امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

داستان های کوتاه طنز

#1
Big Grin 
سلام سلام صد تا سلام.

دوستان من واستون داستان های کوتاه طنز گذاشتم.
امیدوارم خوشتون بیاد.

داستان راننده کامیون:

راننده کامیونی وارد رستوران شد.دقایقی پس از این که او شروع به غذا خوردن کرد سه جوان موتور سیکلت سوار هم به رستوران اومدند و یک راست سراغ میز راننده کامیون رفتند.بعد از چند دقیقه پچ پچ کردن .اولی سیگار خود را در چای راننده کامیون خاموش کرد.راننده به او چیزی نگفت.دومی شیشه نوشابه رو رو سر راننده کامیون خالی کرد و بازم راننده سکوت کرد.وقتی راننده بلند شد تا صورت حساب رو پرداخت کند.نفر سوم به پشت او پازدHuhو راننده محکم به زمین خوردRolleyesولی بازم ساکت ماند4:306:.دقایقی بعد از خروج راننده یکی از جوونا اومد به صاحب رستوران گفت:چه آدم بی خاصیتی بودنه بلد بود غذا بخوره نه بلد بود دعوا کنه3ztzpouنه بلد بود حرف بزنهinrvinrvinrvرستوران چی گفت:از همه بد تر رانندی بلد نبود:w14: چون وقتی داشت می رفت دنده عقب سه تا موتور نازنین رو له کردAngry

دوستان امیدوارم خیلی خندیده باشید25r3025r30.

دوستان امیدوارم خوشتون بیاد.راستی سری دومشم به زودی واستون می زارم.بایییییییییییییی
♥♥LOVE♥♥

                            ♥♥LOVEMI♥♥

☻همیشه خوشحال باش چون زندگی زیباست☻
پاسخ
 سپاس شده توسط لی مین هو3 ، ✖ƇRAzƳ ƤRιƝƇƐSѕ✖ ، هیناتا ، یاسی@_@
آگهی
#2
افرین حقشون بودBig GrinBig GrinBig Grin
پاسخ
#3
Big GrinBig GrinBig GrinBig GrinBig GrinBig GrinBig Grin
پاسخ
#4
کار خوبی کرد Big Grin
پاسخ
#5
از خنده مردم Big GrinBig GrinBig Grin
پاسخ


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان