امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

دایی همسرم را کشتم وپاهایش را قطع کردم!!!!!!!!

#1
مردی که دایی همسر خود را به طرز دلخراشی به قتل رسانده بود، در دادگاه بار دیگر به جرمش اعتراف کرد. خانواده جوان 25ساله‌ای به نام نیما سال گذشته به پلیس آگاهی کازرون مراجعه کردند و از ناپدید شدن وی گزارش دادند. ماموران وقتی مشخصات نیما را به دست آوردند فهمیدند این جوان با شوهر خواهر و همسر خواهرزاده‌اش اختلاف دارد بعید ندانستند این ماجرا به آنها ربط پیدا کند، به همین دلیل با کسب مجوز قضایی به خانه خواهر نیما رفتند و به بازرسی آنجا پرداختند. آنها در حیاط خانه چاهی را مشاهده کردند که به نظر می‌رسید به تازگی در آن حجم زیادی خاک ریخته شده است.
کارآگاهان دستور حفاری مجدد چاه را صادر کردند و زمانی‌که خاک‌ها بیرون کشیده بود بوی تعفن مشمئزکننده‌ای برخاست که شک‌ها را بیشتر کرد و سرانجام با جست‌وجوی بیشتر جنازه نیما از اعماق زمین خارج شد. وقتی جنازه از چاه بیرون آمد ماموران مشاهده کردند قاتل یا قاتلان دو پای مقتول را از ناحیه ران قطع کرده‌اند، از سویی آثار اصابت چندین گلوله به نواحی مختلف بدن مرد جوان به چشم می‌خورد، پس از انتقال پیکر قربانی به پزشکی قانونی، افسران جنایی برای دستگیری شوهرخواهر و شوهر خواهرزاده مقتول به تکاپو پرداختند و فهمیدند هر دو نفر از زمان مفقود شدن نیما به طرز مشکوکی فراری شده‌اند.
ردیابی‌های پلیس برای یافتن محل اختفای این دو بی‌نتیجه بود و به نظر می‌رسید آنها کازرون را به مقصد نامعلومی ترک کرده‌اند. درحالی‌که کوشش‌ها برای دستگیری دو متهم ادامه داشت آنها به یکی از کلانتری‌های مشهد مراجعه کردند و تسلیم شدند. این دو گفتند بعد از قتل به شیراز گریختند و سپس مدتی را در بوشهر و تهران گذراندند اما دچار عذاب وجدان شدند به همین دلیل تصمیم گرفتند بعد از سفر به مشهد و زیارت خودشان را تسلیم کنند.
به این ترتیب متهمان به استان فارس انتقال یافتند و تحقیقات مقدماتی درخصوص اتهام آنها انجام و در نهایت کیفرخواست و قرار مجرمیت صادر شد و این دو چند روز پیش در شعبه پنج دادگاه کیفری استان فارس از خودشان دفاع کردند.
داماد خواهر مقتول که مجید نام دارد ضمن پذیرفتن اتهام قتل گفت: «من با نیما هیچ مشکلی نداشتم و از وقتی با خواهرزاده او ازدواج کردم زندگی خوبی داشتیم تا اینکه پسر برادر نیما یک روز به همسر من توهین کرد و حرف‌های نامربوطی زد. همین مساله اختلافاتی را بین ما به وجود آورد و من از آن جوان شکایت کردم و او را به زندان انداختم. بعد از آن اتفاق نیما خیلی سعی کرد برای برادرزاده‌اش رضایت بگیرد. او چند بار به خانه پدرزن من آمد و تلاش کرد وساطت کند ولی من نمی‌خواستم اعلام گذشت کنم. اصرارهای نیما و مخالفت‌های من باعث ایجاد درگیری بین ما شد تا اینکه یک روز نیما با سلاح به خانه ما آمد و به سمت منزل‌مان شلیک کرد. شیشه‌های خانه و اتومبیل من بر اثر تیراندازی این مرد شکست و من از او به شدت کینه به دل گرفتم و مصمم شدم از او انتقام بگیرم، برای همین موضوع را با پدرزنم در میان گذاشتم و او هم قبول کرد کمک‌مان کند.»
متهم به قتل ادامه داد: «روز حادثه نیما را به خانه کشاندیم و با او درگیر شدیم. بعد من طبق نقشه چند گلوله به وی شلیک کردم و او را کشتم. بعد از آن برای اینکه از شر جسد خلاص شویم آن را داخل ماشین گذاشتیم و به یک روستا که از قبل در نظر گرفته بودیم رفتیم اما در آنجا محل خلوتی برای دفن کردن جنازه پیدا نکردیم و مکان‌هایی هم که خلوت بود خاک سفتی داشت و نمی‌توانستیم قبر بکنیم در نهایت جسد را به خانه من برگرداندیم و قرار شد آن را چند روزی در منزل نگه دارم اما چون ممکن بود جسد فاسد شود پاهای نیما را قطع کردم و در کیسه فریزر گذاشتم بالاتنه را نیز در کیسه بزرگی قرار دادم و در فیرزمان مخفی کردم. چند روز بعد به فکرم رسید جسد را در چاه خانه پدرزنم بیندازم به این ترتیب نقشه‌ام را اجرا کردم و روی جنازه مقدار زیادی خاک ریختم تا مطمئن شوم کسی آن را پیدا نمی‌کند. بعد از اینکه کارم تمام شد همراه هم‌دستم فرار کردم تا اینکه به دلیل عذاب وجدان خودمان را تسلیم کردیم.
در این جلسه متهم ردیف دوم پرونده مشارکت در قتل را انکار کرد و گفت در کشته شدن نیما نقشی نداشت.
بنا بر این گزارش بعد از ختم جلسه دادگاه هیات قضات برای صدور رای وارد شور شدند.
. ҉ مـے روے !!!

.::هَـوایـتـ نـیـسـت::.

و بـہـ هـمـیـטּ راحـتـے .:: احـسـاسـات ِ مـטּ خَـفـه ::. مـے شَـونـב...

.::آبـے کـہــ روز آخـر پـشتـ سـرتـ ::. ریـخـتـمـ ؟!

.::آبـروے בلـمـ ::. بـوב... ҉
پاسخ
 سپاس شده توسط Armina ، Alijah-1994 ، parisa323 ، M.H2 ، noora91 ، ☻امیرحسین☻ ، sinereh ، ZooshiZ ، Mr.Robot ، saba 3 ، عشق سلنا ، ♕ρяιηcєѕѕღsαяαh♕ ، -Edgar ، ϟ Gσтнıc ναмρıяє Gıяʟ ϟ
آگهی
#2
به احتمال زیاد اعدام میکننUndecided
                                                                                                 
                                                                                                                                Bring it on back to me
                              
                                                                                  دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
دایی همسرم را کشتم وپاهایش را قطع کردم!!!!!!!! 1
پاسخ
#3
عکس کوHuh
من به امید عکس اومدمTongue
ولی 3پاس
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
[ Gothic ]
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.

[ ʙғғ#]

دایی همسرم را کشتم وپاهایش را قطع کردم!!!!!!!! 1
پاسخ


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  پشيمانی قاتل نوجوان 17 ساله در دادگاه/ قاتل: قصد کشتن نداشتم،از خود دفاع کردم
  طمع کردم
  قاتل: پدرم مخالف مصرف مواد بود، او را کشتم
  قاتل دایی و زن دایی در یک قدمی جوخه مرگ
  قتل هولناک همسر جوان در اعماق چاه تاریک/ قاتل: به همسرم قول سکه‌های قدیمی را دادم
  پدرم را بخاطر مشاهدهٔ فیلم‌ مستهجن کشتم!
  قاتل: همسرم را کشتم تا ازدواج نکند!!
  برادرم را بخاطر رفت آمد زیاد به خانه مان کشتم !
  مرگ وحشتناک خواهر زاده توسط دایی
  اعترافات قاتل مست: جوان20ساله تذکر داد مزاحم مردم نشوم، او را کشتم

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان