26-02-2012، 15:42
تمدنهای نخستین چینی [ویرایش]
نخستین تمدنهای چین در حاشیهٔ رودهای یانگ تسه و رود زرد شکل گرفت. یافتههای مربوط به ۵۰۰۰ سال پیش از میلاد، نشان میدهد که انسانهایی در دره یانگ تسه ساکن شده و به کشاورزی پرداختهاند. آنها آبادیهایی را پدید آوردند و برنج کاری را توسعه دادند، اما در دره رود زرد «خوانگ خه» ارزن کاشته میشد، زیرا هوای شمال چین برای کشت برنج بسیار سرد بود. در این منطقه فرهنگی سر بر آورد که آن را به افتخار روستایی از استان خی نن، فرهنگ یانگ شائو نامیدهاند - زیرا در سال ۱۹۲۱ میلادی، بقایای سکونت انسانها در این منطقه به دست آمد. دوران اوج و شکوفایی این فرهنگ بین سالهای ۵۰۰۰ تا ۳۰۰۰ پیش از میلاد بود.
در اواسط قرن بیستم، باستانشناسان روستای ۶۰۰۰ ساله بانپو را از زیر خاک بیرون آوردند. در این منطقه، پایههای تعداد زیادی ساختمان، محلهای روشن کردن آتش، انبارهای مواد غذایی، ظروف سفالی و چندین گور حاوی اسکلت شناسایی شد. وجود ساختمان عمومی مدوری که خانههای مسکونی در اطراف آن قرار داشتند نیز حاکی از آن بود که زندگی گروهی-اجتماعی سازمان یافتهای در این منطقه وجود داشته است. طغیانهای عظیم دو رود یانگ تسه و خوانگ خه، تمدنهای باستانی چین را از بین برد.
سیل بزرگ [ویرایش]
در حدود میانه قرن بیست و سوم پیش از میلاد، نبیره امپراتور زرد به نام یائو در شانزده سالگی به سلطنت نشست. یائو نیز، مانند نیای پر آوازهاش، به سبب فرمانروایی توام با خردمندی و مهربانی از عشق و احترام مردم برخوردار شد. اما بعدها، در دوران سلطنت یائو، سیل و طوفان آن سرزمین را ویران کردو سبب آشفتگی شد و خطر فروپاشی امپراتوری را پیش آورد. یائو گزارشهای مثبتی در مورد مردی به نام شوین شنیده بود و او را راضی کرد که دستیارش باشد. سپس قرار شد به طور همزمان دو امپراتور وجود داشته باشد. اما در واقع یائو امپراتور اصلی بود.
سلطنت امپراتور شوین [ویرایش]
همین که شوین به امپراتوری منصوب شد، به سرعت مشکلات مربوط به مهار سیل را حل کرد و به نقاطی که بیش از همه آسیب دیده بود، سفر کرد تا از نزدیک نتایج کار را ببیند. او به این نتیجه رسید که روشهایی که سرمهندس یائو، گون، به کار می بست نامناسب است. وقتی گون حاضر نشد روشهای تازهای را بیازماید، شوین او را برکنار کرد و یو، پسر گون، را به عنوان مهندس جدید برگزید. یو با چنان اراده و عزم این کار را پی گرفت که تنها چند سال بعد، سیلاب تحت کنترل درآمد.
سلسلهٔ شیا، نخستین امپراتوری چین را «یو» پایه گذاری کرد. یو امپراتوری افسانهای بود که بر سیلابها فرمان میراند. برای مدتی در زمان «شیانگ» یکی از امپراتوران شیا، جنگ داخلی کشور را فرا گرفت. آخرین امپراتور شیا، «جی» نام داشت. او ظلم و ستم زیادی به مردم میکرد و سرانجام حکومت شیا به دست یک کشاورز شورشی به نام «تانگ» از بین رفت.
