امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

شعر دلتنگي

#1
باید باور کنیم
تنهایی
تلخ ترین بلای بودن نیست
چیزهای بدتری هم هست،
روزهای خستهای
که در خلوت خانه پیر میشوی
و سالهایی
که ثانیه به ثانیه از سر گذشته است
تازه
تازه پی میبریم
که تنهایی
تلخ ترین بلای بودن نیست
چیزهای بدتری هم هست




حَقیقتـ ــ ــ اینــ ـﮧ کــ ــ ـ

هـَـ ــ ــر چــ ـے مــهــ ـَربـ ــوטּ تـَ ــر بــاشـ ــے...

بیشتـَـ ــ ــر بِهتـ ــ ــ ضُلمـ ــ مــ ـےکُنــטּ...

هــ ـَـ ـر چــ ـے صــ ـادق تـَ ــر بـ ـاشـ ــے...

بیشتـ ـ ـر بِهتـ ــ ـ دروغ مــ ـے گـَــטּ...

هـــَ ـ ــر چــ ـے خــ ـودتــ ـو خــ ـاکـ ـے تَـ ـر نِشــ ـوטּ بِــבے...

واسَتـ ـ ــ کَمتــ ـ ـر ارزش قائلَنــ ــد...

هـ ــر چــ ــ ـی قلبتــ ــو اسُـ ــوטּ تَـ ـر در اختیـ ـ ـار بِــ ـزارے...

راحتــ ــ تـَـر لــِ ـهش مـ ـے کــنن...

و اگـ ــر بـ ــدوننــد کــ ــ ـﮧ منتظـ ــرے و بِهشــ ـوטּ احتیــ ـاج دارے...

انــ ـدازه یــ ـه دنیـ فـــ ـاصلــه مــ ــے گـــیــرنـ ــد!





وقتی از فكر غزلـهایم سرت آتش گرفت
باورم كردی ولیكن باورت آتش گرفت

درد من را با قفس گفتی، صدایت دود شد
مرغ عشقت سوخت،بال كفترت آتش گرفت

خیس باران آمدی سرما سیاهت كرده بود
آنقدر بوسیـدمت تا پیكرت آتش گرفت

گفته بودم من لبالب آتشم پروانه جان !
پس چرا پروا نكردی تا پرت آتش گرفت

گفته بودی شعرهایت سرد وبی روحند مرد !
شعرهایم را نوشتی دفترت آتش گرفت

دستهایم را گرفتی رفتنت نزدیك بود
دستهایت داغ شد انگشترت آتش گرفت

من لبالب آتشم اما نمیدانی چقدر
سینه ام با نامه های آخرت آتش گرفت

شعر دلتنگي 1
دیدپینیشعر دلتنگي 1
پاسخ
 سپاس شده توسط mohabat ، _ʀᴇᴠᴇʀsᴇ sᴇɴsᴇ_
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  بخونو دونه هاي مروايده اشكتوتقديمه دلتنگي هات كن

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان