جلال عبده، فرزند شيخ محمّد عبده در سال 1288ش / 1327ق، در تهران در خانوادهاي مذهبي و فرهنگي به دنيا آمد. پس از تحصيلات ابتدايي در مدرسۀ فردوسي و شرف مظفري، تحصيلات متوسطه را در دارالفنون به پايان رساند و پس از آن وارد مدرسۀ عالي حقوق و علوم سياسي شد. 1 در سال 1309ش، موفّق به اخذ درجۀ ليسانس شد و در ادارۀ ثبت اسناد با رتبه سه قضايي به استخدام در وزارت دادگستري درآمد. 2
جلال عبده، در مدرسۀ نظام، تعليمات نظامي را فرا گرفت و در هنگ پهلوي مشغول به خدمت شد و به علّت تحصيلاتي که در زمينۀ حقوق داشت، در دادگاههاي ارتش به کار وکالت پرداخت. پس از آن براي تکميل تحصيلات، عازم فرانسه شد و موفق به اخذ درجۀ دکتري حقوق از دانشگاه سوربن پاريس شد. زماني که به ايران بازگشت، از طرف دکتر احمد متين دفتري وزير دادگستري وقت، در 22 مهر 1316ش، به رياست مطبوعات و کتابخانه و سجل جزايي و بعد از آن به عضويت دادستان انتظامي وُکلا منصوب گرديد. سال 1319ش، زمان نخست وزيري متين دفتري، وي به مقام دادستان ديوان کيفري رسيد. در همان زمان رئيس ادارۀ کل تصفيه و ادارۀ فني وزارت دادگستري شد. 3
با حملۀ نيروهاي متفقين به ايران در 3 شهريور 1320ش، و در نتيجه برکناري رضاشاه از سلطنت، تغييراتي در اوضاع سياسي در کشور به وجود آمد که از جمله آن ايجاد فضاي باز سياسي بود. دکتر عبده در آن زمان دادستان ديوان کيفر بود، در اين سمت در سالهاي ابتدايي سلطنت محمدرضا شاه در 1321ش، سمت دادرسي گروهي از مقامات ارشد سياسي و جنايتکاران دوران ديکتاتوري رضاشاه مانند پزشک احمدي و سرپاس مختاري رئيس کل شهرباني وقت را برعهده گرفت و اين افراد را به جرم قتل مدرس، محمد فرخي يزدي شاعر و نصرتالدوله فيروز ميرزا محاکمه نمود. 4
دکتر جلال عبده، در انتخابات دوره چهاردهم مجلس شوراي ملي به نمايندگي از سوي مردم تهران انتخاب شد و در انتخابات دوره پانزدهم، نامزد حزب دموکرات از تهران بود و مجدداً توانست به مجلس شوراي ملي راه يابد. محاکمۀ متهميني مانند پزشک احمدي و سرپاس مختاري، از مسائل مهّم آن روز بود که براي دکتر عبده وجهه مهمّي به وجود آورد و عامل مؤثري در انتخاب وي به مجلس شوراي ملّي بود.
در سال 1328ش/1949م، از وزارت دادگستري به وزارت امور خارجه منتقل شد و اولين سِمت و مقام وي مشاور قضايي امور خارجه بود. 5 همچنين به معاونت نمايندگي ايران در سازمان ملل متحد منصوب شد. در سال 1330ش، به سمت وزير مختاري انتخاب شد. مدّتي هم رئيس ادارۀ امور حقوقي وزارت امور خارجه و بعد رئيس ادارۀ کل سياسي آن وزارتخانه گرديد و 16 فروردين 1332ش، به سِمت مشاور سياسي وزارت امور خارجه منصوب گرديد. 6 در 14 بهمن ماه همان سال، سرپرستي ادارۀ عهود و امور حقوقي وزارت امور خارجه به وي محول شد.
در سال 1334ش، سِمت نمايندگي دائم ايران در سازمان ملل متحد را به دست آورد و در اکثر کنفرانسهاي آسيايي و آفريقايي شرکت نمود. وي در مدّت کوتاهي در سال 1338ش، در کابينه دکتر اقبال به وزارت امور خارجه منصوب شد. اما اين سمت را نپذيرفت.
