امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

حسن صباح

#1
حسن صباح (۴۴۵ هجری قمری / ۱۰۵۰ میلادی - ۲۶ ربیع‌الثانی ۵۱۸ / ۱۲ ژوئن ۱۱۲۴) بنیان‌گذار دولت اسماعیلیان الموت در فلات ایران و حجت امام و داعی بزرگ مذهب اسماعیلیهٔ نزاری بود. وی در سال ۴۴۵ ه‍.ق / ۱۰۵۰ م، در خانواده‌ای از شیعیان امامی در شهر قم زاده شد. در رابطه با کودکی صباح اطلاعات زیادی در دست نیست. پدر او علی بن محمد بن جعفر صباح حمیری از اهالی کوفه بود، اما ادعا داشت که نسبش به حمیری یمنی می‌رسد.

حسن در ری به عنوان شیعهٔ دوازده امامی تعلیم یافت، اما پس از آشنایی با امیره ضراب و ابونصر سراج، به مذهب اسماعیلی متمایل شد و مورد توجه عبدالملک بن عطاش، داعی بزرگ عراق عجم، قرار گرفت. تا پیش از سی سالگی، وی با سفر به مصر، تحصیلات خود را کامل کرد و از اوضاع خلافت فاطمیان آگاه شد. صباح پس از بازگشت از مصر، به عنوان داعی اسماعیلی در فلات ایران مشغول به تبلیغ برای فاطمیان شد و به نقاط مختلفی از جمله گرگان، ساری و دماوند رفت. وی در سال ۴۸۳ ه‍.ق / ۱۰۹۰ م الموت را برگزید، تا پناهگاهی برای اسماعیلیان در مقابل سلجوقیان باشد. او پس از تصرف قلعهٔ الموت، اقدام به تصرف دژهای مختلف از جمله شاهدژ، قهستان، لمسر در مناطق مختلف ایران کرد، تا با توجه به موقعیت استراتژیک و خاص دژها برای دفاع در مقابل سلجوقیان و همچنین سهولت کار برای ترویج اسماعیلیه، از آنها بهره‌برداری کند.

پس از درگذشت المستنصر بالله، خلیفهٔ فاطمی، در سال ۴۸۷ ه‍.ق / ۱۰۹۴ م در قاهره و بروز اختلاف بر سر جانشینی وی، حسن صباح از نزار حمایت کرد و با قتل وی، به عنوان حجت امام، رهبری نزاریان در آسیای مرکزی، ایران، عراق و شام را بر عهده گرفت و ارتباط خود با خلافت فاطمی را به‌طور کامل قطع کرد. وی حکومت اسماعیلیهٔ الموت را بنا نهاد و به جنگ با سلجوقیان برخاست. صباح از تأثیرپذیری سلجوقیان در امر مشروعیت از خلافت بنی عباس و سیاست اقطاع و طبقه‌بندی زمین‌ها ناراضی بود و با تمام نیرو به مقابله با آن‌ها برخاست. او درگیری‌هایی با ملکشاه، برکیارق، سنجر و محمد تپر داشت و در دورهٔ وی، ملکشاه و وزیر مقتدرش، خواجه نظام‌الملک، توسط حشاشین ترور شدند.

حسن صباح از علوم مختلف از جمله فلسفه، هندسه، نجوم و سیاست آگاهی داشت. وی دائماً مشغول نوشتن آیین اسماعیلیه بود و کتاب فصول اربعه و همین‌طور مقدمه کتاب سیدنا از نوشته‌های صباح است. وی دعوت جدید اسماعیلیه را در برابر دعوت فاطمیان، موسوم به دعوت قدیم ایجاد کرد. او در ۲۶ ربیع‌الثانی سال ۵۱۸ ه‍.ق / ۱۲ ژوئن ۱۱۲۴ م در حالی از دنیا رفت که به عنوان یک رهبر فرهمند سرمشق دیگر نزاریان بود. وی دو پسر داشت که هر دو را به قتل رساند؛ یکی را به جرم نوشیدن شراب و دیگری را به جرم دخالت در قتل داعی حسین قائنی، که پس از مدتی مشخص شد نقشی در آن ماجرا نداشته‌است. این عمل صباح، نشانگر سخت‌گیری او پیرامون اصول دینی بوده‌است. صباح قبل از مرگ خود کیا بزرگ امید را از لمسر فراخواند و او را به عنوان جانشین خود معرفی کرد. مقبرهٔ حسن صباح تا سال ۶۵۴ ه‍.ق / ۱۲۵۶ م پابرجا بود و جزو زیارتگاه‌های نزاریان به‌شمار می‌آمد تا سرانجام به دست مغولان ویران شد.
پژوهشگران تاریخ اسماعیلیه در مسیر شناخت آنان، با شرایطی روبرو هستند که برای محققان سایر سلسله‌های پادشاهی ناشناخته است، زیرا تمامی سالشمارهای اسماعیلی در طول تاریخ دستخوش تغییرات گوناگونی قرار گرفته‌اند و محققان در این زمینه باید به سالنامه‌نویسان سنی مذهبی متکی باشند که دشمنی با اسماعیلیان را پیشهٔ خویش ساخته و چشمانشان را به روی تحولات جامعهٔ اسماعیلی بسته بودند. اگرچه در این میان استثنایی همچون رشیدالدین فضل‌الله وجود دارد که از جهت‌گیری و غرض‌ورزی دوری گزید و با در پیش گرفتن انصاف، حتی شالودهٔ مطالب خویش پیرامون آنان را بر اطلاعات موجود در سالنامه‌های اسماعیلی استوار کرد. به عبارت دیگر، دشمنی وقایع‌نگاران با این گروه، همچون سدی در برابر آگاهی محققان امروزی قرار گرفته‌است و منجر به عدم تسلط و شناخت بر نهادها و پیش‌فرض‌های فکری اسماعیلیان گشته‌است. برای آگاهی از اوضاع جاری در میان مسلمانان سنی مذهب، به منبع گسترده‌ای از منابع و آثار بجای مانده دسترسی داریم که متأثر از سنت و تواتر فرهنگی سنیان است، اما سنت اسماعیلی تنها قادر به ضبط مقدار اندکی از نوشته‌های ادوار گذشته در گذر زمان شده‌است، که دایرهٔ آن، محدود به چند کتاب و رسالهٔ تعلیمی می‌شود. این شرایط موجب شده که حتی در مواقعی که بر تاریخ یک رویداد مشخص به همراه سیما و نشانه‌های آن وقوف داریم، قادر به درک و معناکاوی آن در قالب اسماعیلی نباشیم. آشنایی اولیهٔ جهان غرب با اسماعیلیان نیز بر روایت‌ها و تفاسیر جنگجویان صلیبی و سنی مذهبان استوار بود، که منجر به شکل‌گیری تصویری منفی از اسماعیلیان شد. تصویری که نمایانگر فرقهٔ آدمکشانی بود که شرارت و دژخویی از صفاتشان بود و تحت رهبری پیر کوهستان که رییسی مرموز اما بلند همت و قدرتمند بود و وفاداری به وی، منش و خصلت انسانی را از یاد برده‌بودند. اما دیگر بر این زاویهٔ دید نمی‌توان تکیه کرد و آن را جدی گرفت، زیرا زمانی که به تحقیق و تفحص در اسناد اسماعیلی بجای مانده می‌پردازیم و از زاویه‌ای انتقادی به سالنامه‌ها می‌نگریم، هویت پیش‌ساخته و افسانه‌ای تصویر مذکور بر ما آشکار می‌گردد. اگرچه لازم است ذکر شود که حتی وقایعی که با بهره‌گیری از این منابع، پیش روی مخاطب قرار می‌گیرد، باعث شگفتی بوده و رنگی افسانه‌ای دارد. واقعیتی به رنگ افسانه که در آن روستانشینان و تهیدستان با تکیه بر تفکری که در مواجهه با عالم اسلام در اقلیت است و استواری بر اندیشه‌ها و خیالات و اهداف بلند خویش، دهه‌ها در برابر سیل فشارها و تهاجمات از تمامی قلمرو اسلامی مقاومت کردند و تفکرات خویش را همواره بازسازی نمودند. تصویری که منابع از حسن صباح ارائه می‌کنند، وی را برتر از رهبری عادی به تصویر می‌کشد که شخصیتش برای دیگر اسماعیلیان الهام‌بخش بوده‌است، به نحوی که سرسختی و مقاومت را با قاطعیت و به وسیلهٔ تکیه بر شخصیت رهبرشان، پیشهٔ خویش ساخته‌بودند. پیرامون شخصیت صباح نیز اسناد و مدارک نسبتاً دقیقی در دست می‌باشد.
Everything is Temporary(:
پاسخ
 سپاس شده توسط omidkaqaz
آگهی
#2
به به بالاخره یه نفر راجب خداوندگار الموت یه پست گذاشت بیشتر ادامه بده Heart
پاسخ
#3
(18-06-2020، 17:26)omidkaqaz نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
 
به به بالاخره یه نفر راجب خداوندگار الموت یه پست گذاشت بیشتر ادامه بده Heart
چشم.

تاریخ جهانگشای جوینی: به دست علاءالدین عطاملک جوینی دربارهٔ تاریخ مغول، خوارزمشاهیان و اسماعیلیان تا حدود سال ۶۵۰ ه‍.ق و به زبان فارسی تألیف شده‌است. وی هنگامی که وارد امور دیوانی و حکومتی شد به خدمت حکمران امپراتوری مغول، امیر ارغون درآمد و سپس همراه وی سفر به مغولستان را آغاز کرد. عطاملک در همین زمان نوشتن تاریخ خود را سر گرفت. وی با هلاکوخان در جنگ‌هایی که از سال ۶۵۴ ه‍.ق آغاز شد، همراه بود و نبردهایی که بین ایلخانان، اسماعیلیان الموت و خلیفهٔ عباسی شکل گرفت را شرح داده‌است و به بیان تاریخ ملوک اسماعیلیان الموت و مذهب اسماعیلیه تا زمان انقراضشان پرداخته‌است. کتاب جوینی در باب اسماعیلیان، اهمیت بسیار دارد، زیرا پس از فتح قلاع اسماعیلی و کتابخانهٔ الموت به دستور هلاکو، این کتابخانه در دسترس عطاملک قرار گرفت و وی بدین طریق، منابع اسماعیلی را از آنجا استخراج کرد.
جامع‌التواریخ: تألیف رشیدالدین فضل‌الله همدانی، وزیر و طبیب معروف ایلخانی است، که در اواخر سدهٔ هفتم و اوایل سدهٔ هشتم ه‍.ق نوشته شده‌است. این کتاب دربارهٔ تاریخ مغول است که به تشویق غازان خان، تألیف آن انجام شد. رشیدالدین در نوشتن کتاب از اسناد و مدارک دولتی بسیاری استفاده کرده و به جز آن‌ها، از اطلاعات و معلومات فضلا و محققان نیز بهره برده‌است، به شکلی که کاترمر می‌گوید: «این نسخه گرانبها با بهترین اسباب و وسایل و در بهترین اوضاع و شرایط که بیش از آن هرگز برای هیچ نویسنده‌ای دست نداده‌است تألیف گردیده‌است.» این کتاب شامل سه قسمت است: بخش اول تاریخ مغول، بخش دوم تاریخ عالم و تاریخ الجایتو و بخش سوم جغرافیای عالم را شرح داده‌است. جامع‌التواریخ در باب تاریخ اسماعیلیه و نزاریان، اطلاعات بسیار مهمی دربردارد که حاصل استفاده از مآخذ مختلف و تحقیق بسیار بوده‌است. در واقع رشیدالدین این بیانات را بدون هیچ تعصب و غرض‌ورزی نگاشته‌است و برای تکمیل سرگذشت اسماعیلیان و وقایع رخ داده از روایات و نظریات همین فرقه بهره برده‌است. نویسنده همچنین در تکمیل بخش‌های مربوط به حسن صباح و اسماعیلیان، از الکامل ابن اثیر و اثر عطاملک جوینی استفاده کرده‌است.
ظفرنامه: این کتاب توسط شاعری ایرانی به نام حمدالله مستوفی در قرن ۸ ه‍.ق نوشته شده‌است. در این اثر، تاریخ ایران به شکل ۷۵۰۰۰ بیت شعر به نظم کشیده‌شده‌است که به سه بخش مجزا تقسیم می‌شود: بخش آغازین آن را دوران پیامبر تا تصرف بغداد شکل داده‌است. بخش دوم حکومت‌های اسلامی ایران است که شامل سامانیان، غزنویان، سلجوقیان، اسماعیلیان و… می‌شود و بخش آخر مربوط به تاریخ مغول و حکومت ایلخانی است.
