18-12-2020، 20:35
پیمان موشکهای ضد بالستیک بین ایالات متحده آمریکا و اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی برای محدودسازی سیستم موشکهای ضدبالیستیک مورد استفاده برای دفاع از خود در مقابل موشکهای بالستیک با جنگافزار هستهای بسته شد. بر اساس مفاد این پیمان، اعضا امکانات ضد بالستیک خود را به دو مجتمع با حداکثر ۱۰۰ موشک ضد بالستیک محدود میکنند.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
پیمان منع تولید موشکهای ضد موشک سنگ بنای توازن استراتژیک میان دو ابرقدرت شرق و غرب تلقی میشد. زیرا این پیمان طرفین را از دستیابی به توانایی ایمنسازی در مقابل حمله متقابل اتمی باز میداشت.این پیمان از سال ۱۹۷۲ تا ۲۰۰۲ اجرایی شد. پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۹۷ چهار جمهوری پیشین که جزء شوروی بودند تعهد خود را نسبت به مفاد این پیمان در مقابل آمریکا اعلام کردند. در ژوئن ۲۰۰۲ آمریکا خروج خود از این پیمان را اعلام کرد و اجرای این پیمان متوقف شد.در دهه ۱۹۵۰ و اوایل ۱۹۶۰ آمریکا و شوروی در حال توسعه برنامه موشکی خود برای ساخت موشک بالستیک قارهپیما با قابلیت حمل کلاهک بودند. در آن زمان آمریکا برنامه خود را جزئی از برنامه جهانی کاهش خطر حمله هستهای میدانست. به همین جهت به همراه کانادا فرماندهی دفاع هوافضای آمریکای شمالی را تأسیس کرد.تحقیقات آمریکا در اوایل دهه ۱۹۵۰ در پروژه نایک این امکان را میداد که با بهینهسازی اندک در سیستم موشکهای آن بتوان به فناوری تولید موشک ضد بالستیک دست یابد. در ابتدا کار بر اساس برد کوتاه و سرعت زیاد (مانند موشک اسپرینت) انجام شد تا بتوان از خود مجمتعهای استقرار موشکهای ضد بالستیک دفاع کرد. تا اواسط دهه ۱۹۶۰ هر دو پروژه نایک و اسپرینت امیدبخشی کافی را برای توسعه برنامه و برنامهریزی محدود پروژه ساخت موشک ضد بالستیک به نام سنتینل (به انگلیسی: Sentinel) نشان دادند. در ۱۹۶۷ شوروی نیز برنامه خود بر ساخت این نوع موشکها را اعلام کرد تا در قدرت نظامی در مقابل آمریکا برابر باشد.توسعه سیستم قابلیت هدفگیری مستقل چندگانه به تنها یک موشک قارهپیما این امکان را میداد که همزمان بتواند تا ۱۰ هدف را مورد حمله قرار دهد. موشک ضد بالستیک میتوانست امکان برخورد کلاهکهای موشک بالستیک به هدف را تا حد زیادی کم کند. اما به دلایل اقتصادی جلوی تمام کلاهکها را نمیگرفت. زیرا کشور فرستنده فقط کافی بود که یک موشک را بفرستد اما کشور مورد حمله باید همزمان ۱۰ موشک را با قابلیت ردگیری اهداف جداگانه پرتاب میکرد و ساخت سیستمی که بتواند جلوی همه کلاهکها را بگیرد هزینه بینهایت زیادی داشت. به همین جهت شوروی اقدام به ساخت موشک سنگین R-36M کرد که میتوانست تا ۴۰ کلاهک نیز حمل کند که امکان دفاع در مقابل آنرا غیرممکن میکرد.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.

پیمان منع تولید موشکهای ضد موشک سنگ بنای توازن استراتژیک میان دو ابرقدرت شرق و غرب تلقی میشد. زیرا این پیمان طرفین را از دستیابی به توانایی ایمنسازی در مقابل حمله متقابل اتمی باز میداشت.این پیمان از سال ۱۹۷۲ تا ۲۰۰۲ اجرایی شد. پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۹۷ چهار جمهوری پیشین که جزء شوروی بودند تعهد خود را نسبت به مفاد این پیمان در مقابل آمریکا اعلام کردند. در ژوئن ۲۰۰۲ آمریکا خروج خود از این پیمان را اعلام کرد و اجرای این پیمان متوقف شد.در دهه ۱۹۵۰ و اوایل ۱۹۶۰ آمریکا و شوروی در حال توسعه برنامه موشکی خود برای ساخت موشک بالستیک قارهپیما با قابلیت حمل کلاهک بودند. در آن زمان آمریکا برنامه خود را جزئی از برنامه جهانی کاهش خطر حمله هستهای میدانست. به همین جهت به همراه کانادا فرماندهی دفاع هوافضای آمریکای شمالی را تأسیس کرد.تحقیقات آمریکا در اوایل دهه ۱۹۵۰ در پروژه نایک این امکان را میداد که با بهینهسازی اندک در سیستم موشکهای آن بتوان به فناوری تولید موشک ضد بالستیک دست یابد. در ابتدا کار بر اساس برد کوتاه و سرعت زیاد (مانند موشک اسپرینت) انجام شد تا بتوان از خود مجمتعهای استقرار موشکهای ضد بالستیک دفاع کرد. تا اواسط دهه ۱۹۶۰ هر دو پروژه نایک و اسپرینت امیدبخشی کافی را برای توسعه برنامه و برنامهریزی محدود پروژه ساخت موشک ضد بالستیک به نام سنتینل (به انگلیسی: Sentinel) نشان دادند. در ۱۹۶۷ شوروی نیز برنامه خود بر ساخت این نوع موشکها را اعلام کرد تا در قدرت نظامی در مقابل آمریکا برابر باشد.توسعه سیستم قابلیت هدفگیری مستقل چندگانه به تنها یک موشک قارهپیما این امکان را میداد که همزمان بتواند تا ۱۰ هدف را مورد حمله قرار دهد. موشک ضد بالستیک میتوانست امکان برخورد کلاهکهای موشک بالستیک به هدف را تا حد زیادی کم کند. اما به دلایل اقتصادی جلوی تمام کلاهکها را نمیگرفت. زیرا کشور فرستنده فقط کافی بود که یک موشک را بفرستد اما کشور مورد حمله باید همزمان ۱۰ موشک را با قابلیت ردگیری اهداف جداگانه پرتاب میکرد و ساخت سیستمی که بتواند جلوی همه کلاهکها را بگیرد هزینه بینهایت زیادی داشت. به همین جهت شوروی اقدام به ساخت موشک سنگین R-36M کرد که میتوانست تا ۴۰ کلاهک نیز حمل کند که امکان دفاع در مقابل آنرا غیرممکن میکرد.