از ديگر سمتهايي که وي برعهده داشته است: نماينده ايران در سازمان ملل متحد (1341ش)، سفارت ايران در دهلي نو (1347- 1344ش)، سفارت ايران در رُم (1350-1347ش)، رئيس جمعيت طرفداران سازمان ملل متحد در ايران (1351ش)، مديرعامل کانون بانکهاي کشور و پس از مدّتي عضو هيئت مديره بانک ايرانيان شد. وي اولين سفير ايران در کشور نپال بود (1366ش).
دکتر عبده پس از برکناري علياصغر حکمت، از سِمت وزارت امور خارجه، روز 22 خرداد 1338ش، از سوي دکتر اقبال به حضور شاه معرفي شد. 7 ولي مدّت وزارت وي بيش از يک ماه طول نکشيد. در خردادماه 1338ش، در دوران نخست وزيري دکتر منوچهر اقبال، تلگرافي از وزارت امور خارجه دريافت نمود که در آن، وي به سمت وزير امور خارجه منصوب شده بود و موظّف شده بود که تا هنگام آمدن به تهران، از انجام هرگونه مصاحبۀ مطبوعاتي خودداري کند. وي در تيرماه 1338ش، به تهران آمد و با شاه ملاقات نمود.
محمّدرضا پهلوي از دکتر عبده خواست که شکايات ايران از دولت شوروي را که همواره جنگ تبليغاتي ميان دو کشور را دامن مي زند، در دستور کار شوراي امنيت سازمان ملل متحد قرار دهد؛ اما نظر عبده اين بود که اين مسئله قابل طرح در شوراي امنيت سازمان ملل متحد نمي باشد، چرا که مسائلي قابل طرح در اين شورا ميباشد که به صلح جهاني لطمه اي وارد کرده باشد و راديو مسکو و تهران هرچه به يکديگر حمله کنند صلح جهاني را تهديد نميکنند. 8 شاه در جواب دکتر عبده بيان کرد که «وزير امور خارجه واقعي خود من هستم و شما تنها مجري اوامر و دستورات هستيد». 9
دکتر عبده بيان مي دارد که اشتياق و تمايلي به اشتغال در سمت وزارت امور خارجه نداشته است. چرا که محمّدرضا شاه با توطئۀ بيگانگان به کشور بازگشته بود و بعد از کودتاي 28 مرداد، در تمام شئون مملکت اعمال نفود مينمود. نخست وزير شاه، دکتر اقبال خود را «غلام خانه زاد» شاه ميناميد و نخستوزيران در انتخاب وزيران کابينۀ خود اعمال نظر نداشتند. دکتر عبده اعتقاد داشت که شاه بايد برحسب مباني قانون اساسي به سلطنت اکتفا کند و حکومت در دست دولت مورد اعتماد پارلمان باشد. شاه علاوه بر اين که برخلاف قانون اساسي به اعمال دخالت در شئون مملکت و حکومت ميپرداخت، امور وزارت جنگ و وزارت امور خارجه را بر عهده گرفته بود و نظر دکتر عبده اين بود که شاه بايد در سياست خارجي «سياست بي طرفي» اتخاذ کند. 10
دکتر جلال عبده سمتهاي مختلفي را برعهده داشت و از اعضاي ارشد دستگاه ديپلماسي کشور بود. اولين تماس وي با دنياي بينالملل، با شرکت در کنفرانس سانفرانسيسکو در سال 1334ش/1954م، صورت گرفت. نقش دکتر عبده در آن کنفرانس تقويت جنبههاي حقوقي و امنيتي منشور سازمان ملل متحد بود. در سال 1335ش، به رياست هيئت ايران در کنفرانس باندونگ شرکت کرد. 11 دکتر عبده در اجلاسيههاي چهارم تا چهاردهم مجمع عمومي سازمان ملل متحد بجز اجلاسيه ششم و هشتم، شرکت کرد. دکتر عبده، داراي شهرت و اعتبار بين المللي بود. قبل از انتصاب به مقام وزارت امور خارجه در حکومت دکتر اقبال، نماينده دائمي ايران در سازمان ملل متحد بود و از اعضاي سرشناس آن سازمان به شمار ميرفت. وي مدتي نماينده دولت ايران در کنفرانس باندونگ بود. 12 جلال عبده در سال 1375 در تهران در سن 87 سالگي درگذشت.
جلال عبده، در مدرسۀ نظام، تعليمات نظامي را فرا گرفت و در هنگ پهلوي مشغول به خدمت شد و به علّت تحصيلاتي که در زمينۀ حقوق داشت، در دادگاههاي ارتش به کار وکالت پرداخت. پس از آن براي تکميل تحصيلات، عازم فرانسه شد و موفق به اخذ درجۀ دکتري حقوق از دانشگاه سوربن پاريس شد. زماني که به ايران بازگشت، از طرف دکتر احمد متين دفتري وزير دادگستري وقت، در 22 مهر 1316ش، به رياست مطبوعات و کتابخانه و سجل جزايي و بعد از آن به عضويت دادستان انتظامي وُکلا منصوب گرديد. سال 1319ش، زمان نخست وزيري متين دفتري، وي به مقام دادستان ديوان کيفري رسيد. در همان زمان رئيس ادارۀ کل تصفيه و ادارۀ فني وزارت دادگستري شد. 3
با حملۀ نيروهاي متفقين به ايران در 3 شهريور 1320ش، و در نتيجه برکناري رضاشاه از سلطنت، تغييراتي در اوضاع سياسي در کشور به وجود آمد که از جمله آن ايجاد فضاي باز سياسي بود. دکتر عبده در آن زمان دادستان ديوان کيفر بود، در اين سمت در سالهاي ابتدايي سلطنت محمدرضا شاه در 1321ش، سمت دادرسي گروهي از مقامات ارشد سياسي و جنايتکاران دوران ديکتاتوري رضاشاه مانند پزشک احمدي و سرپاس مختاري رئيس کل شهرباني وقت را برعهده گرفت و اين افراد را به جرم قتل مدرس، محمد فرخي يزدي شاعر و نصرتالدوله فيروز ميرزا محاکمه نمود. 4
دکتر جلال عبده، در انتخابات دوره چهاردهم مجلس شوراي ملي به نمايندگي از سوي مردم تهران انتخاب شد و در انتخابات دوره پانزدهم، نامزد حزب دموکرات از تهران بود و مجدداً توانست به مجلس شوراي ملي راه يابد. محاکمۀ متهميني مانند پزشک احمدي و سرپاس مختاري، از مسائل مهّم آن روز بود که براي دکتر عبده وجهه مهمّي به وجود آورد و عامل مؤثري در انتخاب وي به مجلس شوراي ملّي بود.
در سال 1328ش/1949م، از وزارت دادگستري به وزارت امور خارجه منتقل شد و اولين سِمت و مقام وي مشاور قضايي امور خارجه بود. 5 همچنين به معاونت نمايندگي ايران در سازمان ملل متحد منصوب شد. در سال 1330ش، به سمت وزير مختاري انتخاب شد. مدّتي هم رئيس ادارۀ امور حقوقي وزارت امور خارجه و بعد رئيس ادارۀ کل سياسي آن وزارتخانه گرديد و 16 فروردين 1332ش، به سِمت مشاور سياسي وزارت امور خارجه منصوب گرديد. 6 در 14 بهمن ماه همان سال، سرپرستي ادارۀ عهود و امور حقوقي وزارت امور خارجه به وي محول شد.
در سال 1334ش، سِمت نمايندگي دائم ايران در سازمان ملل متحد را به دست آورد و در اکثر کنفرانسهاي آسيايي و آفريقايي شرکت نمود. وي در مدّت کوتاهي در سال 1338ش، در کابينه دکتر اقبال به وزارت امور خارجه منصوب شد. اما اين سمت را نپذيرفت.
از ديگر سمتهايي که وي برعهده داشته است: نماينده ايران در سازمان ملل متحد (1341ش)، سفارت ايران در دهلي نو (1347- 1344ش)، سفارت ايران در رُم (1350-1347ش)، رئيس جمعيت طرفداران سازمان ملل متحد در ايران (1351ش)، مديرعامل کانون بانکهاي کشور و پس از مدّتي عضو هيئت مديره بانک ايرانيان شد. وي اولين سفير ايران در کشور نپال بود (1366ش).
دکتر عبده پس از برکناري علياصغر حکمت، از سِمت وزارت امور خارجه، روز 22 خرداد 1338ش، از سوي دکتر اقبال به حضور شاه معرفي شد. 7 ولي مدّت وزارت وي بيش از يک ماه طول نکشيد. در خردادماه 1338ش، در دوران نخست وزيري دکتر منوچهر اقبال، تلگرافي از وزارت امور خارجه دريافت نمود که در آن، وي به سمت وزير امور خارجه منصوب شده بود و موظّف شده بود که تا هنگام آمدن به تهران، از انجام هرگونه مصاحبۀ مطبوعاتي خودداري کند. وي در تيرماه 1338ش، به تهران آمد و با شاه ملاقات نمود.
محمّدرضا پهلوي از دکتر عبده خواست که شکايات ايران از دولت شوروي را که همواره جنگ تبليغاتي ميان دو کشور را دامن مي زند، در دستور کار شوراي امنيت سازمان ملل متحد قرار دهد؛ اما نظر عبده اين بود که اين مسئله قابل طرح در شوراي امنيت سازمان ملل متحد نمي باشد، چرا که مسائلي قابل طرح در اين شورا ميباشد که به صلح جهاني لطمه اي وارد کرده باشد و راديو مسکو و تهران هرچه به يکديگر حمله کنند صلح جهاني را تهديد نميکنند. 8 شاه در جواب دکتر عبده بيان کرد که «وزير امور خارجه واقعي خود من هستم و شما تنها مجري اوامر و دستورات هستيد». 9
دکتر عبده بيان مي دارد که اشتياق و تمايلي به اشتغال در سمت وزارت امور خارجه نداشته است. چرا که محمّدرضا شاه با توطئۀ بيگانگان به کشور بازگشته بود و بعد از کودتاي 28 مرداد، در تمام شئون مملکت اعمال نفود مينمود. نخست وزير شاه، دکتر اقبال خود را «غلام خانه زاد» شاه ميناميد و نخستوزيران در انتخاب وزيران کابينۀ خود اعمال نظر نداشتند. دکتر عبده اعتقاد داشت که شاه بايد برحسب مباني قانون اساسي به سلطنت اکتفا کند و حکومت در دست دولت مورد اعتماد پارلمان باشد. شاه علاوه بر اين که برخلاف قانون اساسي به اعمال دخالت در شئون مملکت و حکومت ميپرداخت، امور وزارت جنگ و وزارت امور خارجه را بر عهده گرفته بود و نظر دکتر عبده اين بود که شاه بايد در سياست خارجي «سياست بي طرفي» اتخاذ کند. 10
دکتر جلال عبده سمتهاي مختلفي را برعهده داشت و از اعضاي ارشد دستگاه ديپلماسي کشور بود. اولين تماس وي با دنياي بينالملل، با شرکت در کنفرانس سانفرانسيسکو در سال 1334ش/1954م، صورت گرفت. نقش دکتر عبده در آن کنفرانس تقويت جنبههاي حقوقي و امنيتي منشور سازمان ملل متحد بود. در سال 1335ش، به رياست هيئت ايران در کنفرانس باندونگ شرکت کرد. 11 دکتر عبده در اجلاسيههاي چهارم تا چهاردهم مجمع عمومي سازمان ملل متحد بجز اجلاسيه ششم و هشتم، شرکت کرد. دکتر عبده، داراي شهرت و اعتبار بين المللي بود. قبل از انتصاب به مقام وزارت امور خارجه در حکومت دکتر اقبال، نماينده دائمي ايران در سازمان ملل متحد بود و از اعضاي سرشناس آن سازمان به شمار ميرفت. وي مدتي نماينده دولت ايران در کنفرانس باندونگ بود. 12 جلال عبده در سال 1375 در تهران در سن 87 سالگي درگذشت.