10-10-2013، 12:55
لغاتی که از فارسی به انگلیسی رفته اند :
Nav-1: ناو. واژه ایرانی به معنی کشتی درانگلیسی است.
Caravan–2کاروان.
Arch-3: قوس.درفارسی ارک، اراک و اریکه داریم که به مفاهیم مرکز ، قلب وحتی قوس به کار رفته اند .
King-4: پادشاه. این واژه انگلیسی ازریشه Kay پهلوی و Kavi اوستاییاست. درزبان پشتو،خنتما (نجیب زاده وبزرگوار) ودرزبان ترکی خان به احتمالزیاد با این ریشه ها قرابت دارند.
Spinach-5: اسفناج.این واژه ایرانی درزبان های دیگربه صورت گوناگونیافت می شود ازجمله درانگلیسی وفرانسه Spinach ودرزبانهای دیگراروپای کموبیش کاربرد دارد. جالب این است که بدانیم اسفناج خود معرب سپاناج فارسیاست ودرفرهنگ های کهن عربی چون "البلغد" ابو یعقوب کردی نیشابوری و"السامی فی السامی" میدانی نیشابوری به همین صورت آمده است.
: Candy-6کلمه قند واژه ای است پارسی همان طور که شکرواژه ای استایرانی. پس ازساخته شدن شکردرایران که به اعتراف عمومی ریشه آن ایرانیوفارسی است کلمه قند به همین نام به وجود آمد کم وبیش ریشه های مشابهی مثلکندو را درزبان فارسی می یابیم. یکیا زواژههای انگلیسی که ریشه مشابهی باقند دارد عبارتست ازCandy (شیرینی ). زیرا شیرینی ولذت دراین واژه با کلمهقند سنجیده شده است. گفته شده کاندیدای وکالت درزمان قدیم لباس سفید رنگشکری می پوشیده وبه همین ترتیب خود را نامزد انتخابات می کرده وبدین روواژه Candidate(کاندیدا نامزد) ساخته شد.
: Orange-7نارنج وترنج درپارسی کهن به نارنج وپرتقال اطلاق می شده است.
Lemon -8: لیمو.
Saffron-9: زعفران نیز واژه بین المللی گردیده ودرتمام اروپا کاربرد دارد.
10-Bazaar : بازار
11-Ideal : ایده آل
12-pistachio : پسته
13-Doctor : دکتر،پزشک،طبیب
14-Machine : ماشین
15-Appendicitis : آپاندیس
16-Address : آدرس
17-Soup : سوپ
18-Cigarette : سیگار
19-Eyebrow : ابرو
20-لغات MotherوBrotherوFather جزء لغاتی است است که در این دسته است و لازم به توضیح نیست.
نام جانوران و حشرات
توجه به نامهای حیوانات و حشرات نشان میدهد که در این زمینه هم انگلیسی از زبانهای ایران و به ویژه پارسی متاثر بوده است.
Elephant: فیل.دگرگون شدة الفیل عربی است که ریشة آن پیل پارسی است.
Sponge: اسفنج. جانوری دریایی است، ضمناً این نام به اسفنج مصنوعی هم اطلاق میشود که مصارف صنعتی و پزشکی دارد.
Carcass: لاشه و مردار. جابهجا شده کرکس است که پرندهای مردارخوارمیباشد. شاید در دوران رواج آیین زرتشتی که جنازهها را در معرض هوایآزاد در کوهها قرار میدادند و عملاً هر جنازه خوراک کرکس میشد، اینواژه با لاشه و مردار مترادف شد.
Cow: گاو
برخی دیگر از واژههای انگلیسی که شباهت آشکار به فارسی دارند ، عبارتند از:
Mouseبا موش فارسی.
Giraffeهمان ریشه زرافة فارسی است.
Canaryقناری.
Jackalشغال.