سلسله تانگ [ویرایش]
سلسله تانگ از سال ۱۷۶۶ تا ۱۱۲۲ پیش از میلاد حکومت میکرد. این دوران، عصر برنز نام داشت. در این امپراتوری، شهرها داخل حصارهایی بلند قرار داشتند و از نوعی خط هم استفاده میشد. آثار هنری برنزی این دوره سبب شهرت آن فرهنگ شده است. پادشاهان تانگ، بر منطقه پهناور شمال چین حکومت میکردند. پایتخت این سلسله، شهر «یین» بود.
قربانی کردن انسانها [ویرایش]
در آغاز قرن بیستم، در حفاریهای شهر آن یانگ، بقایای شهر یین، کشف شد. آرامگاه یازده تن از دوازده فرمانروای شانگ، در این منطقه قرار دارد. اجساد این فرمانروایان را درون تابوتهای چوبی لاک خورده به خاک سپرده بودند. هر گور تا ۱۲ متر عمق داشت. زیر تابوتها، دیگهای بزرگ برنزی و بقایای ارابههایی کشف شد که به اسکلت اسبها و انسانها متصل بودند. سنت قربانی کردن اطرافیان پادشاه پس از مرگ «وی» که از اخلاف شانگ بود، منسوخ شد.
سلسله جو [ویرایش]
وو، رئیس قبیله جو، در سال ۱۱۲۲ پیش از میلاد، هنگامی که ارتش شانگ برای یک نبرد، خارج از پایتخت بود، به یین حمله کرد و امپراتور شانگ را شکست داد. سر انجام امپراتور شانگ در آتش خودکشی کرد. سلسله جو تا سال ۲۲۱ پیش از میلاد و بیش از هر سلسله دیگری بر چین حکومت کرد. مشکل وو شاه اعضای فراری خاندان شانگ بود که ارتشی را تشکیل داده بودند و خواهان احیای سلسله شانگ بودند. پس از مرگ وو شاه، برادرش ملقب به فرماندار جو، نایب السلطنه چانگ وانگ، پسر وو شد. فرماندار جو توانست ارتش شانگ را شکست دهد و فرماندهان آنها را دستگیر کند.
دوران آشوب [ویرایش]
در این دوران از سال ۷۲۲ تا ۴۸۱ پیش از میلاد، چین در ۵۰۰ سال گرفتار جنگهایی سلطهجویانه بود. این جنگها اغلب در حاشیه رود زرد رخ میدادند. تا سال ۴۰۳ پیش از میلاد، حدود ۱۰۰ حکومت در چین به وجود آمد.
کنفسیوس [ویرایش]
کانگ فو یا استاد کانگ که بعدها در غرب با نام کنفسیوس شناخته شد، در استان شاندونگ در شرق چین، به دنیا آمد. او چند سالی را در دربار شاندونگ گذراند سپس وطنش را ترک کرد و ۱۳ سال را در شمال چین به سرگردانی گذراند. کنفوسیوس دوران آغازین جو را عصر طلایی میدانست که هماهنگیهای اجتماعی در آن به حد کمال رسیده بود. کنفوسیوس در سال ۴۷۹ پیش از میلاد، در سن ۷۲ سالگی درگذشت.
سلسلهٔ چین [ویرایش]
با وجود اقتدار آغازین، سلسله جو به تدریج ضعیف شد. سرزمین چین هر روز به واحدهای کوچک سیاسی تجزیه میشد. در دوره «بهار و پاییز» از سال ۷۲۲ تا ۴۸۱ پیش از میلاد، بیش از ۱۷۰ دولت خودمختار در چین به وجود آمدند. در دوره «دولتهای درگیر» از سال ۴۰۳ تا ۲۲۱ پیش از میلاد، نیز فقط هشت یا نه دولت بزرگ وجود داشتند. سرانجام، دولت «چین» که هر روز قدرتمندتر میشد، دولتهای دیگر را مغلوب کرد و بر آنها مسلط شد. نام سرزمین چین از نام همین سلسله گرفته شده است. در سال ۲۴۶ پیش از میلاد، پادشاه نه ساله چین، چنگ بر تخت نشست. او با حمایت مشاوران برجستهاش، خود را فرمانده ارتش نامید و دولتهای پراکنده را یکی پس از دیگری مغلوب کرد. او در سال ۲۲۱ پیش از میلاد، حکومتی مرکزی تاسیس کرد و خود را نخستین خاقان چین نامید. او پس از دو حادثه ننگآور شهرت بدی یافت. این امپراتور دستور داد که تعداد بسیار زیادی از کتابهای تاریخی و همین طور آثار کنفسیوس رادر آتش بسوزانند. تاریخ چین می بایست به خواست او، از زمان تاجگذاریش به بعد نوشته میشد. همچنین شی هوانگ دی، دستور داد ۴۶۰ نفر از دانشمندانی را که در برابر کتابسوزی مقاومت کرده بودند، در درهای بیرون از شهر، زنده به گور کنند.
