17-04-2014، 12:41
دیدن روی تو در خویش زمن خواب گرفت
آه از آینه که تصویر تو را قاب گرفت
خواستم نوح شوم موج غمت غرقم کرد
کشتی ام را شب طوفانی گرداب گرفت
در قنوتم ز خدا عقل طلب می کردم
عشق اما خبر از گوشه ی محراب گرفت
نتوانست فراموش کند مستی را
هرکه از دست تو یک قطه می ناب گرفت
کی به انداختن سنگ پیاپی در آب
ماه را می شود از حافظه ی آب گرفت؟
آه از آینه که تصویر تو را قاب گرفت
خواستم نوح شوم موج غمت غرقم کرد
کشتی ام را شب طوفانی گرداب گرفت
در قنوتم ز خدا عقل طلب می کردم
عشق اما خبر از گوشه ی محراب گرفت
نتوانست فراموش کند مستی را
هرکه از دست تو یک قطه می ناب گرفت
کی به انداختن سنگ پیاپی در آب
ماه را می شود از حافظه ی آب گرفت؟