16-06-2020، 21:14
اکبرپور: تاثیرات لطفی موسیقی ما را تا سالهای سال بیمه خواهد کرد !
محمدامین اکبرپور که سالها شاگرد زندهیاد لطفی بوده، میگوید: استاد لطفی به روش آموزش سینه به سینه اعتقاد داشتند و زمانی که به ایران بازگشتند این شیوه و روند را در مکتبخانه میرزا عبدالله پی گرفتند.
یکی از اتفاقات مهمی که ادامه حیات موسیقی ایرانی را در پی دارد تشکیل گروههایی است که با پرداختن به آثار با اهمیت گذشته و بازتولید و بازاجرای آنها فعالیت میکنند. از این موضوع مهمتر شیوههای آموزشی استادان گذشته است که نحوه و کم و کیف فعالیت نسلهای آینده را در پی خواهد داشت.
محمدامین اکبرپور (نوازنده، آهنگساز و موسس و سرپرست گروه سایه ارغوان) یکی از هنرمندانی است که دغدغه موسیقی ایرانی دارد. او که فارغالتحصیل موسیقی است و سالها از محضر زندهیاد محمدرضا لطفی بهره برده و شاگرد استادانی چون زیدالله طلوعی، کیوان ساکت، داریوش طلایی و داریوش پیرنیاکان بوده و در زمینه تدریس نیز فعال است.
اکبرپور درباره نگرش و شیوه تدریس زندهیاد محمدرضا لطفی میگوید: آن زمان که استاد لطفی پس از مهاجرت چندسالهشان به ایران بازگشتند، متوجه این موضوع شدند که شیوه آموزش به گونهای پیش رفته که اغلب معلمان و استادان آن مقطع به نوعی خودشان را آموزش میدهند. آقای لطفی گفتند که روند آموزش در گذشته یک راه بوده و هیچ معلمی خودش را آموزش نمیداده و بلکه راه اصلی را تدریس میکرده و هنرجو بعدها به امضای شخصی خود میرسیده است. ایشان میگفت من هیچوقت آنچه خودم مینوازم را آموزش نمیدهم و آنچه به شاگردانم یاد میدهم رپرتوار موسیقی دستگاهی است که شامل ردیفها و پیشدرآمدها و چهارمضرابها و تصانیف و آثار قدما و بخشهای مهم دیگر است.
شما علاوه بر گروه موسیقی «سایه ارغوان» که طی سالهای گذشته در جشنواره موسیقی فجر حضور یافته، گروههای دیگری نیز دارید و در زمینه تولید و اجرا فعالیت گستردهای دارید. از آن فعالیتها بگویید.
گروه «سایه ارغوان» بخشی از گروه «همنوازان سایه» است که شامل چندین زیرمجموعه میشود. گروه «همنوازان سایه» نیز سال ۱۳۷۸ تشکیل شد و چند دوره فعالیت داشته است. این گروه یک دوره به بازسازی آثار کانون «چاووش» پرداخته و در دورهای دیگر آثار قدیمی را بازسازی کرده و طی دورهای دیگر به بازسازی مناطق جنوبی ایرانی پرداخته است. فعالیتهای گروه «همنوازان سایه» محدود به این موارد نبوده و در بخشی دیگر به اجرای آثار خودم که سرپرست گروه هستم پرداخته و آن آثار در به صورت آلبوم منتشر شدهاند. البته این روند همچنان ادامه دارد. «سایه مهر» نیز یکی دیگر از گروههای زیرمجموعه «همنوازان سایه» است. این گروه به خوانندگان جدیدی اختصاص دارد که دوست دارند با ما همراه شوند و آنها طی این همکاری نوعی دیگری از آثار مرا اجرا میکنند. گروه دیگری داریم که «سایه بازسازی» نام دارد و تاکنون به بازسازی موسیقی ایران پرداخته و حال نیز در حال بازسازی آوازهای رضاقلیمیرزا ظلی (خواننده و استاد موسیقی سنتی ایرانی) است و در این زمینه تاکنون سه آلبوم را برای انتشار آماده کردهایم. به اتفاق اعضای گروه «سایه بازسازی» سال گذشته در اصفهان کنسرتی برگزار کردیم و یک آلبوم نیز آماده ضبط داریم که قصد دارم پس از ضبط قطعاتش، آن را منتشر کنم و روند این اتفاقات تا پیش از شیوع بیماری کرونا ادامه داشت. گروه «سایه ارغوان» نیز بر مبنا و محوریت موسیقی ایرانی فعالیت میکند و تاکنون دو دوره در جشنواره موسیقی فجر حضور یافته و به همین نیت تشکیل شده است. با همکاری اعضای گروه «سایه ارغوان» سال ۱۳۹۷ چاووش شش استاد محمدرضا لطفی را با خوانندگی اشکان کمانگری بازسازی کردیم و سال گذشته نیز با خوانندگی حسین علیشاپور به اجرای چاووش هشت با خوانندگی حسین علیشاپور پرداختیم.
