13-02-2019، 13:10
[ورس یک]
آب آبی آسمون عرضی
ریشه ها به زمین سبز سبزی
تو از یه جنسی من از یه جنس دیگه ام
بینمون یه بی قانونی کشیده مرزی
بالا بودی من دیدم زیبایی چشماتو
خورشیدی توو قرنیه و روز و شب پلکاتو
خُب تو هم پایین بودی من دیدمت
هر روز نقشتو رنگتو هوس توو لب هاتو
آزادم آزادی ولی این آزادی معناییی نداره
فاصلمون یه وجبه ولی بهم نمیرسیم
این تنهایی عذابه شاید عاشقمی
چون که بدست نیاوردیم
هنوز شاید عاشقتم تا روزی که لمست کنم
شاید برسیم بهم عشقمون بشه تموم
تو رو می نوشم
نه آب آب طعم تو رو داره
نزدیکیم ولی دور دور
نزدیکیمون مثل غم گل و خاره
میدونم چون منم نفس میکشم توو هوای تو
بیا همه ی این مرداب برای تو
اگه نبینمت یک روز با صیاد میرم
منم نبینمت هدف صد تا تیرم
[کروس]
آهو ماهی عشق با نگاهی
مرز فکاهی نه راهی نه چاهی
زندگی واهی تقدیر الهی
آهو ماهی عشق با نگاهی
مرز فکاهی نه راهی نه چاهی
زندگی واهی تقدیر الهی
[ورس دو]
شاید آزادی مردن توو آغوشته
شاید صلاح رفتن و فراموشته
شاید عشق همین جدایی و فاصله اس
شاید نور همین صدای خاموشته
واسه قوانین این عشق ما اشتباس
تو توو خشکی من توو آب آغازمون انتهاس
ولی خوبیش اینه تو به من
من به تو واسه بودن نکردیم التماس
من از دنیات بی خبرم تو از دنیای من
من از دشت های تو ، تو از مرداب من
دیدنت یه درد ندیدنت یه درد
اینکه سوالا چیه هست تنها سوال من
ماهی گفت دیگه ندارم تحمل دوری
یه لحظه با تو باشم بهتر از تنفس زوری
آهو گفت حاضرم نفسم بند بیاد اما
آخرین نفس و بگیرم از نفس و لب هات
با هم قرار گذاشتن سر ساعت صفر
اگه عاشق واقعی بودن
اگه جرئتشو داشتن برن سمت هم
واسه چند لحظه بشن سهم هم
خُب خودتو بزار به جاش ببین که میتونی پاش
بمونی واسه نگاهش نه منو تو فقط ادعا داریم
آ رسید وقت وصال که مردن حلال
آسمون لال بود ماه ولی هلال
آهو پرید از خاک ماهی پرید از آب
هوا برا لحظه ای خونه ی مشترک بود
لمس کردن لحظه ای همو
ولی فرصت کم بود
شاید عاشقتم تا روزی که لمست کنم
آهو تووی آب ماهی تووی خاک مرگ غمناک
قصه ی ما اینه عشق خطرناک نبودش ترسناک