12-02-2014، 16:12
به گزارش خبرگزاری پارس فوتبال به نقل از گل مثل همه این 20 سالی که در فوتبال بدون حاشیه بازی کرد، خداحافظیاش هم بیسروصدا بود. فوتبالیستی که در تمام این سالها چه آن روزهای شیرین اما سخت حضورش در استقلال را سپری میکرد و چه در همه سالهایی که لژیونر بود و با وجود شایستگیهایش خیلی فرصت پوشیدن پیراهن تیم ملی را بهدست نیاورد هیچگاه خودش و باشگاهش را به چالش نکشاند. علی سامره در همانجایی خداحافظی کرد که فوتبالش را آغاز کرده بود.
مصاحبه با علی سامره را به نقل از ایران ورزشی بخوانید:
بدون اعلام قبلی خداحافظی کردی.
چند روز به این مساله فکر میکردم و بالاخره تصمیمم را گرفتم.
مشکل خاصی داشتی؟
نه اما بعد از صحبت با مدیران باشگاه مس رفسنجان و توافقی که حاصل شد در برنامه ورزشی شبکه کرمان این موضوع را اعلام کردم. بههرحال هر ورزشکاری یک روز دوران بازیگریاش تمام میشود و برای من این ویژگی خوب را داشت که فوتبالم را در همان تیمی تمام کردم که شروع کرده بودم.
برای آینده چه فکر کردی؟
به امید خدا تا پایان امسال مدرک B مربیگری را میگیرم و ببینیم در سال آینده چه اتفاقاتی میافتد. البته پیگیر این موضوع هم هستم که در صورت امکان دورههای پیشرفته مربیگری در اروپا را هم بگذرانم. من فکر میکنم مربیگری هم یک نوع رزق و روزی است و اگر مثل فوتبال قسمت باشد به آن میرسم.
این 20 سال زود گذشت یا ...
چند روز پیش عکسهای سال اولی را که در فجر و کرمان بودم نگاه میکردم، باورم نمیشد که به این سرعت 20 سال گذشت. من از سال 72 فوتبالم را بهطور رسمی با تیم شهرداری رفسنجان شروع کردم و بعد از 20 سال دوباره با همین تیم که الان به مس رفسنجان تغییر نام داده به پایان بردم.
ممکن است یک روز برای بازی کردن دلتنگ شوی؟
با این شرایطی که برای فوتبالیستها در سالهای اخیر بهوجود آمده و دیدگاههای منفی بیشتر شده، بعید میدانم که دلم تنگ شود. شما بررسی کنید در این سالها چقدر از افرادی که عاشق فوتبال هستند اطراف این ورزش نمیآیند.
تو نخستین فوتبالیستی بودی که به لیگ ایتالیا راه پیدا کردی، واقعا بیست سال پیش چنین تصوری داشتی؟
شاید آنموقع این تفکر را نداشتم اما همیشه دلم میخواست بهترین باشم. در بازیهایی که در مدرسه انجام میدادیم در واقع این انگیزه همیشه با من بود.
برای یک جوان 22 ساله بازی در تیم پروجا سخت نبود؟
شاید خیلیها حضورم در کالچو را در سن 22 سالگی یک شکست بدانند چون گل نزدم و خیلی بازی نکردم اما برای من که پس از سه سال بازی در لیگ ایران به ایتالیا رفتم سختیهای خاص خودش را داشت. با اینحال دید من به فوتبال بازتر شد و تجربههای فوقالعادهای را بهدست آوردم. خوشحالم که این فرصت پیش آمد. البته اگر در 25 سالگی میرفتم شاید برایم بهتر بود و حداقل بازیهای ملیام هم بیشتر میشد.
حسرت چیزی را در فوتبال نمیخوری، مثل نرفتن به جام جهانی؟
خصوصیات اخلاقیام بهگونهای است که هیچوقت به حسرت خوردن فکر نمیکنم. قطعا حضور در جام جهانی لذتبخش است و ارزشهای خاص خودش را دارد اما من در مدت حضورم در کالچو با بهترینهای دنیا روبرو شدم که شاید اگر در جام جهانی بودم برایم عادی میشد.
بعد به الشعب امارات رفتی و آنجا جایگاه خاصی میان هواداران داشتی.
من در تیم شعب شرایطم خیلی خوب بود و رکوردهای بسیار خوبی را هم بهدست آوردم. همین الان و در میان خارجیهای لیگ امارات هم بازیکنی نیست که در 84 بازی 63 گل زده باشد، آنهم در 5/3 سال. من در دربیهایی که میان شعب و شارجه برگزار میشد 8 گل زدم درحالیکه عدنان طالیانی بهترین بازیکن امارات 9 گل زده بود. بعد از آن قسمت نشد در شعب بمانم.
در دربی آنجا گل 30 ثانیه هم زدی؟
30 ثانیه نه اما در ثانیههای اضافه بازی فکر کنم 2+90 گل زدم که به من لقب «رجال الثوانی» را داده بودند.