به نظر میرسد شما و اعضای گروه و بخشهای زیر مجموعه آن نسبت به گذشته کمکارتر شدهاید. آیا همینطور است؟
بله. از سال ۱۳۹۸ فعالیتهای گروه را بنا به چند دلیل کمی محدود کردهام. یکی از دلایل این است که گروه «همنوازان سایه» باید چهار اثر را ضبط و منتشر کند و به همین دلیل فعالیتش تا حدودی متوقف شده تا تولید آثار مذکور به نتیجه برسد. به هرحال چهار، پنج آلبوم داریم که کنسرتهایشان برگزار شده اما ضبط نشدهاند و این آثار باید به نتیجه برسند.
نشر آثاری که میگوید به چه صورت خواهد بود؟
اتفاقا سال گذشته به همین نیت موسسه نشر و آموزشگاهی تاسیس کردهام تا بتوانم آثار را منتشر کنم.
از فعالیتهای جدید گروههایتان چه خبر؟
اثر جدیدی را با گروه «سایه مهر» پیش میبریم که کار خودم است و در دستگاه شور اجرا میشود. آماده برگزاری کنسرت بودیم که تمرینات مربوط به آن به دلیل وجود بحران بیماری کرونا متوقف شد، اما به زودی تمرینات را از سر خواهیم گرفت و قصدمان این است که امسال در تهران و چند شهر شمالی کنسرتهایی برگزار کنیم. از سوی دیگر قصدمان این بود پس از پایان بحران بیماری کرونا به اتفاق اعضای گروه «سایه ارغوان» یکی از آثار قدیمیام را تمرین کنیم و سپس به اجرای آن بپردازیم. برای اثر مذکور سالها زحمت کشیدهام و زمان صرفش کردهام. امیدوارم شرایط برای تمرین و اجرای این اثر محیا شود تا آن را به سرانجام برسانم.
شما شاگرد زندهیاد محمدرضا لطفی بودهاید و به طور مستقیم از داشتههای ایشان بهره بردهاید. این اتفاق تا چه حد روند فعالیت شما را تحت تاثیر قرار داده و تا چه حد در راستای شیوهها و تفکرات ایشان پیش میروید؟
من از کودکی معلمان زیادی داشتهام اما فردی که تاثیر بسیاری بر زندگیام داشته و این افتخار را داشتهام که سالها شاگردیشان را بکنم استاد محمدرضا لطفی بوده است. این سعادت را نیز داشتهام که به مدت پنج سال در مکتبخانه میرزا عبدالله زیر نظر ایشان باشم و تدریسم در این آموزشگاه تا به امروز ادامه یافته است. از طرفی در گروه بازسازی شیدا نیز همراه ایشان بودم و طی این همکاری دو آلبوم تولید شد و دو، سه کنسرت به روی صحنه رفت. به هرحال من آقای لطفی را عاشقانه دوست داشتم و به همین دلیل سعی کردم به نحوی زندگی ایشان و روندی که طی کردهاند را تجربه کنم و در همان مسیری قدم بگذارم که ایشان طی دوران حیاتشان طی کردهاند؛ اینکه در نحوه تارنوازیشان از بزرگان قدیمی موسیقی ایرانی نظیر درویشخان، صبا و نیداوود و شهنازی و وزیری چه تاثیراتی گرفتهاند و در جوانیشان چگونه آثار قدیمی را بازسازی کردهاند. شیوه تحصیلاتشان در زمینه موسیقی، نحوه تشکیل گروهها توسط ایشان برخی دیگر از مواردی هستند که به آنها توجه کردهام و طی این روند تلاشم این بوده به نحوی شیوه، نگرش و نحوه فعالیتها و زندگی ایشان را زیست کنم. طبیعتا زمانی که ایشان را دیدم حسم به ایشان عمیقتر شد زیرا به طور مستقیم و از نزدیک سالها با ایشان زندگی کردم و طی این اتفاق روحیات ایشان را بهتر و بیشتر شناختم.
درباره شیوههای آموزشی زندهیاد لطفی توضیح دهید و اینکه خودتان تا چه حد به آن موارد و مولفهها پایبند هستید.
آن زمان که استاد لطفی پس از مهاجرت چندسالهشان به ایران بازگشتند، متوجه این موضوع شدند که شیوه آموزش به گونهای پیش رفته که اغلب معلمان و استادان آن مقطع به نوعی خودشان را آموزش میدهند. آقای لطفی گفتند که روند آموزش در گذشته یک راه بوده و هیچ معلمی خودش را آموزش نمیداده و بلکه راه اصلی را تدریس میکرده و هنرجو بعدها به امضای شخصی خود میرسیده است. ایشان میگفت من هیچوقت آنچه خودم مینوازم را آموزش نمیدهم و آنچه به شاگردانم یاد میدهم رپرتوار موسیقی دستگاهی است که شامل ردیفها و پیشدرآمدها و چهارمضرابها و تصانیف و آثار قدما و بخشهای مهم دیگر است. استاد لطفی به روش آموزش سینه به سینه اعتقاد داشتند و زمانی که به ایران بازگشتند این شیوه و روند را در مکتبخانه میرزا عبدالله پی گرفتند. ایشان نظرشان این بود که آن تحریرهای لازم توسط نت منتقل نمیشوند و راه آموزش آنها شیوه سینه به سینه است. به طور کلی استاد لطفی تلاششان این بود نگاهی که در گذشته و در دوران قاجار نسبت به موسیقی دستگاهی وجود داشته را حفظ کند و آن را اشاعه دهد.
شما در زمینه آموزش شاگردانتان با همان شیوه استاد لطفی به تدریس میپردازید؟
بله با همان روشی که استاد لطفی آموزش میدادند به تربیت هنرجویان و شاگردانم مشغول هستم.
روش سینه به سینه چگونه است؟
به این شکل است که معلم مینوازد و شاگرد نیز همان را تکرار میکند.
روش آموزش سینه به سینه از چه مقطعی کمتر مورد توجه قرار گرفت و دلیل یا دلایل این اتفاق چه بوده است؟
از دوران پهلوی به بعد نوعی غربزدگی در عرصهها و بخشهای مختلف مرسوم شد و موسیقی نیز از این اتفاق مستثنی نبود. طی این جریان موزیسینها تلاش کردند به شیوه غربی موسیقی را آموزش دهند و بر همین اساس به نوعی سنت خود را کنار گذاشتند. در صورتی که مثلا شما هیچ سیتارنوازی را نمیبینید که کراوات و پاپیون بزند و روی صندلی بنشیند و سیتار بنوازد. آقای لطفی معتقد بودند که سنتی وجود داشته و ما نیز باید به آن سنت پایبند باشیم. ایشان جمله معروفی داشتند و میگفتند من پیرو یک سنت هستم. به هرحال آن سنت قوانین بسیاری دارد و نمیتوان در خارج از آن چهارچوب هرکاری کرد و در این زمینه به اصطلاح دست و بالمان بسته است. بر اساس نگرش استاد لطفی همه چیز باید بر مبنای آن سنت پیش برود و اگر قرار است فردی به خلاقیت و نوآوری دست یابد، آن نوآوری باید بر اساس همان سنتها ایجاد شود و شکل گیرد و بروز کند.
