05-07-2021، 1:07
#فلسفه
فیلسوفان معتقدند که روح هر انسانی نیز استعداد رسیدن به چنین مرتبه ای از عقل به عنوان یک حقیقت متعالی را دارد؛ یعنی می تواند با تهذیب نفس به مرتبه ای برسد که کاملا از ماده و جسم مجرد باشد که در عین حال که از قوه استدلال برخوردار است، همچون فرشتگان، بسیاری از حقایق را شهود کند.
دومین مرحله، عقل بالملكه نام دارد. در این مرحله عقل درکی اولی از قضایای ضروری پیدا می کند، مثلا می داند که یک چیز نمی تواند هم باشد و هم نباشد. در این مرحله انسان می تواند دانشها را کسب کند
منظور از وجود عقلانی یا حقیقت برتر و متعالی همان فرشتگان می باشد که نظر ارسطو درباره آنها در کتاب نیامده است.
مخالفت برخی از جریانات فکری با عقل، در شکل های دیگری ظهور کرد که عمده آنها عبارت اند از:
۱- تنگ و محدود کردن دایره اعتبار و کارآمدی عقل در عین پذیرش آن؛
۲- مخالفت با فلسفه و منطق، تحت عنوان دستاوردی یونانی و غیر اسلامی در شکل اول، این جریان ها می کوشیدند نشان دهند که برخی روش های عقلی در مسائل دینی کاربردی ندارند و کسانی که از این روش ها استفاده می کنند، مرتکب خطا می شوند و به دین آسیب وارد می کنند.
مقام و منزلت عقل فعال نسبت به انسان، مانند آفتاب است نسبت به چشم. همان طور که آفتاب نور بخشی می کند تا چشم انسان ببیند و بینا شود، عقل فعال نیز نخست چیزی به قوه عقلی آدمی می رساند، به طوری که فعالیت عقلی برای انسان ممکن می شود و در نتیجه، عقل شروع به فعالیت می کند و به ادراک حقایق نائل می شود.
فیلسوفان معتقدند که روح هر انسانی نیز استعداد رسیدن به چنین مرتبه ای از عقل به عنوان یک حقیقت متعالی را دارد؛ یعنی می تواند با تهذیب نفس به مرتبه ای برسد که کاملا از ماده و جسم مجرد باشد که در عین حال که از قوه استدلال برخوردار است، همچون فرشتگان، بسیاری از حقایق را شهود کند.
دومین مرحله، عقل بالملكه نام دارد. در این مرحله عقل درکی اولی از قضایای ضروری پیدا می کند، مثلا می داند که یک چیز نمی تواند هم باشد و هم نباشد. در این مرحله انسان می تواند دانشها را کسب کند
منظور از وجود عقلانی یا حقیقت برتر و متعالی همان فرشتگان می باشد که نظر ارسطو درباره آنها در کتاب نیامده است.
مخالفت برخی از جریانات فکری با عقل، در شکل های دیگری ظهور کرد که عمده آنها عبارت اند از:
۱- تنگ و محدود کردن دایره اعتبار و کارآمدی عقل در عین پذیرش آن؛
۲- مخالفت با فلسفه و منطق، تحت عنوان دستاوردی یونانی و غیر اسلامی در شکل اول، این جریان ها می کوشیدند نشان دهند که برخی روش های عقلی در مسائل دینی کاربردی ندارند و کسانی که از این روش ها استفاده می کنند، مرتکب خطا می شوند و به دین آسیب وارد می کنند.
مقام و منزلت عقل فعال نسبت به انسان، مانند آفتاب است نسبت به چشم. همان طور که آفتاب نور بخشی می کند تا چشم انسان ببیند و بینا شود، عقل فعال نیز نخست چیزی به قوه عقلی آدمی می رساند، به طوری که فعالیت عقلی برای انسان ممکن می شود و در نتیجه، عقل شروع به فعالیت می کند و به ادراک حقایق نائل می شود.