پس از الشعب به عجمان رفتی؟
این تیم تازه به لیگ برتر امارات آمده بود و من و جواد کاظمیان ماموریت داشتیم که فقط تیم را در لیگ حفظ کنیم. حتی در قراردادمان 50 هزار دلار پاداش هم در نظر گرفته بودند که خوشبختانه تیم در لیگ ماند.
اما هیچکدام از این تیمها با زمان حضورت در استقلال قابل مقایسه نیست.
صددرصد، من بهترین دورانم را با استقلال پشت سر گذاشتم. با اینکه بازیکنان بزرگی در تیم بودند و رابطه خوبی هم با تماشاگران داشتم، سختیهای زیادی را هم متحمل شدم.
همان داستان قدیمی جنگ ستارگان در استقلال و ...
بههرحال هر چه بوده تمام شده. من بهخاطر همه خوبیهایی که داشت سعی کردم خیلی به سختیهایش فکر نکنم.
فکر میکنی مربی موفقی هم بشوی؟
دور از دسترس نیست. اگر لیاقتش را داشته باشم حتما مربی خوبی خواهم شد اگر هم نتوانم چون نمیخواهم آویزان کسی باشم به همه میگویم که من مرد این کار نیستم.
در این چند روزی که از فوتبال خداحافظی کردی شاید بیشتر از همه پسرت خوشحال باشد.
دقیقا، هیچوقت او را در این حالت ندیده بودم، واقعا خودم هم از این مساله خوشحالم.
علی سامره اگر فوتبالیست نمیشد چهکار میکرد؟
معلمی را خیلی دوست داشتم و احتمالا معلم میشدم.
چندتا بازی ملی داری؟
با بازیهای تدارکاتی و رسمی فکر میکنم حدود 25 بازی دارم و 2 گل هم به تیمهای اروگوئه و فلسطین زدم.
با کدام مربی راحتتر کار میکردی؟
با آقای پورحیدری که هم در فجر و هم استقلال افتخار شاگردی ایشان را داشتم. در تیم ملی هم با بلاژویچ، برانکو و جلال طالبی کار کردم.
بهترین مدافعی که روبروی تو بازی کرده چه کسی بوده؟
مهدی هاشمی نسب بدون تردید. مهدی با قد بلند و فیزیک خوبش همه توپهای هوایی را میزد. سه سالی که در فجر بودم سه بار مقابلش بازی کردم. در استقلال هم که همبازی بودیم.
قشنگترین گلی که زدی؟
گل دومم به پرسپولیس و گلی که به صورت آکروباتیک به آرمناک و سپاهان زدم.
بهترین موقعیت گلی که نزدی؟
تا دلتان بخواهد اما باور کنید یا در همان بازی یا بازی بعد سختترین موقعیتها را گل میکردم.
بهترین دروازهبان؟
احمدرضا عابدزاده، من فقط به عابدزاده گل نزدم.
مصاحبه با علی سامره را به نقل از ایران ورزشی بخوانید:
بدون اعلام قبلی خداحافظی کردی.
چند روز به این مساله فکر میکردم و بالاخره تصمیمم را گرفتم.
مشکل خاصی داشتی؟
نه اما بعد از صحبت با مدیران باشگاه مس رفسنجان و توافقی که حاصل شد در برنامه ورزشی شبکه کرمان این موضوع را اعلام کردم. بههرحال هر ورزشکاری یک روز دوران بازیگریاش تمام میشود و برای من این ویژگی خوب را داشت که فوتبالم را در همان تیمی تمام کردم که شروع کرده بودم.
برای آینده چه فکر کردی؟
به امید خدا تا پایان امسال مدرک B مربیگری را میگیرم و ببینیم در سال آینده چه اتفاقاتی میافتد. البته پیگیر این موضوع هم هستم که در صورت امکان دورههای پیشرفته مربیگری در اروپا را هم بگذرانم. من فکر میکنم مربیگری هم یک نوع رزق و روزی است و اگر مثل فوتبال قسمت باشد به آن میرسم.
این 20 سال زود گذشت یا ...
چند روز پیش عکسهای سال اولی را که در فجر و کرمان بودم نگاه میکردم، باورم نمیشد که به این سرعت 20 سال گذشت. من از سال 72 فوتبالم را بهطور رسمی با تیم شهرداری رفسنجان شروع کردم و بعد از 20 سال دوباره با همین تیم که الان به مس رفسنجان تغییر نام داده به پایان بردم.
ممکن است یک روز برای بازی کردن دلتنگ شوی؟
با این شرایطی که برای فوتبالیستها در سالهای اخیر بهوجود آمده و دیدگاههای منفی بیشتر شده، بعید میدانم که دلم تنگ شود. شما بررسی کنید در این سالها چقدر از افرادی که عاشق فوتبال هستند اطراف این ورزش نمیآیند.
تو نخستین فوتبالیستی بودی که به لیگ ایتالیا راه پیدا کردی، واقعا بیست سال پیش چنین تصوری داشتی؟
شاید آنموقع این تفکر را نداشتم اما همیشه دلم میخواست بهترین باشم. در بازیهایی که در مدرسه انجام میدادیم در واقع این انگیزه همیشه با من بود.