تاریخ وصاف: توسط شرف‌الدین عبدالله شیرازی در سال ۶۹۹ ه‍.ق به زبان فارسی نوشته شده‌است. وصاف این اثر را در پنج بخش به رشتهٔ تحریر درآورده‌است. این کتاب به سبب استفادهٔ زیاد از واژگان عربی دارای نثری پیچیده‌است و جزو دشوارترین متون فارسی است. سه بخش اصلی کتاب شامل: تاریخ عمومی (مصر، شام، چین و هند)، تاریخ ایران (ایلخانان)، تاریخ محلی (فارس و همسایگان) است. وصاف از توجه هلاکو به غرب ایران و اسماعیلیان، نابود ساختن کتابخانهٔ الموت، عقاید حسن صباح و جنگ‌های وی با سلاطین سلجوقی حکایت می‌کند. ویژگی مهم تاریخ وصاف در راست‌گویی و انصاف نویسنده در بیان وقایع تاریخی است.
الکامل فی التاریخ: در قرن ۷ ه‍.ق توسط عزالدین بن اثیر نوشته شده‌است. این کتاب دربارهٔ رابطهٔ میان قرمطیان و فاطمیان اطلاعات سودمندی در دست دارد. قرمطیان شاخه‌ای از اسماعیلیان بودند که تنها در وجوه اندکی با آن‌ها تمایز داشتند و در موارد بسیاری با یکدیگر اشتراک داشتند. آن‌ها دارای روابط مهمی با فاطمیان بودند که ابن اثیر به‌طور کامل به بیان این روابط پرداخته‌است. منبع اصلی نویسنده برای بیان مطالب تا قرن ۳ ه‍. ق، تاریخ طبری بوده اما روش ابن اثیر در بیان وقایع با روش طبری تفاوت عمده‌ای داشت. ابن اثیر تنها به بیان روایات مختلف پیرامون یک واقعهٔ تاریخی نپرداخته؛ بلکه صحیح‌ترین را انتخاب کرده و در آخر، نظر خود را نیز بیان کرده‌است. نویسنده، وقایع تاریخی را تا حدود سال ۶۲۸ ه‍.ق ذکر کرده‌است.
زبدة التواریخ: تألیف شمس‌الدین یا جمال الدین ابوالقاسم عبدالله بن علی بن محمد ابی طاهر کاشانی است. وی تاریخ‌نگاری شیعه مذهب در دستگاه رشیدالدین فضل‌الله همدانی بود که نوشته‌هایش نامش را جاودان ساخت. می‌توان گفت زبدة التواریخ کتابی است نزدیک به کتب این نسل، چرا که نویسنده، منابعی را که در طول نگارش کتاب استفاده کرده به صورت کامل نام برده‌است. اگر کتاب کاشانی را به سه بخش تقسیم کنیم، بخش اول شامل آغاز فتح بغداد و تاریخ فاطمیان و نزاریان، بخش دوم تاریخ ایلخانان، اتابکان و حکومت‌های کوچک محلی و در نهایت بخش سوم شامل تاریخ الجایتو است. در بخش فاطمیان و نزاریان، نویسنده شکل‌گیری نزاریه و رابطهٔ آن‌ها با فاطمیان را به صورت کامل توضیح داده‌است.
مجمع التواریخ السلطانیه: تألیف شهاب‌الدین عبدالله بن لطف‌الله بن عبدالرشید هروی مشهور به حافظ ابرو است. وی از تاریخ‌نگاران و جغرافی‌دانان معاصر امیر تیمور گورکان و فرزندش شاهرخ میرزا تیموری در سال‌های ۷۶۳–۸۳۴ ه‍.ق / ۱۳۶۲–۱۴۳۱ م بوده‌است. مجمع التواریخ السلطانیه یکی از مفصل‌ترین و مهم‌ترین کتب فارسی پیرامون تاریخ عمومی جهان است که در چهار جلد به رشتهٔ تحریر درآمده‌است. جلد سوم این کتاب در بیان تاریخ پادشاهان ایران، اسلام و حکومت‌های مختلف است؛ در همین بخش، دربارهٔ اسماعیلیان، حکومت مصر، کتابخانهٔ الموت و احوال خلفای فاطمی نیز حکایت می‌کند و برای بهبود و تکمیل مطالب خود از کتاب جامع التواریخ رشیدالدین فضل‌الله همدانی و زبده التواریخ کاشانی نیز بهره برده‌است.

