همیشه چای برایم بیشتر از یک نوشیدنی ساده بوده!
چای بهانه ایست برای هم صحبت شدن با کسی
چای میتواند واحد اندازه گیری رفاقت و صمیمیت باشد!
هرچقدر چای یخ کند نشان می دهد چقدر حرف دارید برای گفتن که چای فراموش مي شود
اکنون دلم چای می خواهد…
قند پهلو! با یک رفیق ناب که چای را به چای ببندیم و گاهی استکان را سر بکشیم و بگوییم بازهم یخ کرد!
چای را جدی بگیرید!
روزی دلتنگ این بهانه ی کوچک خواهید شد.
رفيق جان هر جای دنيايی دلم اونجاست
امّا دلبَــــرم
گر تو آیی
لب گشایی
لب بریزی
لب بسوزی
لب بدوزی
وااای!
بَه چه محشر می شود
اندازه ی یک چای خوردن
کام ِ من شیرین نمایی
دلبرم
ماه ِ آبان است و چای
با تو می چسبد فقط....
روزنامهها هرگز نمیدانند
تمام اتفاقهای تلخ جهان
میتواند از فنجانی چای شروع شود
و گاهی دریا در سکوت رفتن کسی
غرق میشود
دلم می گیرد
وقتی "تنهایی"، زودتر از من
رو به رویت نشسته
و با تو چای می نوشد
گاهی
تنها دو نفر میتوانند
تمام دنیا را پشت میز كافهای
مثل یك حبه قند در فنجانی چای
به هم بزنند....
گاه
حبّه قندهای
رنگـارنـــگ
از جنسِ دلتنــگی
می افتند در فنجان دل م
و حل می شــوند؛ آرام آرام....
و روح مـن؛
سرمی کشد این نوشیدنی شیریــن را...
آری؛ سر می کشم این دلتنگیِ رنگارنـگم را....