در حال حاضر معلمان و استادان تا چه حد به شیوه سینه به سینه پایبند هستند و آن تعصبات بزرگان گذشته را نسبت به موسیقی دستگاهی و بخشهای مختلف آن دارند؟
در حال حاضر کمتر افرادی را میتوان سراغ داشت که به شیوه سینه به سینه موسیقی را آموزش دهند. برخی از آن معدود افراد همنسلان استاد لطفی هستند که اتفاقا تعداشان بسیار کم است. دسته دیگر افرادی هستند که بر اساس آموزش سینه به سینه موسیقی را آموختهاند و شاگردان زندهیاد لطفی بودهاند که آنها نیز انگشتشمارند.
چرا تعداد معلمانی که با روش سینه به سینه و بر اساس شیوه مورد تاکید و تایید استاد لطفی تدریس میکنند تا این حد کم است؟
تیرهایی که در زمان حیات استاد لطفی به سمت ایشان پرتاب میشد اتفاقی است که پس از فوتشان نیز ادامه پیدا کرده و حتی شدت یافته است. به طور کلی به نوع نگرش و تفکر ایشان همواره خرده گرفتهاند و نقدهای نابجایی نسبت به ایشان وجود داشته است.
که البته آن خرده گرفتنها و نقدها همچنان وجود دارد.
همینطور است اما تاثیراتی که آقای لطفی در برههایی از تاریخ بر موسیقی دستگاهی گذاشتند قابل انکار نیست و نمیتوان آن را نادیده گرفت. تاثیرات ایشان موسیقی ما را تا سالهای سال بیمه خواهد کرد. ما نزد معلمان دیگر نیز آموختهایم و بسیاری چیزها را یاد گرفتهایم و روال معمول را نیز طی میکردیم، اما ایشان نگرش و شیوه درست و مولفههای مهم را برای ما ملموستر کرد. ایشان خطی مشی را به ما داد که ما من بعد بر اساس آن راه درست را پی بگیریم. این را هم بگویم که من استادان بسیاری داشتهام؛ بزرگانی چون آقای پیرنیاکان، داریوش طلایی و… که موارد بسیاری از آنها آموختهام و تک تک آنها راهکارهای بسیاری را در زندگی به من دادهاند، اما تاثیری که از آقای لطفی و شیوه تدریس و نوازندگی و فعالیت ایشان گرفتهام بسیار بوده است.
بحران بیماری کرونا تا چه حد فعالیتهای شما را تحت تاثیر قرار داده است؟
با اینکه بیماری مهلک کرونا جان بسیاری از انسانها را گرفته اما سعی کردم با آن همراه شوم. از ابتدای شیوع بیماری کرونا تاکنون کلاسهای آنلاینم را خیلی جدیتر از قبل برگزار کردهام و طی این روند هم در دانشگاه درس میدهم و هم درس میگیرم و به تازگی تدریس در کلاسهای حضوری را آغاز کردهام. در آموزشگاهها نیز به صورت آنلاین تدریس میکنم. به طور کلی بیماری کرونا و برگزاری برنامهها و کلاسهای آنلاین باعث شد که از کارها و رفت و آمدهای زمانگیر و قرارهای اضافه بکاهم و میتوان گفت حال زندگیام نسبت به قبل مرتبتر و منظمتر شده است.
محمدامین اکبرپور که سالها شاگرد زندهیاد لطفی بوده، میگوید: استاد لطفی به روش آموزش سینه به سینه اعتقاد داشتند و زمانی که به ایران بازگشتند این شیوه و روند را در مکتبخانه میرزا عبدالله پی گرفتند.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
یکی از اتفاقات مهمی که ادامه حیات موسیقی ایرانی را در پی دارد تشکیل گروههایی است که با پرداختن به آثار با اهمیت گذشته و بازتولید و بازاجرای آنها فعالیت میکنند. از این موضوع مهمتر شیوههای آموزشی استادان گذشته است که نحوه و کم و کیف فعالیت نسلهای آینده را در پی خواهد داشت.
محمدامین اکبرپور (نوازنده، آهنگساز و موسس و سرپرست گروه سایه ارغوان) یکی از هنرمندانی است که دغدغه موسیقی ایرانی دارد. او که فارغالتحصیل موسیقی است و سالها از محضر زندهیاد محمدرضا لطفی بهره برده و شاگرد استادانی چون زیدالله طلوعی، کیوان ساکت، داریوش طلایی و داریوش پیرنیاکان بوده و در زمینه تدریس نیز فعال است.
اکبرپور درباره نگرش و شیوه تدریس زندهیاد محمدرضا لطفی میگوید: آن زمان که استاد لطفی پس از مهاجرت چندسالهشان به ایران بازگشتند، متوجه این موضوع شدند که شیوه آموزش به گونهای پیش رفته که اغلب معلمان و استادان آن مقطع به نوعی خودشان را آموزش میدهند. آقای لطفی گفتند که روند آموزش در گذشته یک راه بوده و هیچ معلمی خودش را آموزش نمیداده و بلکه راه اصلی را تدریس میکرده و هنرجو بعدها به امضای شخصی خود میرسیده است. ایشان میگفت من هیچوقت آنچه خودم مینوازم را آموزش نمیدهم و آنچه به شاگردانم یاد میدهم رپرتوار موسیقی دستگاهی است که شامل ردیفها و پیشدرآمدها و چهارمضرابها و تصانیف و آثار قدما و بخشهای مهم دیگر است.
شما علاوه بر گروه موسیقی «سایه ارغوان» که طی سالهای گذشته در جشنواره موسیقی فجر حضور یافته، گروههای دیگری نیز دارید و در زمینه تولید و اجرا فعالیت گستردهای دارید. از آن فعالیتها بگویید.
گروه «سایه ارغوان» بخشی از گروه «همنوازان سایه» است که شامل چندین زیرمجموعه میشود. گروه «همنوازان سایه» نیز سال ۱۳۷۸ تشکیل شد و چند دوره فعالیت داشته است. این گروه یک دوره به بازسازی آثار کانون «چاووش» پرداخته و در دورهای دیگر آثار قدیمی را بازسازی کرده و طی دورهای دیگر به بازسازی مناطق جنوبی ایرانی پرداخته است. فعالیتهای گروه «همنوازان سایه» محدود به این موارد نبوده و در بخشی دیگر به اجرای آثار خودم که سرپرست گروه هستم پرداخته و آن آثار در به صورت آلبوم منتشر شدهاند. البته این روند همچنان ادامه دارد. «سایه مهر» نیز یکی دیگر از گروههای زیرمجموعه «همنوازان سایه» است. این گروه به خوانندگان جدیدی اختصاص دارد که دوست دارند با ما همراه شوند و آنها طی این همکاری نوعی دیگری از آثار مرا اجرا میکنند. گروه دیگری داریم که «سایه بازسازی» نام دارد و تاکنون به بازسازی موسیقی ایران پرداخته و حال نیز در حال بازسازی آوازهای رضاقلیمیرزا ظلی (خواننده و استاد موسیقی سنتی ایرانی) است و در این زمینه تاکنون سه آلبوم را برای انتشار آماده کردهایم. به اتفاق اعضای گروه «سایه بازسازی» سال گذشته در اصفهان کنسرتی برگزار کردیم و یک آلبوم نیز آماده ضبط داریم که قصد دارم پس از ضبط قطعاتش، آن را منتشر کنم و روند این اتفاقات تا پیش از شیوع بیماری کرونا ادامه داشت. گروه «سایه ارغوان» نیز بر مبنا و محوریت موسیقی ایرانی فعالیت میکند و تاکنون دو دوره در جشنواره موسیقی فجر حضور یافته و به همین نیت تشکیل شده است. با همکاری اعضای گروه «سایه ارغوان» سال ۱۳۹۷ چاووش شش استاد محمدرضا لطفی را با خوانندگی اشکان کمانگری بازسازی کردیم و سال گذشته نیز با خوانندگی حسین علیشاپور به اجرای چاووش هشت با خوانندگی حسین علیشاپور پرداختیم.
به نظر میرسد شما و اعضای گروه و بخشهای زیر مجموعه آن نسبت به گذشته کمکارتر شدهاید. آیا همینطور است؟
بله. از سال ۱۳۹۸ فعالیتهای گروه را بنا به چند دلیل کمی محدود کردهام. یکی از دلایل این است که گروه «همنوازان سایه» باید چهار اثر را ضبط و منتشر کند و به همین دلیل فعالیتش تا حدودی متوقف شده تا تولید آثار مذکور به نتیجه برسد. به هرحال چهار، پنج آلبوم داریم که کنسرتهایشان برگزار شده اما ضبط نشدهاند و این آثار باید به نتیجه برسند.
نشر آثاری که میگوید به چه صورت خواهد بود؟
اتفاقا سال گذشته به همین نیت موسسه نشر و آموزشگاهی تاسیس کردهام تا بتوانم آثار را منتشر کنم.
از فعالیتهای جدید گروههایتان چه خبر؟
اثر جدیدی را با گروه «سایه مهر» پیش میبریم که کار خودم است و در دستگاه شور اجرا میشود. آماده برگزاری کنسرت بودیم که تمرینات مربوط به آن به دلیل وجود بحران بیماری کرونا متوقف شد، اما به زودی تمرینات را از سر خواهیم گرفت و قصدمان این است که امسال در تهران و چند شهر شمالی کنسرتهایی برگزار کنیم. از سوی دیگر قصدمان این بود پس از پایان بحران بیماری کرونا به اتفاق اعضای گروه «سایه ارغوان» یکی از آثار قدیمیام را تمرین کنیم و سپس به اجرای آن بپردازیم. برای اثر مذکور سالها زحمت کشیدهام و زمان صرفش کردهام. امیدوارم شرایط برای تمرین و اجرای این اثر محیا شود تا آن را به سرانجام برسانم.
شما شاگرد زندهیاد محمدرضا لطفی بودهاید و به طور مستقیم از داشتههای ایشان بهره بردهاید. این اتفاق تا چه حد روند فعالیت شما را تحت تاثیر قرار داده و تا چه حد در راستای شیوهها و تفکرات ایشان پیش میروید؟
من از کودکی معلمان زیادی داشتهام اما فردی که تاثیر بسیاری بر زندگیام داشته و این افتخار را داشتهام که سالها شاگردیشان را بکنم استاد محمدرضا لطفی بوده است. این سعادت را نیز داشتهام که به مدت پنج سال در مکتبخانه میرزا عبدالله زیر نظر ایشان باشم و تدریسم در این آموزشگاه تا به امروز ادامه یافته است. از طرفی در گروه بازسازی شیدا نیز همراه ایشان بودم و طی این همکاری دو آلبوم تولید شد و دو، سه کنسرت به روی صحنه رفت. به هرحال من آقای لطفی را عاشقانه دوست داشتم و به همین دلیل سعی کردم به نحوی زندگی ایشان و روندی که طی کردهاند را تجربه کنم و در همان مسیری قدم بگذارم که ایشان طی دوران حیاتشان طی کردهاند؛ اینکه در نحوه تارنوازیشان از بزرگان قدیمی موسیقی ایرانی نظیر درویشخان، صبا و نیداوود و شهنازی و وزیری چه تاثیراتی گرفتهاند و در جوانیشان چگونه آثار قدیمی را بازسازی کردهاند. شیوه تحصیلاتشان در زمینه موسیقی، نحوه تشکیل گروهها توسط ایشان برخی دیگر از مواردی هستند که به آنها توجه کردهام و طی این روند تلاشم این بوده به نحوی شیوه، نگرش و نحوه فعالیتها و زندگی ایشان را زیست کنم. طبیعتا زمانی که ایشان را دیدم حسم به ایشان عمیقتر شد زیرا به طور مستقیم و از نزدیک سالها با ایشان زندگی کردم و طی این اتفاق روحیات ایشان را بهتر و بیشتر شناختم.
درباره شیوههای آموزشی زندهیاد لطفی توضیح دهید و اینکه خودتان تا چه حد به آن موارد و مولفهها پایبند هستید.
آن زمان که استاد لطفی پس از مهاجرت چندسالهشان به ایران بازگشتند، متوجه این موضوع شدند که شیوه آموزش به گونهای پیش رفته که اغلب معلمان و استادان آن مقطع به نوعی خودشان را آموزش میدهند. آقای لطفی گفتند که روند آموزش در گذشته یک راه بوده و هیچ معلمی خودش را آموزش نمیداده و بلکه راه اصلی را تدریس میکرده و هنرجو بعدها به امضای شخصی خود میرسیده است. ایشان میگفت من هیچوقت آنچه خودم مینوازم را آموزش نمیدهم و آنچه به شاگردانم یاد میدهم رپرتوار موسیقی دستگاهی است که شامل ردیفها و پیشدرآمدها و چهارمضرابها و تصانیف و آثار قدما و بخشهای مهم دیگر است. استاد لطفی به روش آموزش سینه به سینه اعتقاد داشتند و زمانی که به ایران بازگشتند این شیوه و روند را در مکتبخانه میرزا عبدالله پی گرفتند. ایشان نظرشان این بود که آن تحریرهای لازم توسط نت منتقل نمیشوند و راه آموزش آنها شیوه سینه به سینه است. به طور کلی استاد لطفی تلاششان این بود نگاهی که در گذشته و در دوران قاجار نسبت به موسیقی دستگاهی وجود داشته را حفظ کند و آن را اشاعه دهد.
شما در زمینه آموزش شاگردانتان با همان شیوه استاد لطفی به تدریس میپردازید؟
بله با همان روشی که استاد لطفی آموزش میدادند به تربیت هنرجویان و شاگردانم مشغول هستم.
روش سینه به سینه چگونه است؟
به این شکل است که معلم مینوازد و شاگرد نیز همان را تکرار میکند.
روش آموزش سینه به سینه از چه مقطعی کمتر مورد توجه قرار گرفت و دلیل یا دلایل این اتفاق چه بوده است؟
از دوران پهلوی به بعد نوعی غربزدگی در عرصهها و بخشهای مختلف مرسوم شد و موسیقی نیز از این اتفاق مستثنی نبود. طی این جریان موزیسینها تلاش کردند به شیوه غربی موسیقی را آموزش دهند و بر همین اساس به نوعی سنت خود را کنار گذاشتند. در صورتی که مثلا شما هیچ سیتارنوازی را نمیبینید که کراوات و پاپیون بزند و روی صندلی بنشیند و سیتار بنوازد. آقای لطفی معتقد بودند که سنتی وجود داشته و ما نیز باید به آن سنت پایبند باشیم. ایشان جمله معروفی داشتند و میگفتند من پیرو یک سنت هستم. به هرحال آن سنت قوانین بسیاری دارد و نمیتوان در خارج از آن چهارچوب هرکاری کرد و در این زمینه به اصطلاح دست و بالمان بسته است. بر اساس نگرش استاد لطفی همه چیز باید بر مبنای آن سنت پیش برود و اگر قرار است فردی به خلاقیت و نوآوری دست یابد، آن نوآوری باید بر اساس همان سنتها ایجاد شود و شکل گیرد و بروز کند.
در حال حاضر معلمان و استادان تا چه حد به شیوه سینه به سینه پایبند هستند و آن تعصبات بزرگان گذشته را نسبت به موسیقی دستگاهی و بخشهای مختلف آن دارند؟
در حال حاضر کمتر افرادی را میتوان سراغ داشت که به شیوه سینه به سینه موسیقی را آموزش دهند. برخی از آن معدود افراد همنسلان استاد لطفی هستند که اتفاقا تعداشان بسیار کم است. دسته دیگر افرادی هستند که بر اساس آموزش سینه به سینه موسیقی را آموختهاند و شاگردان زندهیاد لطفی بودهاند که آنها نیز انگشتشمارند.
چرا تعداد معلمانی که با روش سینه به سینه و بر اساس شیوه مورد تاکید و تایید استاد لطفی تدریس میکنند تا این حد کم است؟
تیرهایی که در زمان حیات استاد لطفی به سمت ایشان پرتاب میشد اتفاقی است که پس از فوتشان نیز ادامه پیدا کرده و حتی شدت یافته است. به طور کلی به نوع نگرش و تفکر ایشان همواره خرده گرفتهاند و نقدهای نابجایی نسبت به ایشان وجود داشته است.
که البته آن خرده گرفتنها و نقدها همچنان وجود دارد.
همینطور است اما تاثیراتی که آقای لطفی در برههایی از تاریخ بر موسیقی دستگاهی گذاشتند قابل انکار نیست و نمیتوان آن را نادیده گرفت. تاثیرات ایشان موسیقی ما را تا سالهای سال بیمه خواهد کرد. ما نزد معلمان دیگر نیز آموختهایم و بسیاری چیزها را یاد گرفتهایم و روال معمول را نیز طی میکردیم، اما ایشان نگرش و شیوه درست و مولفههای مهم را برای ما ملموستر کرد. ایشان خطی مشی را به ما داد که ما من بعد بر اساس آن راه درست را پی بگیریم. این را هم بگویم که من استادان بسیاری داشتهام؛ بزرگانی چون آقای پیرنیاکان، داریوش طلایی و… که موارد بسیاری از آنها آموختهام و تک تک آنها راهکارهای بسیاری را در زندگی به من دادهاند، اما تاثیری که از آقای لطفی و شیوه تدریس و نوازندگی و فعالیت ایشان گرفتهام بسیار بوده است.
بحران بیماری کرونا تا چه حد فعالیتهای شما را تحت تاثیر قرار داده است؟
با اینکه بیماری مهلک کرونا جان بسیاری از انسانها را گرفته اما سعی کردم با آن همراه شوم. از ابتدای شیوع بیماری کرونا تاکنون کلاسهای آنلاینم را خیلی جدیتر از قبل برگزار کردهام و طی این روند هم در دانشگاه درس میدهم و هم درس میگیرم و به تازگی تدریس در کلاسهای حضوری را آغاز کردهام. در آموزشگاهها نیز به صورت آنلاین تدریس میکنم. به طور کلی بیماری کرونا و برگزاری برنامهها و کلاسهای آنلاین باعث شد که از کارها و رفت و آمدهای زمانگیر و قرارهای اضافه بکاهم و میتوان گفت حال زندگیام نسبت به قبل مرتبتر و منظمتر شده است.