تاریخ جهانگشای جوینی: به دست علاءالدین عطاملک جوینی دربارهٔ تاریخ مغول، خوارزمشاهیان و اسماعیلیان تا حدود سال ۶۵۰ ه‍.ق و به زبان فارسی تألیف شده‌است. وی هنگامی که وارد امور دیوانی و حکومتی شد به خدمت حکمران امپراتوری مغول، امیر ارغون درآمد و سپس همراه وی سفر به مغولستان را آغاز کرد. عطاملک در همین زمان نوشتن تاریخ خود را سر گرفت. وی با هلاکوخان در جنگ‌هایی که از سال ۶۵۴ ه‍.ق آغاز شد، همراه بود و نبردهایی که بین ایلخانان، اسماعیلیان الموت و خلیفهٔ عباسی شکل گرفت را شرح داده‌است و به بیان تاریخ ملوک اسماعیلیان الموت و مذهب اسماعیلیه تا زمان انقراضشان پرداخته‌است. کتاب جوینی در باب اسماعیلیان، اهمیت بسیار دارد، زیرا پس از فتح قلاع اسماعیلی و کتابخانهٔ الموت به دستور هلاکو، این کتابخانه در دسترس عطاملک قرار گرفت و وی بدین طریق، منابع اسماعیلی را از آنجا استخراج کرد.
جامع‌التواریخ: تألیف رشیدالدین فضل‌الله همدانی، وزیر و طبیب معروف ایلخانی است، که در اواخر سدهٔ هفتم و اوایل سدهٔ هشتم ه‍.ق نوشته شده‌است. این کتاب دربارهٔ تاریخ مغول است که به تشویق غازان خان، تألیف آن انجام شد. رشیدالدین در نوشتن کتاب از اسناد و مدارک دولتی بسیاری استفاده کرده و به جز آن‌ها، از اطلاعات و معلومات فضلا و محققان نیز بهره برده‌است، به شکلی که کاترمر می‌گوید: «این نسخه گرانبها با بهترین اسباب و وسایل و در بهترین اوضاع و شرایط که بیش از آن هرگز برای هیچ نویسنده‌ای دست نداده‌است تألیف گردیده‌است.» این کتاب شامل سه قسمت است: بخش اول تاریخ مغول، بخش دوم تاریخ عالم و تاریخ الجایتو و بخش سوم جغرافیای عالم را شرح داده‌است. جامع‌التواریخ در باب تاریخ اسماعیلیه و نزاریان، اطلاعات بسیار مهمی دربردارد که حاصل استفاده از مآخذ مختلف و تحقیق بسیار بوده‌است. در واقع رشیدالدین این بیانات را بدون هیچ تعصب و غرض‌ورزی نگاشته‌است و برای تکمیل سرگذشت اسماعیلیان و وقایع رخ داده از روایات و نظریات همین فرقه بهره برده‌است. نویسنده همچنین در تکمیل بخش‌های مربوط به حسن صباح و اسماعیلیان، از الکامل ابن اثیر و اثر عطاملک جوینی استفاده کرده‌است.
ظفرنامه: این کتاب توسط شاعری ایرانی به نام حمدالله مستوفی در قرن ۸ ه‍.ق نوشته شده‌است. در این اثر، تاریخ ایران به شکل ۷۵۰۰۰ بیت شعر به نظم کشیده‌شده‌است که به سه بخش مجزا تقسیم می‌شود: بخش آغازین آن را دوران پیامبر تا تصرف بغداد شکل داده‌است. بخش دوم حکومت‌های اسلامی ایران است که شامل سامانیان، غزنویان، سلجوقیان، اسماعیلیان و… می‌شود و بخش آخر مربوط به تاریخ مغول و حکومت ایلخانی است.