اقدامات شی هوانگ دی [ویرایش]
شی هوانگ دی دستور داد که در سرتاسر قلمروش با خطی واحد که شامل ۳۰۰۰ نشانه بود نگارش شود. بدین ترتیب، در سراسر چین کتیبههای یادبود و سنگ نوشتههایی با خط واحد ساخته شد. همین کتیبهها و نشانهها اساس خط امروزی چین را پدید آوردهاند. امپراتور برای سرتاسر سرزمین چین، مقررات لازم الاجرایی وضع کرد. به دستور او، واحد پول، واحدهای اندازگیری طول و وزن و حتی اندازه پهنای وسایل نقلیه یکسان شد. شی هوانگ دی در پایتخت خود، شین یانگ، مستقر شد که در نزدیکی شیان، در استان شان شی بود. امپراتور فرمان داد جادههایی بسازند که همه بخشهای کشور را به پایتخت متصل کنند. این جاده مستقیم ۵۰ متر عرض و ۹۰۰ کیلومتر درازا داشته و به طرف شمال تا مرکز دشت مغولستان پیش میرفته است.
مرگ شی هوانگ دی [ویرایش]
شی هوانگ دی در سال ۲۱۰ پیش از میلاد در سفری اکتشافی درگذشت. مرگ او را ابتدا مخفی نگهداشتند، به طوری حتی همراهان امپراتور نیز متوجه مرگ او نشدند. صفوف ملازمان و خادمان همراه با جسد امپراتور از سراسر چین گذشتند. تابستان گرمی بود و جسد کم کم داشت میپوسید. به همین دلیل دوستان و آشنایان نزدیک امپراتور ارابهای را پر از ماهی گندیده کردند و همراه خود به راه انداختند تا بوی آنها، بوی تعفن جسد را بپوشاند. پس از دو ماه، مراسم خاکسپاری نخستین امپراتور چین در پایتخت و با چنان شکوهی برگزار شد که تا آن زمان سابقه نداشت. کارکنان سیاهپوش دربار و جنگجویان مسلح کنار ورودی دروازه شرقی آرامگاه ایستادند. هدایت مشایعت کنندگان بر عهده راهبی بود که باید ارواح و شیاطین را از آنجا دور میکرد. تابوت چوبی را در عمق ۵۰ متری قرار دادند. در این قسمت نیز، راهبانی به انتظار ایستاده بودند تا مراسم خاکسپاری را اجرا کنند. سوماچین مورخ نوشته است: «بعد از آنکه نخستین امپراتور در گور جای گرفت و فضای داخل مقبره مسدود شد، دروازههای بیرونی و میانی را مهر و موم کردند.»
دیوار چین [ویرایش]
نخستین امپراتور دستور داد دیوار بزرگ را بسازند تا او بتواند امپراتوریش را از تجاوز بیابان نشینان شمالی حفظ کند. برای این منظور، او حصارها و خاکریزهای دفاعی عریض را به صورت قلعهای یکپارچه در آورد که حدود ۶۰۰۰ کیلومتر امتداد داشت و مرزهای شمالی و شرقی چین را در بر داشت. برجهای دیوار، پایگاههایی نظامی بودند که انبارهای مهمات و محل سکونت سربازان در آنها قرار داشت. از داخل برجها میتوانستند با کمک آتش، دود یاعلامتهای صوتی خاصی، اخبار مهم را تا فاصلهای دور مخابره کنند.
فروپاشی سلسلهٔ چین [ویرایش]
بعد از مرگ شی هوانگ دی، آشوب و ناآرامی سراسر کشور را فرا گرفت. زی پینگ آخرین شاه سلسلهٔ چین، از کشاورزی به نام «لیوبانگ» رهبر شورشیان، شکست خورد و با پیروزی لیوبانگ عصر تازهای در تاریخ چین آغاز گشت.
سلسلهٔ هان [ویرایش]
لیوبانگ نام «هان گائو زو» را برای خود برگزید. او ۷ سال سلطنت کرد. پس از وی، پسرش «هودی» بر تخت سلطنت نشست. اما در آن زمان قدرت اصلی در دست «لیوجی» امپراتریس لیو بانگ بود. او جمعآ ۱۶ سال سلطنت کرد. در آن زمان حکومت هان دوران آغازین و طلایی خود را میگذراند. پس از هو دی، ون دی بر تخت سلطنت نشست. او مالیاتها را کاهش داد و هان دوران شکوفایی خود را آغاز کرد. پسرش جینگ، امپراتوریهان را به اوج عظمت خود رساند. حکومت ون و جینگ، یکی از شکوفاترین اعصار چین از نظر هنر، توسعه روابط دوستانه و رفاه اجتماعی بود. سلسلههان در دوره ۵۳ ساله «وو دی» از سال ۱۴۱ تا ۸۷ پیش از میلاد به اوج عظمت خود رسید. در این دوره چینیها به آسیای مرکزی هجوم بردند و حتی به کره و اندونزی رسیدند. اساس چنین رفاه و توسعهای، مبادلات فرهنگی و تجاری با کشورهای آسیایی و هند بود. در همین دوره، جادهای برای رفت و آمد کاروانها ساخته شد که به جاده ابریشم معروف است.
جاده ابریشم [ویرایش]
جاده ابریشم حدود ۱۳۰۰۰ کیلومتر طول داشت و از چانگ آن، پایتخت سلسله هان، تا سمرقند کشیده شده بود. این جاده به طرف دریای خزر امتداد مییافت و از تبریز و بغداد و دمشق و سواحل مدیترانه میگذشت. در سال ۱۱۵ پیش از میلاد، یکی از فرمانبرداران چینی «وو دی» امپراتور چین، به غرب فرستاده شد. چینیها نخستین بار اخبار مربوط به تمدنهای خارج از چین را از او شنیدند.
فروپاشی امپراتوری هان غربی [ویرایش]
هنگامی که دوران عظمت هان به پایان رسید، شخصی به نام «وانگ مانگ» بر ضد حکومت شورش کرد. او در سال ۸ میلادی سلطنت را از آن خود کرد و با این اتفاق، دوران امپراتوری هان غربی پایان یافت و تا ۱۷ سال بعد حکومت «شین» بر چین حکومت میکرد.
امپراتوریهان شرقی [ویرایش]
«لیو شیو» با کمک ارتش لولین، قدرت را در سال ۲۵ میلادی تصاحب کرد و وانگ مانگ را شکست داد. او سلسله هان شرقی را تاسیس کرد و نام خود را به «گوان وو دی» تغییر داد و شهر «لویان» را پایتخت خود قرار داد. در دوران هان شرقی پیشرفت علم و دانش و رفاه از سلسلههان غربی هم بیشتر شد. در این دوران کاغذ برای اولین بار به وجود آمد. اولین دستگاه زلزلهنگاری در این دوران به وجود آمد و برای اولین بار در تاریخ جهان، «هوا توا» پزشکی بود که از بیحسی برای عمل جراحی استفاده کرد.
فروپاشی سلسلههان شرقی [ویرایش]
در اواخر سلطنتهان شرقی، شورشهای متعدد دهقانی، حکومت را فلج کرده بود. حتی ارتش امپراتوری هم، قادر به سرکوب شورشیان نبود. سرانجام، آخرین امپراتور هان شرقی، از مقام خود کناره گیری کرد و با استعفای او سلسله هان شرقی و دوران چین باستان به پایان رسید
نخستین تمدنهای چین در حاشیهٔ رودهای یانگ تسه و رود زرد شکل گرفت. یافتههای مربوط به ۵۰۰۰ سال پیش از میلاد، نشان میدهد که انسانهایی در دره یانگ تسه ساکن شده و به کشاورزی پرداختهاند. آنها آبادیهایی را پدید آوردند و برنج کاری را توسعه دادند، اما در دره رود زرد «خوانگ خه» ارزن کاشته میشد، زیرا هوای شمال چین برای کشت برنج بسیار سرد بود. در این منطقه فرهنگی سر بر آورد که آن را به افتخار روستایی از استان خی نن، فرهنگ یانگ شائو نامیدهاند - زیرا در سال ۱۹۲۱ میلادی، بقایای سکونت انسانها در این منطقه به دست آمد. دوران اوج و شکوفایی این فرهنگ بین سالهای ۵۰۰۰ تا ۳۰۰۰ پیش از میلاد بود.
در اواسط قرن بیستم، باستانشناسان روستای ۶۰۰۰ ساله بانپو را از زیر خاک بیرون آوردند. در این منطقه، پایههای تعداد زیادی ساختمان، محلهای روشن کردن آتش، انبارهای مواد غذایی، ظروف سفالی و چندین گور حاوی اسکلت شناسایی شد. وجود ساختمان عمومی مدوری که خانههای مسکونی در اطراف آن قرار داشتند نیز حاکی از آن بود که زندگی گروهی-اجتماعی سازمان یافتهای در این منطقه وجود داشته است. طغیانهای عظیم دو رود یانگ تسه و خوانگ خه، تمدنهای باستانی چین را از بین برد.
سیل بزرگ [ویرایش]
در حدود میانه قرن بیست و سوم پیش از میلاد، نبیره امپراتور زرد به نام یائو در شانزده سالگی به سلطنت نشست. یائو نیز، مانند نیای پر آوازهاش، به سبب فرمانروایی توام با خردمندی و مهربانی از عشق و احترام مردم برخوردار شد. اما بعدها، در دوران سلطنت یائو، سیل و طوفان آن سرزمین را ویران کردو سبب آشفتگی شد و خطر فروپاشی امپراتوری را پیش آورد. یائو گزارشهای مثبتی در مورد مردی به نام شوین شنیده بود و او را راضی کرد که دستیارش باشد. سپس قرار شد به طور همزمان دو امپراتور وجود داشته باشد. اما در واقع یائو امپراتور اصلی بود.
سلطنت امپراتور شوین [ویرایش]
همین که شوین به امپراتوری منصوب شد، به سرعت مشکلات مربوط به مهار سیل را حل کرد و به نقاطی که بیش از همه آسیب دیده بود، سفر کرد تا از نزدیک نتایج کار را ببیند. او به این نتیجه رسید که روشهایی که سرمهندس یائو، گون، به کار می بست نامناسب است. وقتی گون حاضر نشد روشهای تازهای را بیازماید، شوین او را برکنار کرد و یو، پسر گون، را به عنوان مهندس جدید برگزید. یو با چنان اراده و عزم این کار را پی گرفت که تنها چند سال بعد، سیلاب تحت کنترل درآمد.
سلسلهٔ شیا، نخستین امپراتوری چین را «یو» پایه گذاری کرد. یو امپراتوری افسانهای بود که بر سیلابها فرمان میراند. برای مدتی در زمان «شیانگ» یکی از امپراتوران شیا، جنگ داخلی کشور را فرا گرفت. آخرین امپراتور شیا، «جی» نام داشت. او ظلم و ستم زیادی به مردم میکرد و سرانجام حکومت شیا به دست یک کشاورز شورشی به نام «تانگ» از بین رفت.
سلسله تانگ [ویرایش]
سلسله تانگ از سال ۱۷۶۶ تا ۱۱۲۲ پیش از میلاد حکومت میکرد. این دوران، عصر برنز نام داشت. در این امپراتوری، شهرها داخل حصارهایی بلند قرار داشتند و از نوعی خط هم استفاده میشد. آثار هنری برنزی این دوره سبب شهرت آن فرهنگ شده است. پادشاهان تانگ، بر منطقه پهناور شمال چین حکومت میکردند. پایتخت این سلسله، شهر «یین» بود.
قربانی کردن انسانها [ویرایش]
در آغاز قرن بیستم، در حفاریهای شهر آن یانگ، بقایای شهر یین، کشف شد. آرامگاه یازده تن از دوازده فرمانروای شانگ، در این منطقه قرار دارد. اجساد این فرمانروایان را درون تابوتهای چوبی لاک خورده به خاک سپرده بودند. هر گور تا ۱۲ متر عمق داشت. زیر تابوتها، دیگهای بزرگ برنزی و بقایای ارابههایی کشف شد که به اسکلت اسبها و انسانها متصل بودند. سنت قربانی کردن اطرافیان پادشاه پس از مرگ «وی» که از اخلاف شانگ بود، منسوخ شد.
سلسله جو [ویرایش]
وو، رئیس قبیله جو، در سال ۱۱۲۲ پیش از میلاد، هنگامی که ارتش شانگ برای یک نبرد، خارج از پایتخت بود، به یین حمله کرد و امپراتور شانگ را شکست داد. سر انجام امپراتور شانگ در آتش خودکشی کرد. سلسله جو تا سال ۲۲۱ پیش از میلاد و بیش از هر سلسله دیگری بر چین حکومت کرد. مشکل وو شاه اعضای فراری خاندان شانگ بود که ارتشی را تشکیل داده بودند و خواهان احیای سلسله شانگ بودند. پس از مرگ وو شاه، برادرش ملقب به فرماندار جو، نایب السلطنه چانگ وانگ، پسر وو شد. فرماندار جو توانست ارتش شانگ را شکست دهد و فرماندهان آنها را دستگیر کند.
دوران آشوب [ویرایش]
در این دوران از سال ۷۲۲ تا ۴۸۱ پیش از میلاد، چین در ۵۰۰ سال گرفتار جنگهایی سلطهجویانه بود. این جنگها اغلب در حاشیه رود زرد رخ میدادند. تا سال ۴۰۳ پیش از میلاد، حدود ۱۰۰ حکومت در چین به وجود آمد.
کنفسیوس [ویرایش]
کانگ فو یا استاد کانگ که بعدها در غرب با نام کنفسیوس شناخته شد، در استان شاندونگ در شرق چین، به دنیا آمد. او چند سالی را در دربار شاندونگ گذراند سپس وطنش را ترک کرد و ۱۳ سال را در شمال چین به سرگردانی گذراند. کنفوسیوس دوران آغازین جو را عصر طلایی میدانست که هماهنگیهای اجتماعی در آن به حد کمال رسیده بود. کنفوسیوس در سال ۴۷۹ پیش از میلاد، در سن ۷۲ سالگی درگذشت.
سلسلهٔ چین [ویرایش]
با وجود اقتدار آغازین، سلسله جو به تدریج ضعیف شد. سرزمین چین هر روز به واحدهای کوچک سیاسی تجزیه میشد. در دوره «بهار و پاییز» از سال ۷۲۲ تا ۴۸۱ پیش از میلاد، بیش از ۱۷۰ دولت خودمختار در چین به وجود آمدند. در دوره «دولتهای درگیر» از سال ۴۰۳ تا ۲۲۱ پیش از میلاد، نیز فقط هشت یا نه دولت بزرگ وجود داشتند. سرانجام، دولت «چین» که هر روز قدرتمندتر میشد، دولتهای دیگر را مغلوب کرد و بر آنها مسلط شد. نام سرزمین چین از نام همین سلسله گرفته شده است. در سال ۲۴۶ پیش از میلاد، پادشاه نه ساله چین، چنگ بر تخت نشست. او با حمایت مشاوران برجستهاش، خود را فرمانده ارتش نامید و دولتهای پراکنده را یکی پس از دیگری مغلوب کرد. او در سال ۲۲۱ پیش از میلاد، حکومتی مرکزی تاسیس کرد و خود را نخستین خاقان چین نامید. او پس از دو حادثه ننگآور شهرت بدی یافت. این امپراتور دستور داد که تعداد بسیار زیادی از کتابهای تاریخی و همین طور آثار کنفسیوس رادر آتش بسوزانند. تاریخ چین می بایست به خواست او، از زمان تاجگذاریش به بعد نوشته میشد. همچنین شی هوانگ دی، دستور داد ۴۶۰ نفر از دانشمندانی را که در برابر کتابسوزی مقاومت کرده بودند، در درهای بیرون از شهر، زنده به گور کنند.
