14-08-2013، 17:48
13:34
چه فرقی می کند
عاشق تو باشم
یا عاشق رنگین کمان
وقتی هر دو هفت خطید؟!!
.
.
.
یه زد و خورده ساده بود ! تو جا زدی ؛ من جا خوردم!
.
.
.
فقط یکــیو می خوام که باهاش برم کافه گرامافون …
ربات هم بود…بود!
بی احســاسیش شــرف داره به احساس ِ بعضی ها!
.
.
.
لیاقت می خواهد واژه ” ما ” شدن
لیاقت می خواهد ” شریک ” شدن
تو خوش باش به همین ” با هم ” بودن های امروزت
من خوشم به خلوت تنهایی ام
تو بخند به امروز…
من میخندم به فرداهایت
.
.
.
دوره ای شده که حاضرم جای “پت”باشم…
اما یه دوست واقعی مثل “مت”داشته باشم!
..
.
بزرگترین اشتباهم این بود که التماست کردم بمانى…
نمى ارزیدى !!! دیر فهمیدم..!
.
.
.
پشت چراغ قرمز!
اعتراف کردم”دوستت دارم”
تا هر جا مجبور شدی کمی مکث کنی…
یاد من بیفتی
نمیدانستم قراراست بعد من
تمام چراغهای زندگیت سبز شوند…
.
.
.
مار در آستین شرف دارد به تو
مار را خودم پرورش داده ام
نیش تو دست پرورده ی کیست ؟!
.
.
.
به خیال خودت زیرابی زدی و رفتی
اما حواست نبود دقیقا منتظر همین حرکتت بودم !
کیش مات
.
.
.
جدیدا دلم خیلی خیلی خیلی گنده شده . . .
ولی جالب ایجاست که بدونی،
هنوز هم یه سر سوزن واست جا ندارم که ندارم . . .
.
.
.
فکر میکردم سیاهی چشمانت پر از رمز و راز عاشقی است
زهی خیال باطل !
مرموز را چه به تمجید . . .
.
.
.
خــــدایـــــا ؛
هیـــــچ تنهـــــایــــی رو اونقـــــدر تنهـــــا نکــن کــه بــه هــــر بـــی لیــاقتــــی بگــــه :
عشقــــــم …
.
.
.
نــه تنهـــا ترکت می کنند …
حتـی وقت رفـتن بــا تمام پـــر رویی دستــور هم میدهند :
مواظب خودت بــاش … !!
.
.
.
وقتی ارزش ها عوض می شوند؛
عوضی ها با ارزش می شوند …!
.
.
.
خیلی از یخ کردن های ما
از سرما نیست ….
لحن بعضی ها زمستونیـــــــــه …!
.
.
.
عجیب شباهتی داشتی با دریا؛
دریا نیز غرقش که می شوی پس ات می زند …!
.
.
.
پایان سریال دروغ هایت بود
آخرین لبخندت . . .
و چه ساده بودم من !!
که تا تیتراژ پایانی به پای تو نشستم … !!
.
.
.
لاشـــه ی عشقت
خواهد گــَندید
وقتــی
طبق عادتـــــِ همیشــه!
تقدیمش میکنــی
به غیـــــر…!
.
.
.
وقتی میرفت: گفتم: کجا؟
گفت: به درک… منم گفتم: به درک…
و این چنین بود که ما در اوج تفاهم از هم جدا شدیم… !
.
.
.
بعضی زخمها هست
که هر روز صبح ، باید پانسمانش را باز کنی وروش نمک بپاشی !
تا یادت نرود…
دیگر ،سراغ بعضی آدما نبــاید رفت !!
.
.
.
کاش یکی بود که توی کوچهها داد میزد
خاطره خشکیه…
خاطره خشکیه…
اونوقت همه ی خاطراتتو
همونایی که ارزش گرفتن دمپاییِ پاره هم ندارن
میریختم تو کیسه
و میدادم بهش
و میرفت ردِ کارش!
.
.
.
با بعضی ها زیادی که صادق باشی رودل می کنند
دیگر هزار عرق نعنا هم جوابشان را نمی دهد
.
.
.
اومدم بنویسم خیلی شبیه حیوونها هستی اما …
وقتی یاد نجابت اسب افتادم
وقتی یاد وفاداری سگ و اون نگاه مهربونش افتادم
وقتی یاد نهنگ افتادم که به جفتش تا آخر عمرش وفادار می مونه
وقتی یاد شیر افتادم که اگر گرسنه نباشه ، شکار نمی کنه
وقتی یاد قو افتادم که غرورش رو خیلی دوست داره
وقتی یاد مرغ عشق افتادم که بدون جفتش میمیره
به خودم گفتم خیلی نامردیه تو رو به حیوون تشبیه کنم
.
.
.
گُفتــــــــ :مَـــرا فَــرامــوش کُـטּ اَمّـــا نَــدانستـــــ
ڪـﮧ
اَصــلـاً اَرزش ِ بـﮧ یــاد مـــانـدَטּ رآ نَــداشتـــــــ…!
.
.
.
عده ای مثل قرص جوشانند…
در لیوان آب که بیاندازیشان طوری غلیان کرده و کف می کنند که سر می روند…
اما کافی است کمی صبر کنی بعد می بینی که از نصف لیوان هم کمترند…
.
.
.
بعضی ها از دور می درخشند!
نزدیک که میشوی یک تکه شیشه ی شکسته ای بیشتر نیستند
که باید لگدی بهش زد تا از مسیر نور آفتاب دور شوند
و چشمان دیگری را خیره نکند و گول نزنند . . .
.
.
.
لعنتی هرچه داشتم رو کردم!
اما تو… اسیر نشدی… سیر شدی!
.
.
.
باید به بعضی ها گفت: “ناراحت چی هستی؟ دنیا که به آخر نرسیده…!!!”
من نشد ؛ یکی دیگه! تو که عادت داری . . .
.
.
.
آغوش من سرزمین تو بود؛ کاش قدری عرقِ میهن پرستی داشتی وطن فروش!
.
.
.
بعضی ها دستشان «رو» میشود امـــــا رویشان کم نمی شود!
چقدم زیاد هستن این بعضی ها . . .
.
.
.
ایــــن زخــم هــا
نمـک کــــــــــــــــــم داشــت
کــــــــــــــــــه
پــاشیــــدی …
.
.
.
سقوط … تاوان پریدن با بعضی هاست … !
.
.
.
چـه قدر تلـــخ شده ای
این روزهــا …
قندهــایت را
در دل ِ چه کسی آب می کنیــــ ؟!
.
.
.
گاﻫﯽ ﺷﺎﯾﺪ ﻻﺯﻡ ﺑﺎﺷﺪ ﺍﺯ ﯾﺎﺩ ﺑﺒﺮﯾﻢ…
ﯾﺎﺩِ ﻫﻤﻪ ﯼ ﺁﻧﻬﺎﯾﯽ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻧﺒﻮﺩﻧﺸﺎﻥ…
ﺑﻮﺩﻧﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺑﺎﺯﯼ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ
چه فرقی می کند
عاشق تو باشم
یا عاشق رنگین کمان
وقتی هر دو هفت خطید؟!!
.
.
.
یه زد و خورده ساده بود ! تو جا زدی ؛ من جا خوردم!
.
.
.
فقط یکــیو می خوام که باهاش برم کافه گرامافون …
ربات هم بود…بود!
بی احســاسیش شــرف داره به احساس ِ بعضی ها!
.
.
.
لیاقت می خواهد واژه ” ما ” شدن
لیاقت می خواهد ” شریک ” شدن
تو خوش باش به همین ” با هم ” بودن های امروزت
من خوشم به خلوت تنهایی ام
تو بخند به امروز…
من میخندم به فرداهایت
.
.
.
دوره ای شده که حاضرم جای “پت”باشم…
اما یه دوست واقعی مثل “مت”داشته باشم!
..
.
بزرگترین اشتباهم این بود که التماست کردم بمانى…
نمى ارزیدى !!! دیر فهمیدم..!
.
.
.
پشت چراغ قرمز!
اعتراف کردم”دوستت دارم”
تا هر جا مجبور شدی کمی مکث کنی…
یاد من بیفتی
نمیدانستم قراراست بعد من
تمام چراغهای زندگیت سبز شوند…
.
.
.
مار در آستین شرف دارد به تو
مار را خودم پرورش داده ام
نیش تو دست پرورده ی کیست ؟!
.
.
.
به خیال خودت زیرابی زدی و رفتی
اما حواست نبود دقیقا منتظر همین حرکتت بودم !
کیش مات
.
.
.
جدیدا دلم خیلی خیلی خیلی گنده شده . . .
ولی جالب ایجاست که بدونی،
هنوز هم یه سر سوزن واست جا ندارم که ندارم . . .
.
.
.
فکر میکردم سیاهی چشمانت پر از رمز و راز عاشقی است
زهی خیال باطل !
مرموز را چه به تمجید . . .
.
.
.
خــــدایـــــا ؛
هیـــــچ تنهـــــایــــی رو اونقـــــدر تنهـــــا نکــن کــه بــه هــــر بـــی لیــاقتــــی بگــــه :
عشقــــــم …
.
.
.
نــه تنهـــا ترکت می کنند …
حتـی وقت رفـتن بــا تمام پـــر رویی دستــور هم میدهند :
مواظب خودت بــاش … !!
.
.
.
وقتی ارزش ها عوض می شوند؛
عوضی ها با ارزش می شوند …!
.
.
.
خیلی از یخ کردن های ما
از سرما نیست ….
لحن بعضی ها زمستونیـــــــــه …!
.
.
.
عجیب شباهتی داشتی با دریا؛
دریا نیز غرقش که می شوی پس ات می زند …!
.
.
.
پایان سریال دروغ هایت بود
آخرین لبخندت . . .
و چه ساده بودم من !!
که تا تیتراژ پایانی به پای تو نشستم … !!
.
.
.
لاشـــه ی عشقت
خواهد گــَندید
وقتــی
طبق عادتـــــِ همیشــه!
تقدیمش میکنــی
به غیـــــر…!
.
.
.
وقتی میرفت: گفتم: کجا؟
گفت: به درک… منم گفتم: به درک…
و این چنین بود که ما در اوج تفاهم از هم جدا شدیم… !
.
.
.
بعضی زخمها هست
که هر روز صبح ، باید پانسمانش را باز کنی وروش نمک بپاشی !
تا یادت نرود…
دیگر ،سراغ بعضی آدما نبــاید رفت !!
.
.
.
کاش یکی بود که توی کوچهها داد میزد
خاطره خشکیه…
خاطره خشکیه…
اونوقت همه ی خاطراتتو
همونایی که ارزش گرفتن دمپاییِ پاره هم ندارن
میریختم تو کیسه
و میدادم بهش
و میرفت ردِ کارش!
.
.
.
با بعضی ها زیادی که صادق باشی رودل می کنند
دیگر هزار عرق نعنا هم جوابشان را نمی دهد
.
.
.
اومدم بنویسم خیلی شبیه حیوونها هستی اما …
وقتی یاد نجابت اسب افتادم
وقتی یاد وفاداری سگ و اون نگاه مهربونش افتادم
وقتی یاد نهنگ افتادم که به جفتش تا آخر عمرش وفادار می مونه
وقتی یاد شیر افتادم که اگر گرسنه نباشه ، شکار نمی کنه
وقتی یاد قو افتادم که غرورش رو خیلی دوست داره
وقتی یاد مرغ عشق افتادم که بدون جفتش میمیره
به خودم گفتم خیلی نامردیه تو رو به حیوون تشبیه کنم
.
.
.
گُفتــــــــ :مَـــرا فَــرامــوش کُـטּ اَمّـــا نَــدانستـــــ
ڪـﮧ
اَصــلـاً اَرزش ِ بـﮧ یــاد مـــانـدَטּ رآ نَــداشتـــــــ…!
.
.
.
عده ای مثل قرص جوشانند…
در لیوان آب که بیاندازیشان طوری غلیان کرده و کف می کنند که سر می روند…
اما کافی است کمی صبر کنی بعد می بینی که از نصف لیوان هم کمترند…
.
.
.
بعضی ها از دور می درخشند!
نزدیک که میشوی یک تکه شیشه ی شکسته ای بیشتر نیستند
که باید لگدی بهش زد تا از مسیر نور آفتاب دور شوند
و چشمان دیگری را خیره نکند و گول نزنند . . .
.
.
.
لعنتی هرچه داشتم رو کردم!
اما تو… اسیر نشدی… سیر شدی!
.
.
.
باید به بعضی ها گفت: “ناراحت چی هستی؟ دنیا که به آخر نرسیده…!!!”
من نشد ؛ یکی دیگه! تو که عادت داری . . .
.
.
.
آغوش من سرزمین تو بود؛ کاش قدری عرقِ میهن پرستی داشتی وطن فروش!
.
.
.
بعضی ها دستشان «رو» میشود امـــــا رویشان کم نمی شود!
چقدم زیاد هستن این بعضی ها . . .
.
.
.
ایــــن زخــم هــا
نمـک کــــــــــــــــــم داشــت
کــــــــــــــــــه
پــاشیــــدی …
.
.
.
سقوط … تاوان پریدن با بعضی هاست … !
.
.
.
چـه قدر تلـــخ شده ای
این روزهــا …
قندهــایت را
در دل ِ چه کسی آب می کنیــــ ؟!
.
.
.
گاﻫﯽ ﺷﺎﯾﺪ ﻻﺯﻡ ﺑﺎﺷﺪ ﺍﺯ ﯾﺎﺩ ﺑﺒﺮﯾﻢ…
ﯾﺎﺩِ ﻫﻤﻪ ﯼ ﺁﻧﻬﺎﯾﯽ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻧﺒﻮﺩﻧﺸﺎﻥ…
ﺑﻮﺩﻧﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺑﺎﺯﯼ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