16-07-2018، 15:52
در اوایل دههی چهل و با قدرت گرفتن هر چه بیشتر حزب نازی، روشنفکران آن زمان به این موضوع فکر میکردند که بستری که باعث میشود چنین حزبی با چنین عقاید افراطی و رادیکالی رشد و نمو کند واجد چه ویژگیهایی است. این موضوع بعد از اتمام جنگ جهانی دوم هرچه بیشتر و بیشتر مورد توجه محافل نظری قرار گرفت و هر کدام از هنرمندان، متفکران و سیاستمداران آن دوره برای تکرار نشدن فجایعی که حزب نازی به بار آورد راهکاری ارائه میکردند و پیشنهادی میدادند. گروهی بر آن بودند که عقاید حزب نازی از تأکید بیشازحد بر قومگرایی و ملیگرایی متفکران متقدم آنها مانند هگل و نیچه سر برآورده است. عدهای فاشیسم را زاییدهی زبان و اندیشهی آلمانی میدانند که خودبهخود زایندهی حس خودشیفتگی برای متکلمان آن است. شرایط صلح ورسای، کمونیسم والایش شده، بحران اقتصادی و تورم مرگبار اواخر دههی سی و ناکارآمدی احزاب مقابل از دیگر عواملی بود که برای پیدایش و قدرت گرفتن حزب نازی برشمرده میشد.
در این میان اما مراجعه به اسناد زندهی آن زمان بهترین راهحل است. از بین این اسناد هنرمندانی که توانستهاند فیلمهایی برگرفته از سنت فکری و هنری آلمان بسازند جایگاه ویژهای دارند. فیلم M محصول سال 1931 جزو بهترین گزینهها برای مطالعه و درک بصری از شرایط ضمنی آن زمان است. فیلم دربارهی قاتلی زنجیرهای است که به جرم قتل هشت کودک تحت تعقیب است. در این میان کشوقوسهایی در شهر به وجود میآید که به دلیل سختگیری پلیس تبهکاران نیز بر آن میشوند که او را دستگیر کنند تا از میزان نظارت پلیس بر جامعه بکاهند تا آنها مزاحمت کمتری برای خود احساس کنند. فیلم به نحوی استثنایی فرمهای اکسپرسیونیستی ماقبل خود را به قصهای جنایی- رئال در هم میآمیزد تا به نحوی تألیف تازهای را در سینمای آن زمان رقم زند. نورهای تند و سایههای تند و خشن، دکورها و میزانسن های عمیق و بازیهای اگزجره شده و به بیانی دیگر تئاتری ما را به یاد فیلمهای اکسپرسیونیستی دهههای قبل از خود میاندازد و قصهای یکدست با رعایت همهی جوانب و همچنین شخصیتپردازی زیبا با وجود حضور بازیگران بسیار، رئالی جذاب را پیش روی ما میگذارد.
فریتس لانگ با روایتی چندگانه سعی بر نشان دادن ساختارهای جامعه و نحوهی مواجهشدن آنها با موقعیتی خاص را دارد. برای او شخصیت یا حتی داستان محوری اهمیت چندانی ندارد. بلکه او به تقلید از دیگر کارگردانان اکسپرسیونیست بر آن است که پدیدهای را با همهی وجوه خود توصیف کند. فریتس لانگ با نشان دادن همزمان و جامپ های متوالی مابین جلسهی پلیسهای شهر و همزمانی آن با جلسهی تبهکاران سعی در نشان دادن این موضوع دارند که با اینکه در ظاهر این دو باید مخالف یکدیگر و با خط و ربط مخصوص به خود عمل کنند، اما درواقع میبینیم که شیوهی تفکر و نقد آنها از وضع موجود تابعیت تفکری واحد دارد. در همین نقطه است که جرقههای اولیهی فاشیسم شکل میگیرد. درجایی که هر نحله و ساختاری از ساختمان جامعه دقیقاً بهطوری مشابه برداشتی از وضع موجود دارند. دیگر تفاوتی میان پلیس و تبهکار برای قضاوت دربارهی سرنوشت M وجود ندارد. M در این میان تنها سنجهای است که میتواند بقیهی اعضای جامعه را با آن سنجید. برای همین در فیلم شاهد آن هستیم که یکی از اعضای گروه تبهکاران به روی لباس او نشان M را میگذارد. این نشان باعث میشود که در هرکجا بتوان M را شناسایی کرد.
M نمادی است برای نشان دادن اضمحلال یک جامعهی فاشیستی. در آن جاست که چگونگی و چرایی جای خود را به “چه کسی؟” میدهد. در ظاهر همهی اتفاقات روندی منطقی طی میکند اما منطقی که فقط به تایید خود کاربران آن میرسد. برای همین است که در یکی از وحشتناکترین صحنههای فیلم M توسط خیل عظیمی از تبهکاران به دادگاهی کذایی برده میشود تا در برابر دیدگان آنها و والدین کودکان قربانی محاکمه شود. محاکمه فیالواقع با محاکمهای که اگر M به دست قانون میافتاد انجام میشد کوچکترین تفاوتی ندارد. بااینحال وکیل مدافع او که حالتی مست و نیمه مجنون دارد برای او دفاع جانانهای میکند تا حکم اعدام او را لغو کند. فریتس لانگ با استفاده از این بازی درخشان، بهنوعی پردازندهی این موضوع است که در برابر چنین منطق صوری، باید حالتی نیمه هوشیار داشت تا بتوان از آن گریزی پیدا کرد. در حالتی که همهی اعضای جامعه به یک طریق و از دید خود منطقی درخواست مجازات قاتل را دارند، تنها کسی میتواند از این مهلکه جان سالم به در ببرد که دیوانگی را دستآویز آن کند. اتفاقی که سالهای بعد شاهد تکرار شدنش بودیم. در محاکمهی آیشمان نیز چنین دادگاه آنچنانی در اورشلیم برپا شد که خشم بسیاری از نویسندگان و روشنفکران آن زمان همچون هانا آرنت که برای پوشش و تحلیل به اورشلیم سفر کرد بود را به همراه داشت. از این حیث فریتس لانگ را میتوان بزرگترین کارگردان پیشگوی تاریخ نامید.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
در این میان اما مراجعه به اسناد زندهی آن زمان بهترین راهحل است. از بین این اسناد هنرمندانی که توانستهاند فیلمهایی برگرفته از سنت فکری و هنری آلمان بسازند جایگاه ویژهای دارند. فیلم M محصول سال 1931 جزو بهترین گزینهها برای مطالعه و درک بصری از شرایط ضمنی آن زمان است. فیلم دربارهی قاتلی زنجیرهای است که به جرم قتل هشت کودک تحت تعقیب است. در این میان کشوقوسهایی در شهر به وجود میآید که به دلیل سختگیری پلیس تبهکاران نیز بر آن میشوند که او را دستگیر کنند تا از میزان نظارت پلیس بر جامعه بکاهند تا آنها مزاحمت کمتری برای خود احساس کنند. فیلم به نحوی استثنایی فرمهای اکسپرسیونیستی ماقبل خود را به قصهای جنایی- رئال در هم میآمیزد تا به نحوی تألیف تازهای را در سینمای آن زمان رقم زند. نورهای تند و سایههای تند و خشن، دکورها و میزانسن های عمیق و بازیهای اگزجره شده و به بیانی دیگر تئاتری ما را به یاد فیلمهای اکسپرسیونیستی دهههای قبل از خود میاندازد و قصهای یکدست با رعایت همهی جوانب و همچنین شخصیتپردازی زیبا با وجود حضور بازیگران بسیار، رئالی جذاب را پیش روی ما میگذارد.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
فریتس لانگ با روایتی چندگانه سعی بر نشان دادن ساختارهای جامعه و نحوهی مواجهشدن آنها با موقعیتی خاص را دارد. برای او شخصیت یا حتی داستان محوری اهمیت چندانی ندارد. بلکه او به تقلید از دیگر کارگردانان اکسپرسیونیست بر آن است که پدیدهای را با همهی وجوه خود توصیف کند. فریتس لانگ با نشان دادن همزمان و جامپ های متوالی مابین جلسهی پلیسهای شهر و همزمانی آن با جلسهی تبهکاران سعی در نشان دادن این موضوع دارند که با اینکه در ظاهر این دو باید مخالف یکدیگر و با خط و ربط مخصوص به خود عمل کنند، اما درواقع میبینیم که شیوهی تفکر و نقد آنها از وضع موجود تابعیت تفکری واحد دارد. در همین نقطه است که جرقههای اولیهی فاشیسم شکل میگیرد. درجایی که هر نحله و ساختاری از ساختمان جامعه دقیقاً بهطوری مشابه برداشتی از وضع موجود دارند. دیگر تفاوتی میان پلیس و تبهکار برای قضاوت دربارهی سرنوشت M وجود ندارد. M در این میان تنها سنجهای است که میتواند بقیهی اعضای جامعه را با آن سنجید. برای همین در فیلم شاهد آن هستیم که یکی از اعضای گروه تبهکاران به روی لباس او نشان M را میگذارد. این نشان باعث میشود که در هرکجا بتوان M را شناسایی کرد.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
M نمادی است برای نشان دادن اضمحلال یک جامعهی فاشیستی. در آن جاست که چگونگی و چرایی جای خود را به “چه کسی؟” میدهد. در ظاهر همهی اتفاقات روندی منطقی طی میکند اما منطقی که فقط به تایید خود کاربران آن میرسد. برای همین است که در یکی از وحشتناکترین صحنههای فیلم M توسط خیل عظیمی از تبهکاران به دادگاهی کذایی برده میشود تا در برابر دیدگان آنها و والدین کودکان قربانی محاکمه شود. محاکمه فیالواقع با محاکمهای که اگر M به دست قانون میافتاد انجام میشد کوچکترین تفاوتی ندارد. بااینحال وکیل مدافع او که حالتی مست و نیمه مجنون دارد برای او دفاع جانانهای میکند تا حکم اعدام او را لغو کند. فریتس لانگ با استفاده از این بازی درخشان، بهنوعی پردازندهی این موضوع است که در برابر چنین منطق صوری، باید حالتی نیمه هوشیار داشت تا بتوان از آن گریزی پیدا کرد. در حالتی که همهی اعضای جامعه به یک طریق و از دید خود منطقی درخواست مجازات قاتل را دارند، تنها کسی میتواند از این مهلکه جان سالم به در ببرد که دیوانگی را دستآویز آن کند. اتفاقی که سالهای بعد شاهد تکرار شدنش بودیم. در محاکمهی آیشمان نیز چنین دادگاه آنچنانی در اورشلیم برپا شد که خشم بسیاری از نویسندگان و روشنفکران آن زمان همچون هانا آرنت که برای پوشش و تحلیل به اورشلیم سفر کرد بود را به همراه داشت. از این حیث فریتس لانگ را میتوان بزرگترین کارگردان پیشگوی تاریخ نامید.
منبع: گیم نیوز