اقدامات شی هوانگ دی [ویرایش]
شی هوانگ دی دستور داد که در سرتاسر قلمروش با خطی واحد که شامل ۳۰۰۰ نشانه بود نگارش شود. بدین ترتیب، در سراسر چین کتیبههای یادبود و سنگ نوشتههایی با خط واحد ساخته شد. همین کتیبهها و نشانهها اساس خط امروزی چین را پدید آوردهاند. امپراتور برای سرتاسر سرزمین چین، مقررات لازم الاجرایی وضع کرد. به دستور او، واحد پول، واحدهای اندازگیری طول و وزن و حتی اندازه پهنای وسایل نقلیه یکسان شد. شی هوانگ دی در پایتخت خود، شین یانگ، مستقر شد که در نزدیکی شیان، در استان شان شی بود. امپراتور فرمان داد جادههایی بسازند که همه بخشهای کشور را به پایتخت متصل کنند. این جاده مستقیم ۵۰ متر عرض و ۹۰۰ کیلومتر درازا داشته و به طرف شمال تا مرکز دشت مغولستان پیش میرفته است.
مرگ شی هوانگ دی [ویرایش]
شی هوانگ دی در سال ۲۱۰ پیش از میلاد در سفری اکتشافی درگذشت. مرگ او را ابتدا مخفی نگهداشتند، به طوری حتی همراهان امپراتور نیز متوجه مرگ او نشدند. صفوف ملازمان و خادمان همراه با جسد امپراتور از سراسر چین گذشتند. تابستان گرمی بود و جسد کم کم داشت میپوسید. به همین دلیل دوستان و آشنایان نزدیک امپراتور ارابهای را پر از ماهی گندیده کردند و همراه خود به راه انداختند تا بوی آنها، بوی تعفن جسد را بپوشاند. پس از دو ماه، مراسم خاکسپاری نخستین امپراتور چین در پایتخت و با چنان شکوهی برگزار شد که تا آن زمان سابقه نداشت. کارکنان سیاهپوش دربار و جنگجویان مسلح کنار ورودی دروازه شرقی آرامگاه ایستادند. هدایت مشایعت کنندگان بر عهده راهبی بود که باید ارواح و شیاطین را از آنجا دور میکرد. تابوت چوبی را در عمق ۵۰ متری قرار دادند. در این قسمت نیز، راهبانی به انتظار ایستاده بودند تا مراسم خاکسپاری را اجرا کنند. سوماچین مورخ نوشته است: «بعد از آنکه نخستین امپراتور در گور جای گرفت و فضای داخل مقبره مسدود شد، دروازههای بیرونی و میانی را مهر و موم کردند.»
دیوار چین [ویرایش]
نخستین امپراتور دستور داد دیوار بزرگ را بسازند تا او بتواند امپراتوریش را از تجاوز بیابان نشینان شمالی حفظ کند. برای این منظور، او حصارها و خاکریزهای دفاعی عریض را به صورت قلعهای یکپارچه در آورد که حدود ۶۰۰۰ کیلومتر امتداد داشت و مرزهای شمالی و شرقی چین را در بر داشت. برجهای دیوار، پایگاههایی نظامی بودند که انبارهای مهمات و محل سکونت سربازان در آنها قرار داشت. از داخل برجها میتوانستند با کمک آتش، دود یاعلامتهای صوتی خاصی، اخبار مهم را تا فاصلهای دور مخابره کنند.
فروپاشی سلسلهٔ چین [ویرایش]
بعد از مرگ شی هوانگ دی، آشوب و ناآرامی سراسر کشور را فرا گرفت. زی پینگ آخرین شاه سلسلهٔ چین، از کشاورزی به نام «لیوبانگ» رهبر شورشیان، شکست خورد و با پیروزی لیوبانگ عصر تازهای در تاریخ چین آغاز گشت.
سلسلهٔ هان [ویرایش]
لیوبانگ نام «هان گائو زو» را برای خود برگزید. او ۷ سال سلطنت کرد. پس از وی، پسرش «هودی» بر تخت سلطنت نشست. اما در آن زمان قدرت اصلی در دست «لیوجی» امپراتریس لیو بانگ بود. او جمعآ ۱۶ سال سلطنت کرد. در آن زمان حکومت هان دوران آغازین و طلایی خود را میگذراند. پس از هو دی، ون دی بر تخت سلطنت نشست. او مالیاتها را کاهش داد و هان دوران شکوفایی خود را آغاز کرد. پسرش جینگ، امپراتوریهان را به اوج عظمت خود رساند. حکومت ون و جینگ، یکی از شکوفاترین اعصار چین از نظر هنر، توسعه روابط دوستانه و رفاه اجتماعی بود. سلسلههان در دوره ۵۳ ساله «وو دی» از سال ۱۴۱ تا ۸۷ پیش از میلاد به اوج عظمت خود رسید. در این دوره چینیها به آسیای مرکزی هجوم بردند و حتی به کره و اندونزی رسیدند. اساس چنین رفاه و توسعهای، مبادلات فرهنگی و تجاری با کشورهای آسیایی و هند بود. در همین دوره، جادهای برای رفت و آمد کاروانها ساخته شد که به جاده ابریشم معروف است.
جاده ابریشم [ویرایش]
جاده ابریشم حدود ۱۳۰۰۰ کیلومتر طول داشت و از چانگ آن، پایتخت سلسله هان، تا سمرقند کشیده شده بود. این جاده به طرف دریای خزر امتداد مییافت و از تبریز و بغداد و دمشق و سواحل مدیترانه میگذشت. در سال ۱۱۵ پیش از میلاد، یکی از فرمانبرداران چینی «وو دی» امپراتور چین، به غرب فرستاده شد. چینیها نخستین بار اخبار مربوط به تمدنهای خارج از چین را از او شنیدند.
فروپاشی امپراتوری هان غربی [ویرایش]
هنگامی که دوران عظمت هان به پایان رسید، شخصی به نام «وانگ مانگ» بر ضد حکومت شورش کرد. او در سال ۸ میلادی سلطنت را از آن خود کرد و با این اتفاق، دوران امپراتوری هان غربی پایان یافت و تا ۱۷ سال بعد حکومت «شین» بر چین حکومت میکرد.
امپراتوریهان شرقی [ویرایش]
«لیو شیو» با کمک ارتش لولین، قدرت را در سال ۲۵ میلادی تصاحب کرد و وانگ مانگ را شکست داد. او سلسله هان شرقی را تاسیس کرد و نام خود را به «گوان وو دی» تغییر داد و شهر «لویان» را پایتخت خود قرار داد. در دوران هان شرقی پیشرفت علم و دانش و رفاه از سلسلههان غربی هم بیشتر شد. در این دوران کاغذ برای اولین بار به وجود آمد. اولین دستگاه زلزلهنگاری در این دوران به وجود آمد و برای اولین بار در تاریخ جهان، «هوا توا» پزشکی بود که از بیحسی برای عمل جراحی استفاده کرد.
فروپاشی سلسلههان شرقی [ویرایش]
در اواخر سلطنتهان شرقی، شورشهای متعدد دهقانی، حکومت را فلج کرده بود. حتی ارتش امپراتوری هم، قادر به سرکوب شورشیان نبود. سرانجام، آخرین امپراتور هان شرقی، از مقام خود کناره گیری کرد و با استعفای او سلسله هان شرقی و دوران چین باستان به پایان رسید