قبل از غیبت، در دوران غیبت و بعد از ظهور، واجبات و محرماتی داریم، که باید برای انجام واجبات و ترک محرمات تلاش کنیم. اما به احتمال زیاد منظور از این سوال انجام عملی مرتبط به بحث ظهور است؛ که باید عرض کنم همان انتظار کافیست. اما انتظار را به چه معنا می دانید؟
فرض کنید قرار است برای شما میهمانی بیاید و شما منتظر میهمان هستید. اینجا انتظار را به معنای نشستن در خانه و بیکار بودن می دانید؟ یا اینکه این انتظار به معنای مرتب و منظم کردن خانه، تهیه و تدارک وسایل پذیرایی و ... است؟
طبیعتا «انتظار» دایره بسیار گسترده ای را شامل می شود. کسی که قرار است پا در رکاب حضرت باشد، باید از قبل خود را آماده کرده باشد و این آمادگی تمرین و فعالیت زیادی را طلب می کند. از همین رو در روایات، انتظار یک فعل شمرده شده است:
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله می فرمایند: برترين كارهاى امّت من ، انتظار فرج از خداوند عز و جل است .(اَفْضَلُ اَعْمالِ اُمَّتى اِنْتِظارُ فَرَجِ من اللّه ِ عَزَّوَجَلَّ.) (۱)
بودن ما در کنار حضرت، قرار است، چه فایده ای داشته باشد؟ آیا حضرت می تواند روی ما حساب کند و ما را به عنوان نماینده خود به منطقه ای اعزام کند تا مردم آن دیار را مدیریت کنیم؟ آیا می توانیم به منطقه ای برویم و برای لشگر حضرت نیرو جمع آوری کنیم؟ آیا می توانیم مبلغ دین باشیم و دین را برای دیگران توضیح دهیم و تبیین کنیم؟
خلاصه آنکه باید توجه داشت حکومت مهدوی، با یک نفر اداره نمی شود که اگر چنین بود، نیاز به ۳۱۳ سردار، بی معنا بود. و سالهای سال قبل ائمه حکومت جهانی را بر پا می کردند. حال آنکه حکومت جهانی به تاخیر افتاده است تا عده ای آماده خدمت سامان بیابند. و این معنا در روایات ائمه دیگر نیز بیان شده است که اگر تعداد خاصی یار داشتند، قیام می کردند:
آنگاه امام صادق فرمود در جواب کسی که از حضرت درباره عدم قیام سوال می کنند، می فرمایند: اگر به تعداد این گوسفندان یاور داشتم قیام میکردم! وقتی گوسفندان را شمردند، دیدند تنها هفده عدد بودند! (... فَقَالَ: وَ اللَّهِ یَا سَدِیرُ لَوْ کَانَ لِی شِیعَةٌ بِعَدَدِ هَذِهِ الْجِدَاءِ مَا وَسِعَنِی الْقُعُودُ وَ نَزَلْنَا وَ صَلَّیْنَا فَلَمَّا فَرَغْنَا مِنَ الصَّلَاةِ عَطَفْتُ عَلَى الْجِدَاءِ فَعَدَدْتُهَا فَإِذَا هِیَ سَبْعَةَ عَشَرَ؛
بنابراین انتظار معنای بسیار وسیع دارد و آن قدر گسترده است که اگر تمام لحظات عمرمان را تلاش کنیم و در بارور کردن استعدادهای نهفته خود بکوشیم، همه آن می تواند با عنوان انتظار معنا بیابد.
پی نوشت ها :
۱- بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۲۸.
۲-کافی، ج ۲، ص ۲۴۲.
فرض کنید قرار است برای شما میهمانی بیاید و شما منتظر میهمان هستید. اینجا انتظار را به معنای نشستن در خانه و بیکار بودن می دانید؟ یا اینکه این انتظار به معنای مرتب و منظم کردن خانه، تهیه و تدارک وسایل پذیرایی و ... است؟
طبیعتا «انتظار» دایره بسیار گسترده ای را شامل می شود. کسی که قرار است پا در رکاب حضرت باشد، باید از قبل خود را آماده کرده باشد و این آمادگی تمرین و فعالیت زیادی را طلب می کند. از همین رو در روایات، انتظار یک فعل شمرده شده است:
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله می فرمایند: برترين كارهاى امّت من ، انتظار فرج از خداوند عز و جل است .(اَفْضَلُ اَعْمالِ اُمَّتى اِنْتِظارُ فَرَجِ من اللّه ِ عَزَّوَجَلَّ.) (۱)
بودن ما در کنار حضرت، قرار است، چه فایده ای داشته باشد؟ آیا حضرت می تواند روی ما حساب کند و ما را به عنوان نماینده خود به منطقه ای اعزام کند تا مردم آن دیار را مدیریت کنیم؟ آیا می توانیم به منطقه ای برویم و برای لشگر حضرت نیرو جمع آوری کنیم؟ آیا می توانیم مبلغ دین باشیم و دین را برای دیگران توضیح دهیم و تبیین کنیم؟
خلاصه آنکه باید توجه داشت حکومت مهدوی، با یک نفر اداره نمی شود که اگر چنین بود، نیاز به ۳۱۳ سردار، بی معنا بود. و سالهای سال قبل ائمه حکومت جهانی را بر پا می کردند. حال آنکه حکومت جهانی به تاخیر افتاده است تا عده ای آماده خدمت سامان بیابند. و این معنا در روایات ائمه دیگر نیز بیان شده است که اگر تعداد خاصی یار داشتند، قیام می کردند:
آنگاه امام صادق فرمود در جواب کسی که از حضرت درباره عدم قیام سوال می کنند، می فرمایند: اگر به تعداد این گوسفندان یاور داشتم قیام میکردم! وقتی گوسفندان را شمردند، دیدند تنها هفده عدد بودند! (... فَقَالَ: وَ اللَّهِ یَا سَدِیرُ لَوْ کَانَ لِی شِیعَةٌ بِعَدَدِ هَذِهِ الْجِدَاءِ مَا وَسِعَنِی الْقُعُودُ وَ نَزَلْنَا وَ صَلَّیْنَا فَلَمَّا فَرَغْنَا مِنَ الصَّلَاةِ عَطَفْتُ عَلَى الْجِدَاءِ فَعَدَدْتُهَا فَإِذَا هِیَ سَبْعَةَ عَشَرَ؛
بنابراین انتظار معنای بسیار وسیع دارد و آن قدر گسترده است که اگر تمام لحظات عمرمان را تلاش کنیم و در بارور کردن استعدادهای نهفته خود بکوشیم، همه آن می تواند با عنوان انتظار معنا بیابد.
پی نوشت ها :
۱- بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۲۸.
۲-کافی، ج ۲، ص ۲۴۲.