برای یک جوان 22 ساله بازی در تیم پروجا سخت نبود؟
شاید خیلیها حضورم در کالچو را در سن 22 سالگی یک شکست بدانند چون گل نزدم و خیلی بازی نکردم اما برای من که پس از سه سال بازی در لیگ ایران به ایتالیا رفتم سختیهای خاص خودش را داشت. با اینحال دید من به فوتبال بازتر شد و تجربههای فوقالعادهای را بهدست آوردم. خوشحالم که این فرصت پیش آمد. البته اگر در 25 سالگی میرفتم شاید برایم بهتر بود و حداقل بازیهای ملیام هم بیشتر میشد.
حسرت چیزی را در فوتبال نمیخوری، مثل نرفتن به جام جهانی؟
خصوصیات اخلاقیام بهگونهای است که هیچوقت به حسرت خوردن فکر نمیکنم. قطعا حضور در جام جهانی لذتبخش است و ارزشهای خاص خودش را دارد اما من در مدت حضورم در کالچو با بهترینهای دنیا روبرو شدم که شاید اگر در جام جهانی بودم برایم عادی میشد.
بعد به الشعب امارات رفتی و آنجا جایگاه خاصی میان هواداران داشتی.
من در تیم شعب شرایطم خیلی خوب بود و رکوردهای بسیار خوبی را هم بهدست آوردم. همین الان و در میان خارجیهای لیگ امارات هم بازیکنی نیست که در 84 بازی 63 گل زده باشد، آنهم در 5/3 سال. من در دربیهایی که میان شعب و شارجه برگزار میشد 8 گل زدم درحالیکه عدنان طالیانی بهترین بازیکن امارات 9 گل زده بود. بعد از آن قسمت نشد در شعب بمانم.
در دربی آنجا گل 30 ثانیه هم زدی؟
30 ثانیه نه اما در ثانیههای اضافه بازی فکر کنم 2+90 گل زدم که به من لقب «رجال الثوانی» را داده بودند.
پس از الشعب به عجمان رفتی؟
این تیم تازه به لیگ برتر امارات آمده بود و من و جواد کاظمیان ماموریت داشتیم که فقط تیم را در لیگ حفظ کنیم. حتی در قراردادمان 50 هزار دلار پاداش هم در نظر گرفته بودند که خوشبختانه تیم در لیگ ماند.
اما هیچکدام از این تیمها با زمان حضورت در استقلال قابل مقایسه نیست.
صددرصد، من بهترین دورانم را با استقلال پشت سر گذاشتم. با اینکه بازیکنان بزرگی در تیم بودند و رابطه خوبی هم با تماشاگران داشتم، سختیهای زیادی را هم متحمل شدم.
همان داستان قدیمی جنگ ستارگان در استقلال و ...
بههرحال هر چه بوده تمام شده. من بهخاطر همه خوبیهایی که داشت سعی کردم خیلی به سختیهایش فکر نکنم.
فکر میکنی مربی موفقی هم بشوی؟
دور از دسترس نیست. اگر لیاقتش را داشته باشم حتما مربی خوبی خواهم شد اگر هم نتوانم چون نمیخواهم آویزان کسی باشم به همه میگویم که من مرد این کار نیستم.
در این چند روزی که از فوتبال خداحافظی کردی شاید بیشتر از همه پسرت خوشحال باشد.
دقیقا، هیچوقت او را در این حالت ندیده بودم، واقعا خودم هم از این مساله خوشحالم.
علی سامره اگر فوتبالیست نمیشد چهکار میکرد؟
معلمی را خیلی دوست داشتم و احتمالا معلم میشدم.
چندتا بازی ملی داری؟
با بازیهای تدارکاتی و رسمی فکر میکنم حدود 25 بازی دارم و 2 گل هم به تیمهای اروگوئه و فلسطین زدم.
با کدام مربی راحتتر کار میکردی؟
با آقای پورحیدری که هم در فجر و هم استقلال افتخار شاگردی ایشان را داشتم. در تیم ملی هم با بلاژویچ، برانکو و جلال طالبی کار کردم.
بهترین مدافعی که روبروی تو بازی کرده چه کسی بوده؟
مهدی هاشمی نسب بدون تردید. مهدی با قد بلند و فیزیک خوبش همه توپهای هوایی را میزد. سه سالی که در فجر بودم سه بار مقابلش بازی کردم. در استقلال هم که همبازی بودیم.
قشنگترین گلی که زدی؟
گل دومم به پرسپولیس و گلی که به صورت آکروباتیک به آرمناک و سپاهان زدم.
بهترین موقعیت گلی که نزدی؟
تا دلتان بخواهد اما باور کنید یا در همان بازی یا بازی بعد سختترین موقعیتها را گل میکردم.
بهترین دروازهبان؟
احمدرضا عابدزاده، من فقط به عابدزاده گل نزدم.