18-01-2019، 22:14
حدیث ثقلین
حدیث ثقلین حدیثی مشهور و متواتر از پیامبر اسلام(ص) درباره جایگاه قرآن کریم و اهل بیت پیامبر(ص) در دین اسلام پس از آن حضرت. بر اساس این حدیث، پس از درگذشت پیامبر (ص)، برای هدایت باید به قرآن و اهل بیت تمسک جست و این دو، همواره در کنار یکدیگرند.
صحّت انتساب این حدیث به پیامبر(ص) را همه مسلمانان، شیعه و سنی، پذیرفته و حدیث را در کتابهای حدیثی خود آوردهاند. شیعیان با تکیه بر این حدیث، معتقد به لزوم امامت و عصمت امامان(ع) و نیز دوام امامت در همه زمانها هستند.
متن حدیث
این حدیث در نقلهای مختلف، با عبارتهای گوناگون آمده، اما محتوای همه آنها یکی است.
در اصول کافی، از کتب اربعه و اصلی شیعه آمده است: «...إِنِّی تَارِک فِیکمْ أَمْرَینِ إِنْ أَخَذْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا- کتَابَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَهْلَ بَیتِی عِتْرَتِی أَیهَا النَّاسُ اسْمَعُوا وَ قَدْ بَلَّغْتُ إِنَّکمْ سَتَرِدُونَ عَلَی الْحَوْضَ فَأَسْأَلُکمْ عَمَّا فَعَلْتُمْ فِی الثَّقَلَینِ وَ الثَّقَلَانِ کتَابُ اللَّهِ جَلَّ ذِکرُهُ وَ أَهْلُ بَیتِی...».[۱]
ترجمه: من در میان شما دو چیز باقی میگذارم که اگر آنها را دستاویز قرار دهید، هرگز گمراه نخواهید شد: کتاب خدا و عترتم که اهل بیتم هستند. ای مردم بشنوید! من به شما رساندم که شما در کنار حوض بر من وارد میشوید، پس من از شما درباره رفتارتان با این دو یادگار ارزشمند سؤال خواهم کرد، یعنی کتاب خدا و اهل بیتم.
سنن نسائی از صحاح سته اهل سنت، این حدیث را چنین نقل میکند:
«... کأنی قد دعیت فاجبت، انی قد ترکت فیکم الثقلین احدهما اکبر من الآخر، کتاب الله و عترتی اهل بیتی، فانظروا کیف تخلفونی فیهما، فانهما لن یفترقا حتی یردا علی الحوض...».[۲] ترجمه: زمان وفات من نزدیک شده است. من در میان شما دو شیء گرانبها باقی میگذارم که یکی بزرگتر از دیگری است، کتاب خدا و عترتم که همان اهل بیت(ع) است. پس بنگرید که چگونه با آن دو رفتار میکنید که آن دو از هم جدا نمیشوند تا آنکه در کنار حوض بر من وارد شوند.
منابع و سند حدیث
این حدیث از روایاتی است که مورد قبول علمای شیعه و اهل سنت و در منابع هر دو گروه آمده است.
منابع اهل سنت
بنابر کتاب «حدیث الثقلین و مقامات اهل البیت»[۳]، این حدیث را بیش از ۲۵ نفر از صحابه از پیامبر اکرم(ص) نقل کردهاند. نام برخی از این صحابه در ادامه میآید
زید بن ارقم: این حدیث به شش طریق از او در کتابهای سنن نسائی،[۴] المعجم الکبیر طبرانی،[۵] سنن ترمذی،[۶] مستدرک حاکم،[۷] مسند احمد[۸] و کتابهای دیگر نقل شده است.
زید بن ثابت در مسند احمد[۹] و المعجم الکبیر طبرانی.[۱۰]
جابر بن عبدالله در کتابهای سنن (صحیح) ترمذی،[۱۱] المعجم الکبیر [۱۲] و المعجم الاوسط[۱۳] طبرانی.
حذیفة بن أسید در کتاب المعجم الکبیر طبرانی.[۱۴]
ابو سعید خدری در چهار موضع از مسند احمد[۱۵] و ضعفاء الکبیر العقیلی.[۱۶]
امام علی(ع) به دو طریق در البحر الزخار یا همان مسند البزاز[۱۷] و کنز العمال.[۱۸]
ابوذر غفاری در کتاب المؤتلف و المختلف دارقطنی.[۱۹]
ابوهریره در کشف الاستار عن زوائد البزار.[۲۰]
عبدالله بن حنطب در اسد الغابة.[۲۱]
جبیر بن مطعم در ظلال الجنة.[۲۲]
عدهای از صحابه[۲۳]
بحرانی صاحب کتاب غایة المرام و حجة الخصام، این حدیث را به ۳۹ طریق از کتابهای اهل سنت نقل کرده است. بنابر نقل کتاب یاد شده، این حدیث در کتابهای مسند احمد، صحیح مسلم، مناقب ابن المغازلی، سنن ترمذی، العمدة ثعلبی، مسند ابی یعلی، المعجم الاوسط طبرانی، العمده ابن البطریق، ینابیع المودة قندوزی، الطرائف ابن المغازلی، فرائد السمطین، و شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید آمده است.[۲۴]
منابع شیعه
بنا به نوشته غایة المرام و حجة الخصام، در منابع شیعه، ۸۲ حدیث با مضمون حدیث ثقلین نقل شده است که در کتابهای الکافی، کمال الدین، امالی صدوق، امالی مفید، امالی طوسی، عیون اخبار الرضا، الغیبة نعمانی، بصائر الدرجات و بسیاری از کتب دیگر جمعآوری شده است.[۲۵]
زمان و مکان صدور حدیث
در اینکه پیامبر اسلام(ص) حدیث ثقلین را در چه زمان و مکانی بیان کرده، اختلاف است؛ ابن حجر هیتمی میگوید[۲۶] که رسول اکرم این حدیث را در بازگشت از فتح مکه، در راه طائف بیان کرده است، اما دیگران زمان و مکان آن را متفاوت از این دانستهاند.
گرچه برخی از نقلها را میتوان گزارشهای مختلف از رویدادی واحد دانست، اما درباره برخی دیگر از روایات، نمیتوان چنین داوریای داشت و این احتمال که پیامبر اکرم(ص) در مکانهای متعدد و مناسبتهای گوناگون، بهویژه در آخرین روزهای زندگی، بارها به جایگاه مهم قرآن و اهل بیت توجه داده است، تقویت میشود.[۲۷]
برای زمان و مکان صدور این حدیث، موارد زیر آمده است:
در روز عرفه سوار بر شتر،[۲۸] در حجة الوداع.[۲۹]
در کنار غدیر خم پیش از آنکه حاجیان متفرق شوند،[۳۰] و حدیث غدیر در ادامه آن بیان شده است.[۳۱]
در خطبهای در روز جمعه همراه با حدیث غدیر.[۳۲]
در نماز جماعتی در مسجد خَیف، در آخرین روز از ایام تشریق.[۳۳]
بر فراز منبر.[۳۴]
در آخرین خطبهای که برای مردم خواندند.[۳۵]
در خطبهای بعد از آخرین نماز جماعت با مردم.[۳۶]
در بستر بیماری، آنگاه که اصحاب بر بالین حضرتش گرد آمده بودند.[۳۷]
در برخی از منابع اهل سنت به جای عبارت «عترتی» در حدیث ثقلین، کلمه «سنّتی» آمده است.[۳۸] گفتنی است چنین نقلهایی بسیار نادر است و خود اهل سنت نیز به آن توجهی نکردهاند؛ چرا که این حدیث با چنین عبارتی در منابع معتبر اولیه نیامده است و متکلمان اهل سنت در نزاعهای کلامی بین مذاهب، به آن توجه نکردهاند.
عترت چه کسانیاند؟
در بیشتر نقلها، عبارت «اهل بیت(ع)»، برای توضیح «عترت» آمده است؛ اما در برخی نقلها فقط عترت [۳۹] و در برخی دیگر فقط اهل بیت(ع)[۴۰] آمده و در پارهای موارد سفارش به اهل بیت(ع) تکرار شده است.[۴۱]
در برخی نقلهای شیعه از حدیث ثقلین، در توضیح اهل بیت(ع)، به دوازده امام شیعه(ع) اشاره شده است.[۴۲]
اهمیت حدیث
علمای شیعه در بسیاری از کتابهایشان این حدیث را نقل کرده، با استفاده از آن به تحکیم عقاید شیعه پرداختهاند. میر حامد حسین کنتوری (هندی، متوفی ۱۳۰۶) فصلی جامع در عَبَقات الانوار (جلد۱تا۳) به این حدیث و راههای نقل آن اختصاص داده و بااستناد به منابع اهل سنت، به معرفی اهمیت این حدیث پرداخته است. او در بحث امامت، این حدیث را بر تمام احادیث مقدم کرده است.
از این حدیث چند نکته مهم را میتوان اثبات کرد که جزو باورهای شیعهاند.
لزوم تبعیت از اهل بیت(ع)
در این روایت، اهل بیت(ع) در کنار قرآن قرار داده شدهاند و همانطور که بر مسلمانان تبعیت از قرآن لازم است، تبعیت از اهل بیت(ع) نیز لازم است.
عصمت اهل بیت(ع)
دو نکته در حدیث ثقلین در اثبات عصمت اهل بیت(ع):
تأکید بر اینکه اگر از قرآن و اهل بیت(ع) پیروی کنید، گمراه نخواهید شد. این نکته نشان میدهد در آموزههای اهل بیت(ع) خطایی وجود ندارد.
همراهکردن قرآن با اهل بیت(ع) است. از آنجا که به اجماع همه مسلمانان هیچ اشتباهی در قرآن راه ندارد، پس در ثِقل دیگر نیز اشتباهی وجود نخواهد داشت.
برخی از محققان اهل سنت نیز دلالت حدیث ثقلین را بر طهارت و پیراستگی اهل بیت(ع) از آلودگی و خطا پذیرفتهاند.[۴۳]
لزوم دوام امامت
در متن حدیث نکاتی وجود دارد که بر اساس آن میتوان لزوم همیشگیبودن امامت را ثابت کرد.
نخست همراهی اهل بیت(ع) با قرآن با توجه به این نکته که قرآن منبع ابدی هدایت در اسلام است. پس همیشه فردی از اهل بیت(ع) نیز همراه قرآن وجود خواهد داشت که به او مراجعه شود.
دوم آنکه پیامبر(ص) تأکید کردهاند این دو تا کنار حوض کوثر از هم جدا نمیشوند.
سوم آنکه پیامبر(ص) فرمودهاند اگر این دو گرانسنگ را دستاویز قرار دهید، تا ابد گمراه نخواهید شد.
امام زرقانی مالکی، از علمای اهل سنت، در شرح المواهب،[۴۴] از علامه سمهودی نقل می کند: از این حدیث فهمیده میشود که تا قیام قیامت کسی از عترت که شایستگی تمسک به او باشد وجود دارد، تا ترغیب مذکور در این حدیث بر او دلالت کند، همچنان که کتاب [یعنی قرآن] چنین است؛ از این رو اینان [یعنی عترت] امان زمینیاناند و چون بروند زمینیان میروند.[۴۵]
مرجعیت علمی اهل بیت(ع)
از آنجا که قرآن منبع اصلی عقاید و احکام عملی همه مسلمانان است و این حدیث نیز اهل بیت(ع) را همراه جداییناپذیرِ قرآن معرفی میکند، بهسادگی میتوان نتیجه گرفت اهل بیت(ع) نیز مرجع علمیای خطاناپذیر در همه زمینههای علوم اسلامیاند. سید عبدالحسین شرف الدین در بحثی که با شیخ سلیم بُشری داشته است ـ در کتاب المراجعات ـ مرجعیت علمی ائمه(ع) و لزوم تبعیت از آنان را ثابت کرده است.[۴۶]
حدیث ثقلین و تقریب مذاهب
حدیث ثقلین مورد قبول شیعه و سنی است. تا کنون گفتگوهای چندی درباره این حدیث شده که موجب همگرایی و تقریب مذاهب اسلامی شده است، از جمله بحث و گفتگوی سید عبدالحسین شرفالدین با شیخ سلیم بُشری از علمای اهل سنت. این گفتگو در کتاب المراجعات آمده است. توجه جدی آیتالله بروجردی به این حدیث نیز ادامه حرکتی بود که شرفالدین آغاز کرده بود.[۴۷]
پانویس
کلینی، کافی، دار الکتب الاسلامیه، ج۱، ص۲۹۴.
نسائی، السنن الکبری، ۱۴۱۱ق، ج۵، ص۴۵.
اثر احمد ماحوزی.
نسائی، السنن الکبری، ۱۴۱۱ق، ج۵، ص۴۵.
طبرانی، المعجم الکبیر، ۱۴۰۴ق، ج۵، ص۱۸۶.
ترمذی، سنن الترمذی، ۱۴۰۱ق، ح ۳۸۷۶.
حاکم نیشابوری، المستدرک، ج ۳، ص ۱۱۰.
احمد بن حنبل، مسند احمد ، ج ۴، ص ۳۷۱.
احمد بن حنبل، مسند احمد، ج ۵، صص ۱۸۳ و ۱۸۹.
طبرانی، المعجم الکبیر، ۱۴۰۴ق، ج ۵، ص ۱۶۶.
ترمذی، صحیح ترمذی، ج۵، ص ۳۲۸.
طبرانی، المعجم الکبیر، ۱۴۰۴ق، ج۳، ص۶۶.
طبرانی، المعجم الاوسط، ج ۵، ص ۸۹.
طبرانی، المعجم الکبیر، ۱۴۰۴ق، ج۳، ص۱۸۰.
احمد بن حنبل، مسند احمد، ج ۳، صص ۱۳، ۱۷، ۲۶ و ۵۹.
العقیلی، ضعفاء الکبیر، ج ۴، ص ۳۶۲.
البزاز، البحر الزخار، ص ۸۸، ح ۸۶۴.
متقی هندی، کنز العمال، ج ۱۴، ص ۷۷، ح ۳۷۹۸۱.
دارقطنی، المؤتلف و المختلف، ج ۲، ص ۱۰۴۶.
الهیثمی، کشف الاستار، ج ۳، ص ۲۲۳، ح ۲۶۱۷.
ابن اثیر، اسد الغابة، ج ۳، ص ۲۱۹، ش ۲۹۰۷.
البانی، ظلال الجنة، ح ۱۴۶۵.
نقل کامل این حدیث در استجلاب ارتقاء الغرف نوشته شمس الدین سخاوی صفحه ۲۳ آمده است و در ینابیع المودة قندوزی (ج۱، ص۱۰۶-۱۰۷) و الاصابه ابنحجر عسقلانی (ج۷، ص۲۷۴-۲۴۵) نیز به آن اشاره شده است.
بحرانی، غایة المرام و حجة الخصام، ج ۲، ص ۳۰۴-۳۲۰.
بحرانی، غایة المرام و حجة الخصام، ج ۲، ص ۳۲۰-۳۶۷.
الهیتمی، الصواعق المحرقه، ص ۱۵۰.
مفید، الارشاد، ج ۱، ص ۱۸۰؛ هیتمی، الصواعق المحرقه، ص۱۵۰؛ شرف الدین، المراجعات، ص ۷۴.
ترمذی، سنن الترمذی، ج ۵، ص ۶۶۲، ح ۳۷۸۶.
احمد بنعلی طَبْرِسی، الاحتجاج، ج۱، ص۳۹۱.
احمد ابن حنبل، مسند احمد، ج ۴، ص ۳۷۱؛ نیسابوری، صحیح مسلم، ج ۲، ص ۱۸۷۳.
صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۲۳۴، ح ۴۵ و ص ۲۳۸، ح ۵۵؛ حاکم نیشابوری، المستدرک، ج ۳، ص ۱۰۹؛ سَمْهودی، جواهر العقدین، ص ۲۳۶.
عیاشی، کتاب التفسیر، ج ۱، ص ۴، ح ۳.
صفار قمی، بصائر الدرجات، ص ۴۱۲ـ۴۱۴.
صدوق، الامالی، ص ۶۲؛ جوینی خراسانی، فرائد السمطین، ج ۲، ص ۲۶۸.
عیاشی، کتاب التفسیر، ج ۱، ص ۵، ح ۹؛ احمد بن علی طبرسی، الاحتجاج، ج ۱، ص ۲۱۶.
دیلمی، ارشاد القلوب، ج ۲، ص ۳۴۰
هیتمی، الصواعق المحرقه، ص ۱۵۰.
ر.ک: متقی هندی، کنز العمال، ج۱، ص۱۸۷، ح۹۴۸.
ر.ک: صدوق، عیون اخبار الرضا، ج۲، ص۶۲، ح۲۵۹؛ حاکم نیشابوری، المستدرک، ج۳، ص۱۰۹.
ر.ک: جوینی خراسانی، فرائد السمطین، ج۲، ص۲۶۸؛ مجلسی، بحار الانوار، ج۲۳، ص۱۳۱، ح۶۴.
ر.ک: احمد ابن حنبل، مسند احمد، ج۴، ص۳۶۷؛ دارمی، سنن الدارمی، ص۸۲۸؛ نیسابوری، صحیح مسلم، ج۲، ص۱۸۷۳، ح۳۶؛ جوینی خراسانی، فرائد السمطین، ج۲، ص۲۵۰، ۲۶۸.
ر.ک: صدوق، کمال الدین، ج۱، ص۲۷۸، ح۲۵؛ مجلسی، بحار الانوار، ج۳۶، ص۳۱۷.
مناوی، فیض القدیر، ج۳، ص۱۸ـ۱۹؛ زرقانی، شرح المواهب اللدنیة، ج۸، ص۲؛ سندی، دراسات اللبیب، ص۲۳۳، به نقل از: حسینی میلانی، نفحات الأزهار، ج۲، ص۲۶۶ـ۲۶۹.
ج۸، ص۷
به نقل: امینی، الغدیر، ج۳، ص۱۱۸.
ر.ک:شرف الدین، المراجعات، ص۷۱ـ۷۶.
ر.ک: واعظزاده خراسانی، حدیث الثقلین، ص۳۹ـ۴۰؛ همو، ۱۳۷۰ ش، ص۲۲۲ـ۲۲۳.
حدیث ثقلین حدیثی مشهور و متواتر از پیامبر اسلام(ص) درباره جایگاه قرآن کریم و اهل بیت پیامبر(ص) در دین اسلام پس از آن حضرت. بر اساس این حدیث، پس از درگذشت پیامبر (ص)، برای هدایت باید به قرآن و اهل بیت تمسک جست و این دو، همواره در کنار یکدیگرند.
صحّت انتساب این حدیث به پیامبر(ص) را همه مسلمانان، شیعه و سنی، پذیرفته و حدیث را در کتابهای حدیثی خود آوردهاند. شیعیان با تکیه بر این حدیث، معتقد به لزوم امامت و عصمت امامان(ع) و نیز دوام امامت در همه زمانها هستند.
متن حدیث
این حدیث در نقلهای مختلف، با عبارتهای گوناگون آمده، اما محتوای همه آنها یکی است.
در اصول کافی، از کتب اربعه و اصلی شیعه آمده است: «...إِنِّی تَارِک فِیکمْ أَمْرَینِ إِنْ أَخَذْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا- کتَابَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَهْلَ بَیتِی عِتْرَتِی أَیهَا النَّاسُ اسْمَعُوا وَ قَدْ بَلَّغْتُ إِنَّکمْ سَتَرِدُونَ عَلَی الْحَوْضَ فَأَسْأَلُکمْ عَمَّا فَعَلْتُمْ فِی الثَّقَلَینِ وَ الثَّقَلَانِ کتَابُ اللَّهِ جَلَّ ذِکرُهُ وَ أَهْلُ بَیتِی...».[۱]
ترجمه: من در میان شما دو چیز باقی میگذارم که اگر آنها را دستاویز قرار دهید، هرگز گمراه نخواهید شد: کتاب خدا و عترتم که اهل بیتم هستند. ای مردم بشنوید! من به شما رساندم که شما در کنار حوض بر من وارد میشوید، پس من از شما درباره رفتارتان با این دو یادگار ارزشمند سؤال خواهم کرد، یعنی کتاب خدا و اهل بیتم.
سنن نسائی از صحاح سته اهل سنت، این حدیث را چنین نقل میکند:
«... کأنی قد دعیت فاجبت، انی قد ترکت فیکم الثقلین احدهما اکبر من الآخر، کتاب الله و عترتی اهل بیتی، فانظروا کیف تخلفونی فیهما، فانهما لن یفترقا حتی یردا علی الحوض...».[۲] ترجمه: زمان وفات من نزدیک شده است. من در میان شما دو شیء گرانبها باقی میگذارم که یکی بزرگتر از دیگری است، کتاب خدا و عترتم که همان اهل بیت(ع) است. پس بنگرید که چگونه با آن دو رفتار میکنید که آن دو از هم جدا نمیشوند تا آنکه در کنار حوض بر من وارد شوند.
منابع و سند حدیث
این حدیث از روایاتی است که مورد قبول علمای شیعه و اهل سنت و در منابع هر دو گروه آمده است.
منابع اهل سنت
بنابر کتاب «حدیث الثقلین و مقامات اهل البیت»[۳]، این حدیث را بیش از ۲۵ نفر از صحابه از پیامبر اکرم(ص) نقل کردهاند. نام برخی از این صحابه در ادامه میآید
زید بن ارقم: این حدیث به شش طریق از او در کتابهای سنن نسائی،[۴] المعجم الکبیر طبرانی،[۵] سنن ترمذی،[۶] مستدرک حاکم،[۷] مسند احمد[۸] و کتابهای دیگر نقل شده است.
زید بن ثابت در مسند احمد[۹] و المعجم الکبیر طبرانی.[۱۰]
جابر بن عبدالله در کتابهای سنن (صحیح) ترمذی،[۱۱] المعجم الکبیر [۱۲] و المعجم الاوسط[۱۳] طبرانی.
حذیفة بن أسید در کتاب المعجم الکبیر طبرانی.[۱۴]
ابو سعید خدری در چهار موضع از مسند احمد[۱۵] و ضعفاء الکبیر العقیلی.[۱۶]
امام علی(ع) به دو طریق در البحر الزخار یا همان مسند البزاز[۱۷] و کنز العمال.[۱۸]
ابوذر غفاری در کتاب المؤتلف و المختلف دارقطنی.[۱۹]
ابوهریره در کشف الاستار عن زوائد البزار.[۲۰]
عبدالله بن حنطب در اسد الغابة.[۲۱]
جبیر بن مطعم در ظلال الجنة.[۲۲]
عدهای از صحابه[۲۳]
بحرانی صاحب کتاب غایة المرام و حجة الخصام، این حدیث را به ۳۹ طریق از کتابهای اهل سنت نقل کرده است. بنابر نقل کتاب یاد شده، این حدیث در کتابهای مسند احمد، صحیح مسلم، مناقب ابن المغازلی، سنن ترمذی، العمدة ثعلبی، مسند ابی یعلی، المعجم الاوسط طبرانی، العمده ابن البطریق، ینابیع المودة قندوزی، الطرائف ابن المغازلی، فرائد السمطین، و شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید آمده است.[۲۴]
منابع شیعه
بنا به نوشته غایة المرام و حجة الخصام، در منابع شیعه، ۸۲ حدیث با مضمون حدیث ثقلین نقل شده است که در کتابهای الکافی، کمال الدین، امالی صدوق، امالی مفید، امالی طوسی، عیون اخبار الرضا، الغیبة نعمانی، بصائر الدرجات و بسیاری از کتب دیگر جمعآوری شده است.[۲۵]
زمان و مکان صدور حدیث
در اینکه پیامبر اسلام(ص) حدیث ثقلین را در چه زمان و مکانی بیان کرده، اختلاف است؛ ابن حجر هیتمی میگوید[۲۶] که رسول اکرم این حدیث را در بازگشت از فتح مکه، در راه طائف بیان کرده است، اما دیگران زمان و مکان آن را متفاوت از این دانستهاند.
گرچه برخی از نقلها را میتوان گزارشهای مختلف از رویدادی واحد دانست، اما درباره برخی دیگر از روایات، نمیتوان چنین داوریای داشت و این احتمال که پیامبر اکرم(ص) در مکانهای متعدد و مناسبتهای گوناگون، بهویژه در آخرین روزهای زندگی، بارها به جایگاه مهم قرآن و اهل بیت توجه داده است، تقویت میشود.[۲۷]
برای زمان و مکان صدور این حدیث، موارد زیر آمده است:
در روز عرفه سوار بر شتر،[۲۸] در حجة الوداع.[۲۹]
در کنار غدیر خم پیش از آنکه حاجیان متفرق شوند،[۳۰] و حدیث غدیر در ادامه آن بیان شده است.[۳۱]
در خطبهای در روز جمعه همراه با حدیث غدیر.[۳۲]
در نماز جماعتی در مسجد خَیف، در آخرین روز از ایام تشریق.[۳۳]
بر فراز منبر.[۳۴]
در آخرین خطبهای که برای مردم خواندند.[۳۵]
در خطبهای بعد از آخرین نماز جماعت با مردم.[۳۶]
در بستر بیماری، آنگاه که اصحاب بر بالین حضرتش گرد آمده بودند.[۳۷]
در برخی از منابع اهل سنت به جای عبارت «عترتی» در حدیث ثقلین، کلمه «سنّتی» آمده است.[۳۸] گفتنی است چنین نقلهایی بسیار نادر است و خود اهل سنت نیز به آن توجهی نکردهاند؛ چرا که این حدیث با چنین عبارتی در منابع معتبر اولیه نیامده است و متکلمان اهل سنت در نزاعهای کلامی بین مذاهب، به آن توجه نکردهاند.
عترت چه کسانیاند؟
در بیشتر نقلها، عبارت «اهل بیت(ع)»، برای توضیح «عترت» آمده است؛ اما در برخی نقلها فقط عترت [۳۹] و در برخی دیگر فقط اهل بیت(ع)[۴۰] آمده و در پارهای موارد سفارش به اهل بیت(ع) تکرار شده است.[۴۱]
در برخی نقلهای شیعه از حدیث ثقلین، در توضیح اهل بیت(ع)، به دوازده امام شیعه(ع) اشاره شده است.[۴۲]
اهمیت حدیث
علمای شیعه در بسیاری از کتابهایشان این حدیث را نقل کرده، با استفاده از آن به تحکیم عقاید شیعه پرداختهاند. میر حامد حسین کنتوری (هندی، متوفی ۱۳۰۶) فصلی جامع در عَبَقات الانوار (جلد۱تا۳) به این حدیث و راههای نقل آن اختصاص داده و بااستناد به منابع اهل سنت، به معرفی اهمیت این حدیث پرداخته است. او در بحث امامت، این حدیث را بر تمام احادیث مقدم کرده است.
از این حدیث چند نکته مهم را میتوان اثبات کرد که جزو باورهای شیعهاند.
لزوم تبعیت از اهل بیت(ع)
در این روایت، اهل بیت(ع) در کنار قرآن قرار داده شدهاند و همانطور که بر مسلمانان تبعیت از قرآن لازم است، تبعیت از اهل بیت(ع) نیز لازم است.
عصمت اهل بیت(ع)
دو نکته در حدیث ثقلین در اثبات عصمت اهل بیت(ع):
تأکید بر اینکه اگر از قرآن و اهل بیت(ع) پیروی کنید، گمراه نخواهید شد. این نکته نشان میدهد در آموزههای اهل بیت(ع) خطایی وجود ندارد.
همراهکردن قرآن با اهل بیت(ع) است. از آنجا که به اجماع همه مسلمانان هیچ اشتباهی در قرآن راه ندارد، پس در ثِقل دیگر نیز اشتباهی وجود نخواهد داشت.
برخی از محققان اهل سنت نیز دلالت حدیث ثقلین را بر طهارت و پیراستگی اهل بیت(ع) از آلودگی و خطا پذیرفتهاند.[۴۳]
لزوم دوام امامت
در متن حدیث نکاتی وجود دارد که بر اساس آن میتوان لزوم همیشگیبودن امامت را ثابت کرد.
نخست همراهی اهل بیت(ع) با قرآن با توجه به این نکته که قرآن منبع ابدی هدایت در اسلام است. پس همیشه فردی از اهل بیت(ع) نیز همراه قرآن وجود خواهد داشت که به او مراجعه شود.
دوم آنکه پیامبر(ص) تأکید کردهاند این دو تا کنار حوض کوثر از هم جدا نمیشوند.
سوم آنکه پیامبر(ص) فرمودهاند اگر این دو گرانسنگ را دستاویز قرار دهید، تا ابد گمراه نخواهید شد.
امام زرقانی مالکی، از علمای اهل سنت، در شرح المواهب،[۴۴] از علامه سمهودی نقل می کند: از این حدیث فهمیده میشود که تا قیام قیامت کسی از عترت که شایستگی تمسک به او باشد وجود دارد، تا ترغیب مذکور در این حدیث بر او دلالت کند، همچنان که کتاب [یعنی قرآن] چنین است؛ از این رو اینان [یعنی عترت] امان زمینیاناند و چون بروند زمینیان میروند.[۴۵]
مرجعیت علمی اهل بیت(ع)
از آنجا که قرآن منبع اصلی عقاید و احکام عملی همه مسلمانان است و این حدیث نیز اهل بیت(ع) را همراه جداییناپذیرِ قرآن معرفی میکند، بهسادگی میتوان نتیجه گرفت اهل بیت(ع) نیز مرجع علمیای خطاناپذیر در همه زمینههای علوم اسلامیاند. سید عبدالحسین شرف الدین در بحثی که با شیخ سلیم بُشری داشته است ـ در کتاب المراجعات ـ مرجعیت علمی ائمه(ع) و لزوم تبعیت از آنان را ثابت کرده است.[۴۶]
حدیث ثقلین و تقریب مذاهب
حدیث ثقلین مورد قبول شیعه و سنی است. تا کنون گفتگوهای چندی درباره این حدیث شده که موجب همگرایی و تقریب مذاهب اسلامی شده است، از جمله بحث و گفتگوی سید عبدالحسین شرفالدین با شیخ سلیم بُشری از علمای اهل سنت. این گفتگو در کتاب المراجعات آمده است. توجه جدی آیتالله بروجردی به این حدیث نیز ادامه حرکتی بود که شرفالدین آغاز کرده بود.[۴۷]
پانویس
کلینی، کافی، دار الکتب الاسلامیه، ج۱، ص۲۹۴.
نسائی، السنن الکبری، ۱۴۱۱ق، ج۵، ص۴۵.
اثر احمد ماحوزی.
نسائی، السنن الکبری، ۱۴۱۱ق، ج۵، ص۴۵.
طبرانی، المعجم الکبیر، ۱۴۰۴ق، ج۵، ص۱۸۶.
ترمذی، سنن الترمذی، ۱۴۰۱ق، ح ۳۸۷۶.
حاکم نیشابوری، المستدرک، ج ۳، ص ۱۱۰.
احمد بن حنبل، مسند احمد ، ج ۴، ص ۳۷۱.
احمد بن حنبل، مسند احمد، ج ۵، صص ۱۸۳ و ۱۸۹.
طبرانی، المعجم الکبیر، ۱۴۰۴ق، ج ۵، ص ۱۶۶.
ترمذی، صحیح ترمذی، ج۵، ص ۳۲۸.
طبرانی، المعجم الکبیر، ۱۴۰۴ق، ج۳، ص۶۶.
طبرانی، المعجم الاوسط، ج ۵، ص ۸۹.
طبرانی، المعجم الکبیر، ۱۴۰۴ق، ج۳، ص۱۸۰.
احمد بن حنبل، مسند احمد، ج ۳، صص ۱۳، ۱۷، ۲۶ و ۵۹.
العقیلی، ضعفاء الکبیر، ج ۴، ص ۳۶۲.
البزاز، البحر الزخار، ص ۸۸، ح ۸۶۴.
متقی هندی، کنز العمال، ج ۱۴، ص ۷۷، ح ۳۷۹۸۱.
دارقطنی، المؤتلف و المختلف، ج ۲، ص ۱۰۴۶.
الهیثمی، کشف الاستار، ج ۳، ص ۲۲۳، ح ۲۶۱۷.
ابن اثیر، اسد الغابة، ج ۳، ص ۲۱۹، ش ۲۹۰۷.
البانی، ظلال الجنة، ح ۱۴۶۵.
نقل کامل این حدیث در استجلاب ارتقاء الغرف نوشته شمس الدین سخاوی صفحه ۲۳ آمده است و در ینابیع المودة قندوزی (ج۱، ص۱۰۶-۱۰۷) و الاصابه ابنحجر عسقلانی (ج۷، ص۲۷۴-۲۴۵) نیز به آن اشاره شده است.
بحرانی، غایة المرام و حجة الخصام، ج ۲، ص ۳۰۴-۳۲۰.
بحرانی، غایة المرام و حجة الخصام، ج ۲، ص ۳۲۰-۳۶۷.
الهیتمی، الصواعق المحرقه، ص ۱۵۰.
مفید، الارشاد، ج ۱، ص ۱۸۰؛ هیتمی، الصواعق المحرقه، ص۱۵۰؛ شرف الدین، المراجعات، ص ۷۴.
ترمذی، سنن الترمذی، ج ۵، ص ۶۶۲، ح ۳۷۸۶.
احمد بنعلی طَبْرِسی، الاحتجاج، ج۱، ص۳۹۱.
احمد ابن حنبل، مسند احمد، ج ۴، ص ۳۷۱؛ نیسابوری، صحیح مسلم، ج ۲، ص ۱۸۷۳.
صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۲۳۴، ح ۴۵ و ص ۲۳۸، ح ۵۵؛ حاکم نیشابوری، المستدرک، ج ۳، ص ۱۰۹؛ سَمْهودی، جواهر العقدین، ص ۲۳۶.
عیاشی، کتاب التفسیر، ج ۱، ص ۴، ح ۳.
صفار قمی، بصائر الدرجات، ص ۴۱۲ـ۴۱۴.
صدوق، الامالی، ص ۶۲؛ جوینی خراسانی، فرائد السمطین، ج ۲، ص ۲۶۸.
عیاشی، کتاب التفسیر، ج ۱، ص ۵، ح ۹؛ احمد بن علی طبرسی، الاحتجاج، ج ۱، ص ۲۱۶.
دیلمی، ارشاد القلوب، ج ۲، ص ۳۴۰
هیتمی، الصواعق المحرقه، ص ۱۵۰.
ر.ک: متقی هندی، کنز العمال، ج۱، ص۱۸۷، ح۹۴۸.
ر.ک: صدوق، عیون اخبار الرضا، ج۲، ص۶۲، ح۲۵۹؛ حاکم نیشابوری، المستدرک، ج۳، ص۱۰۹.
ر.ک: جوینی خراسانی، فرائد السمطین، ج۲، ص۲۶۸؛ مجلسی، بحار الانوار، ج۲۳، ص۱۳۱، ح۶۴.
ر.ک: احمد ابن حنبل، مسند احمد، ج۴، ص۳۶۷؛ دارمی، سنن الدارمی، ص۸۲۸؛ نیسابوری، صحیح مسلم، ج۲، ص۱۸۷۳، ح۳۶؛ جوینی خراسانی، فرائد السمطین، ج۲، ص۲۵۰، ۲۶۸.
ر.ک: صدوق، کمال الدین، ج۱، ص۲۷۸، ح۲۵؛ مجلسی، بحار الانوار، ج۳۶، ص۳۱۷.
مناوی، فیض القدیر، ج۳، ص۱۸ـ۱۹؛ زرقانی، شرح المواهب اللدنیة، ج۸، ص۲؛ سندی، دراسات اللبیب، ص۲۳۳، به نقل از: حسینی میلانی، نفحات الأزهار، ج۲، ص۲۶۶ـ۲۶۹.
ج۸، ص۷
به نقل: امینی، الغدیر، ج۳، ص۱۱۸.
ر.ک:شرف الدین، المراجعات، ص۷۱ـ۷۶.
ر.ک: واعظزاده خراسانی، حدیث الثقلین، ص۳۹ـ۴۰؛ همو، ۱۳۷۰ ش، ص۲۲۲ـ۲۲۳.