم
که بگوییم دلی خوش داریم
بیخودی حرف زدیم
که بگوییم زبان هم داریم
**
و قفس هامان را
زود زود رنگ زدیم
و نشستیم لب رود
وبه آب سنگ زدیم
**
ما به هر دیواری
آینه بخشیدیم
که تصور بکنیم
یک نفر با ماهست
**
ما زمان را دیدیم
خسته در ثانیه ها
باز با خود گفتیم
شب زیبایی هست!
**
بیخودی پرسه زدیم
صبحمان شب بشود
بیخودی حرص زدیم
سهممان کم نشود
**
ما خدا را با خود
سر دعوا بردیم
و قسم ها خوردیم
ما به هم بد کردیم
ما به هم بد گفتیم
**
بیخودی داد زدیم
که بگوییم توانا هستیم
و گرفتیم کتابی سر دست
که بگوییم که دانا هستیم
**
بیخودی پرسیدیم
حال همدیگر را
که بگوییم محبت داریم
بیخودی ترسیدیم
از بیان غم خود
و تصور کردیم
که شهامت داریم
**
ما حقیقت هارا
زیر پا له کردیم
و چقدر حظ بردیم
که زرنگی کردیم
**
روی هر حادثه ای
حرفی از پول زدیم
از شما می پرسم
ما که را گول زدیم
منبعheshboluki.com