امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

بوی تو

#1
Exclamation 
بوی تو
بوی دست های خداست
که گل هایش را کاشته،

به خانه خود می رود.

...
بوی تو

بوی کفش تازه

در سن بلوغ است

وقتی که از مغازه قدم بیرون می گذاریم.



تو که پیش منی

آفتاب انگار شوخی اش گرفته

زیر پیرهنم می دود

ماه انگار شوخی اش گرفته

و همین الان است که بیاید پایین

با ما بازی کند.

تو که با منی
صبحانه من لیوانی کهکشان شیری است
و تکه های تازه رعد و برق در بشقابم برق می زند.


دیگر بس است

بیا به همان روزها برگردیم

روزهایی که

به جای پرسه زدن در خیابان ها

در اتاق خالی مان پر و بال می زدیم

و هر وعده غذا

خنده ای سیر

از ته دل بود.
...

بیا به همان روزها برگردیم

بیا

در ملافه خوش عطری بپیچیم

و تا روز محال

از معرکه بیرون نیاییم!
فکر می کنم که فکر بدی نباشد.


"محمد شمس لنگرودی"

(87/2/23)

از کتاب: حکایت دریاست زندگی (گزینه اشعار)

مجموعه: رسم کردن دست های تو
پاسخ
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان