سلام سلام صد تا سلام.
دوستان من واستون داستان های کوتاه طنز گذاشتم.
امیدوارم خوشتون بیاد.
داستان راننده کامیون:
راننده کامیونی وارد رستوران شد.دقایقی پس از این که او شروع به غذا خوردن کرد سه جوان موتور سیکلت سوار هم به رستوران اومدند و یک راست سراغ میز راننده کامیون رفتند.بعد از چند دقیقه پچ پچ کردن .اولی سیگار خود را در چای راننده کامیون خاموش کرد.راننده به او چیزی نگفت.دومی شیشه نوشابه رو رو سر راننده کامیون خالی کرد و بازم راننده سکوت کرد.وقتی راننده بلند شد تا صورت حساب رو پرداخت کند.نفر سوم به پشت او پازد
و راننده محکم به زمین خورد
ولی بازم ساکت ماند
:306:.دقایقی بعد از خروج راننده یکی از جوونا اومد به صاحب رستوران گفت:چه آدم بی خاصیتی بودنه بلد بود غذا بخوره نه بلد بود دعوا کنه
نه بلد بود حرف بزنه

رستوران چی گفت:از همه بد تر رانندی بلد نبود:w14: چون وقتی داشت می رفت دنده عقب سه تا موتور نازنین رو له کرد
دوستان امیدوارم خیلی خندیده باشید
.
دوستان امیدوارم خوشتون بیاد.راستی سری دومشم به زودی واستون می زارم.بایییییییییییییی
دوستان من واستون داستان های کوتاه طنز گذاشتم.
امیدوارم خوشتون بیاد.
داستان راننده کامیون:
راننده کامیونی وارد رستوران شد.دقایقی پس از این که او شروع به غذا خوردن کرد سه جوان موتور سیکلت سوار هم به رستوران اومدند و یک راست سراغ میز راننده کامیون رفتند.بعد از چند دقیقه پچ پچ کردن .اولی سیگار خود را در چای راننده کامیون خاموش کرد.راننده به او چیزی نگفت.دومی شیشه نوشابه رو رو سر راننده کامیون خالی کرد و بازم راننده سکوت کرد.وقتی راننده بلند شد تا صورت حساب رو پرداخت کند.نفر سوم به پشت او پازد









دوستان امیدوارم خیلی خندیده باشید


دوستان امیدوارم خوشتون بیاد.راستی سری دومشم به زودی واستون می زارم.بایییییییییییییی