24-01-2021، 9:31
حضرت سموئیل کیست؟
اشموئیل (شموئیل، سموئیل) یکی از پیامبران، از خاندان لاوی بود که برای راهنمايي و نجات بنی اسرائیل بعد از شکست خوردن آنها بدست فلسطینیان، فرستاده شد. در زمان چهل سال ستم و سختی، توانست تا حدودی به وضعیت سیاسی بنی اسرائیل سر و سامانی بدهد و اکثر آنها را از بتپرستی و انحراف باز دارد.
زندگینامه حضرت اشموئیل:
مادر سموئیل حنا نام داشت و پدرش القانه بود. طبق نوشتارهای موجود پدر سموئیل از خاندان لاوی و از نسل روحانیون اسرائیل بوده است. طبق کتاب سموئیل القانه دو همسر به نامهای فِنِنٌه و حنا داشت. فِنِنٌه دارای فرزندانی بود اما حنا اولاد نداشت. با این وجود القانه به حنا علاقه بیشتری داشت. فِنِنٌه که حسادت میکرد حنا را بخاطر نداشتن اولاد مورد مسخره قرار می داد که این کار حنا را بسیار ناراحت می کرد. القانه مردی معتقد بود و همسرانش را به زیارت منطقه شیلوه می برد.
در یکی از این زیارت ها حنا وارد محل مقدس شد و برای داشتن فرزند دعا کرد. وی که گریه میکرد ، اعلام کرد که درصورتی که فرزند دار شود آن فرزند را بعنوان نذری به خداوند اهدا خواهد کرد. عیلی که یکی از کاهنان اسرائیل بود حنا را مشاهده کرد. وی ابتدا خیال کرد که وی مست است اما پس از فهمیدن نیت وی، او را مورد آمرزش قرار داد. حنا بعد از برگشت در مدت کمی با سموئیل باردار شد. بعد از این که فرزندش به دنیا آمد وی او را پیش عیلی گذاشت و گاهی به او سر می زد.
معنی نام سموئیل یا اشموئیل:
حنا اسم سموئیل را در رابطه با این که خداوند دعای او را شنید انتخاب کرد. ریشه اسم سموئیل از ریشه عبری شماع به معنی شنیدن است. اسم سموئیل همچنين دارای ریشه مشترکی با نام عبری طالوت( شائول) است.
آغاز پیامبری حضرت اشموئیل:
در یک شب سموئیل صدایی شنید که وی را صدا می زد. سموئیل در این زمان دوازده ساله بود. وی خیال کرد که عیلی او را صدا می کند و به نزد عیلی رفت. عیلی به او گفت که او را صدا نکرده و وی را به خواب تشویق کرد. این اتفاق سه دفعه تکرار گردید تا عیلیمتوجه گردید که خداوند سموئیل را صدا می کند.
هنگامی که سموئیل پاسخ داد، خداوند به وی گفت که گناهان فرزندان عیلی سبب خواهد شد که نسل او به عنوان پیامبر ادامه نیابد. صبح روز بعد عیلی از سموئیل پرسید که خداوند به وی چه گفته است و سموئیل اتفاق شب قبل را تعریف کرد. عیلیبدون ناراحتی ابراز کرد که خداوند هر چه را که درست است انجام خواهد داد.
در جوانی سموئیل فلسطینیان به اسرائیل ضربه سختی در ابن عذر زدند. آن ها مقدار زيادي از زمین را تصرف کردند و تابوت عهد را با خویش بردند. عیلی از شنیدن خبر دزدیده شدن تابوت عهد و به قتل رسیدن پسرانش فوت کرد. فلسطینیان هفت ماه تابوت عهد را در اختیار داشتند؛ اما به علت بلاهایی که به آن ها نازل گردید تصمیم گرفتند تابوت را به اسرائیل بازگردانند.
بعد از بیست سال سموئیل به پیامبر اسرائیل تبدیل شد. وی قوم اسرائیل را در کوه میزپا جمع کرد و به رهبری وی فلسطین شکست سختی خورد. سموئیل سنگ بزرگی در محل جنگ بعنوان یادبود گذاشت و از آن هنگام صلح برقرار شد.
نام اشموئیل در قرآن:
گفتنی است که نام اشموئیل علیه السّلام در قرآن صریحا ذکر نشده و تنها در آیه ۲۴ بقره چنين آمده است الم تر الی الملا من بنی اسرائیل من بعد موسی اذ قالوا لنبی لهم ابعث لنا ملکا نقاتل فی سبیل الله قال هل عسیتم ان کتب علیکم القتال الا تقاتلوا…) ؛« آیا از( حال) سران بنی اسرائیل بعد از موسی خبر نیافتی سپس که به پیامبری از خود گفتند پادشاهی برای ما بگمار تا در راه خدا پیکار کنیم ( آن پیامبر) خاطرنشان کرد درصورتی که جنگیدن بر شما مقرر گردد چه بسا پیکار نکنید…».
بر اساس منابع تفسیری منظور از پیامبر در این آیه همان حضرت سموئیل علیه السّلام است.
سموئیل در ادیان مختلف:
یهودیت:
بر اساس کتاب ارمیا سموئیل به خداوند بسیار پایبند بود. در متون یهودی ذکر شده است که سموئیل آن قدر در نظر خداوند عزیز بود که خداوند بصورت مستقیم با او صحبت می کرد.
مسیحیت:
مسیحیان سموئیل را یک پیامبر، قاضی و رهبر با حکمت اسرائیل می دانند.
اسلام:
سموئیل در دین اسلام پیامبر مورد احترامی است. داستان سموئیل و مسح کردن طالوت توسط او در قرآن بدون ذکر نام سموئیل ذکر شده است.
شهادت حضرت اشموئیل:
حجت الاسلام همایون فراهانی چنین بیان کرده است :شهرت منطقه ای و نقل قول سینه به سینه افردی که متولی بقعه اشموئیل پیامبر( علیه السلام ) بوده اند بر این است که جناب اشموئیل( (ع) ) در این منطقه به وسیله گبران یا هبران توسط ضربت چماقی به شهادت رسیده است.
آیة الله شریعتمداری ساوجی به نقل از آیت الله مرعشی نجفی بیان داشته احتمالاً گبران حضرت اشموئیل نبی را شهید نموده اند.
بقعه حضرت اشموئیل:
برای رسیدن به بارگاه« اشموئیل نبی» (ع) باید از 39 كیلومتری مسیر ساوه به بوئین زهرا، یك جاده خاكی به سمت غرب را به طول 9 كیلومتر پیمود تا به روستای« پیغمبر» رسید.
اشموئیل (شموئیل، سموئیل) یکی از پیامبران، از خاندان لاوی بود که برای راهنمايي و نجات بنی اسرائیل بعد از شکست خوردن آنها بدست فلسطینیان، فرستاده شد. در زمان چهل سال ستم و سختی، توانست تا حدودی به وضعیت سیاسی بنی اسرائیل سر و سامانی بدهد و اکثر آنها را از بتپرستی و انحراف باز دارد.
زندگینامه حضرت اشموئیل:
مادر سموئیل حنا نام داشت و پدرش القانه بود. طبق نوشتارهای موجود پدر سموئیل از خاندان لاوی و از نسل روحانیون اسرائیل بوده است. طبق کتاب سموئیل القانه دو همسر به نامهای فِنِنٌه و حنا داشت. فِنِنٌه دارای فرزندانی بود اما حنا اولاد نداشت. با این وجود القانه به حنا علاقه بیشتری داشت. فِنِنٌه که حسادت میکرد حنا را بخاطر نداشتن اولاد مورد مسخره قرار می داد که این کار حنا را بسیار ناراحت می کرد. القانه مردی معتقد بود و همسرانش را به زیارت منطقه شیلوه می برد.
در یکی از این زیارت ها حنا وارد محل مقدس شد و برای داشتن فرزند دعا کرد. وی که گریه میکرد ، اعلام کرد که درصورتی که فرزند دار شود آن فرزند را بعنوان نذری به خداوند اهدا خواهد کرد. عیلی که یکی از کاهنان اسرائیل بود حنا را مشاهده کرد. وی ابتدا خیال کرد که وی مست است اما پس از فهمیدن نیت وی، او را مورد آمرزش قرار داد. حنا بعد از برگشت در مدت کمی با سموئیل باردار شد. بعد از این که فرزندش به دنیا آمد وی او را پیش عیلی گذاشت و گاهی به او سر می زد.
معنی نام سموئیل یا اشموئیل:
حنا اسم سموئیل را در رابطه با این که خداوند دعای او را شنید انتخاب کرد. ریشه اسم سموئیل از ریشه عبری شماع به معنی شنیدن است. اسم سموئیل همچنين دارای ریشه مشترکی با نام عبری طالوت( شائول) است.
آغاز پیامبری حضرت اشموئیل:
در یک شب سموئیل صدایی شنید که وی را صدا می زد. سموئیل در این زمان دوازده ساله بود. وی خیال کرد که عیلی او را صدا می کند و به نزد عیلی رفت. عیلی به او گفت که او را صدا نکرده و وی را به خواب تشویق کرد. این اتفاق سه دفعه تکرار گردید تا عیلیمتوجه گردید که خداوند سموئیل را صدا می کند.
هنگامی که سموئیل پاسخ داد، خداوند به وی گفت که گناهان فرزندان عیلی سبب خواهد شد که نسل او به عنوان پیامبر ادامه نیابد. صبح روز بعد عیلی از سموئیل پرسید که خداوند به وی چه گفته است و سموئیل اتفاق شب قبل را تعریف کرد. عیلیبدون ناراحتی ابراز کرد که خداوند هر چه را که درست است انجام خواهد داد.
در جوانی سموئیل فلسطینیان به اسرائیل ضربه سختی در ابن عذر زدند. آن ها مقدار زيادي از زمین را تصرف کردند و تابوت عهد را با خویش بردند. عیلی از شنیدن خبر دزدیده شدن تابوت عهد و به قتل رسیدن پسرانش فوت کرد. فلسطینیان هفت ماه تابوت عهد را در اختیار داشتند؛ اما به علت بلاهایی که به آن ها نازل گردید تصمیم گرفتند تابوت را به اسرائیل بازگردانند.
بعد از بیست سال سموئیل به پیامبر اسرائیل تبدیل شد. وی قوم اسرائیل را در کوه میزپا جمع کرد و به رهبری وی فلسطین شکست سختی خورد. سموئیل سنگ بزرگی در محل جنگ بعنوان یادبود گذاشت و از آن هنگام صلح برقرار شد.
نام اشموئیل در قرآن:
گفتنی است که نام اشموئیل علیه السّلام در قرآن صریحا ذکر نشده و تنها در آیه ۲۴ بقره چنين آمده است الم تر الی الملا من بنی اسرائیل من بعد موسی اذ قالوا لنبی لهم ابعث لنا ملکا نقاتل فی سبیل الله قال هل عسیتم ان کتب علیکم القتال الا تقاتلوا…) ؛« آیا از( حال) سران بنی اسرائیل بعد از موسی خبر نیافتی سپس که به پیامبری از خود گفتند پادشاهی برای ما بگمار تا در راه خدا پیکار کنیم ( آن پیامبر) خاطرنشان کرد درصورتی که جنگیدن بر شما مقرر گردد چه بسا پیکار نکنید…».
بر اساس منابع تفسیری منظور از پیامبر در این آیه همان حضرت سموئیل علیه السّلام است.
سموئیل در ادیان مختلف:
یهودیت:
بر اساس کتاب ارمیا سموئیل به خداوند بسیار پایبند بود. در متون یهودی ذکر شده است که سموئیل آن قدر در نظر خداوند عزیز بود که خداوند بصورت مستقیم با او صحبت می کرد.
مسیحیت:
مسیحیان سموئیل را یک پیامبر، قاضی و رهبر با حکمت اسرائیل می دانند.
اسلام:
سموئیل در دین اسلام پیامبر مورد احترامی است. داستان سموئیل و مسح کردن طالوت توسط او در قرآن بدون ذکر نام سموئیل ذکر شده است.
شهادت حضرت اشموئیل:
حجت الاسلام همایون فراهانی چنین بیان کرده است :شهرت منطقه ای و نقل قول سینه به سینه افردی که متولی بقعه اشموئیل پیامبر( علیه السلام ) بوده اند بر این است که جناب اشموئیل( (ع) ) در این منطقه به وسیله گبران یا هبران توسط ضربت چماقی به شهادت رسیده است.
آیة الله شریعتمداری ساوجی به نقل از آیت الله مرعشی نجفی بیان داشته احتمالاً گبران حضرت اشموئیل نبی را شهید نموده اند.
بقعه حضرت اشموئیل:
برای رسیدن به بارگاه« اشموئیل نبی» (ع) باید از 39 كیلومتری مسیر ساوه به بوئین زهرا، یك جاده خاكی به سمت غرب را به طول 9 كیلومتر پیمود تا به روستای« پیغمبر» رسید.