تاریخ وصاف: توسط شرف‌الدین عبدالله شیرازی در سال ۶۹۹ ه‍.ق به زبان فارسی نوشته شده‌است. وصاف این اثر را در پنج بخش به رشتهٔ تحریر درآورده‌است. این کتاب به سبب استفادهٔ زیاد از واژگان عربی دارای نثری پیچیده‌است و جزو دشوارترین متون فارسی است. سه بخش اصلی کتاب شامل: تاریخ عمومی (مصر، شام، چین و هند)، تاریخ ایران (ایلخانان)، تاریخ محلی (فارس و همسایگان) است. وصاف از توجه هلاکو به غرب ایران و اسماعیلیان، نابود ساختن کتابخانهٔ الموت، عقاید حسن صباح و جنگ‌های وی با سلاطین سلجوقی حکایت می‌کند. ویژگی مهم تاریخ وصاف در راست‌گویی و انصاف نویسنده در بیان وقایع تاریخی است.
الکامل فی التاریخ: در قرن ۷ ه‍.ق توسط عزالدین بن اثیر نوشته شده‌است. این کتاب دربارهٔ رابطهٔ میان قرمطیان و فاطمیان اطلاعات سودمندی در دست دارد. قرمطیان شاخه‌ای از اسماعیلیان بودند که تنها در وجوه اندکی با آن‌ها تمایز داشتند و در موارد بسیاری با یکدیگر اشتراک داشتند. آن‌ها دارای روابط مهمی با فاطمیان بودند که ابن اثیر به‌طور کامل به بیان این روابط پرداخته‌است. منبع اصلی نویسنده برای بیان مطالب تا قرن ۳ ه‍. ق، تاریخ طبری بوده اما روش ابن اثیر در بیان وقایع با روش طبری تفاوت عمده‌ای داشت. ابن اثیر تنها به بیان روایات مختلف پیرامون یک واقعهٔ تاریخی نپرداخته؛ بلکه صحیح‌ترین را انتخاب کرده و در آخر، نظر خود را نیز بیان کرده‌است. نویسنده، وقایع تاریخی را تا حدود سال ۶۲۸ ه‍.ق ذکر کرده‌است.
زبدة التواریخ: تألیف شمس‌الدین یا جمال الدین ابوالقاسم عبدالله بن علی بن محمد ابی طاهر کاشانی است. وی تاریخ‌نگاری شیعه مذهب در دستگاه رشیدالدین فضل‌الله همدانی بود که نوشته‌هایش نامش را جاودان ساخت. می‌توان گفت زبدة التواریخ کتابی است نزدیک به کتب این نسل، چرا که نویسنده، منابعی را که در طول نگارش کتاب استفاده کرده به صورت کامل نام برده‌است. اگر کتاب کاشانی را به سه بخش تقسیم کنیم، بخش اول شامل آغاز فتح بغداد و تاریخ فاطمیان و نزاریان، بخش دوم تاریخ ایلخانان، اتابکان و حکومت‌های کوچک محلی و در نهایت بخش سوم شامل تاریخ الجایتو است. در بخش فاطمیان و نزاریان، نویسنده شکل‌گیری نزاریه و رابطهٔ آن‌ها با فاطمیان را به صورت کامل توضیح داده‌است.
مجمع التواریخ السلطانیه: تألیف شهاب‌الدین عبدالله بن لطف‌الله بن عبدالرشید هروی مشهور به حافظ ابرو است. وی از تاریخ‌نگاران و جغرافی‌دانان معاصر امیر تیمور گورکان و فرزندش شاهرخ میرزا تیموری در سال‌های ۷۶۳–۸۳۴ ه‍.ق / ۱۳۶۲–۱۴۳۱ م بوده‌است. مجمع التواریخ السلطانیه یکی از مفصل‌ترین و مهم‌ترین کتب فارسی پیرامون تاریخ عمومی جهان است که در چهار جلد به رشتهٔ تحریر درآمده‌است. جلد سوم این کتاب در بیان تاریخ پادشاهان ایران، اسلام و حکومت‌های مختلف است؛ در همین بخش، دربارهٔ اسماعیلیان، حکومت مصر، کتابخانهٔ الموت و احوال خلفای فاطمی نیز حکایت می‌کند و برای بهبود و تکمیل مطالب خود از کتاب جامع التواریخ رشیدالدین فضل‌الله همدانی و زبده التواریخ کاشانی نیز بهره برده‌است.
Everything is Temporary(:
پاسخ


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان