14-01-2016، 17:24
فتحالله بينياز :ادبيات دهـهي 80، خلاقيت بيبازتاب است
به عقيده ي بينياز پيشرفت و اعتلاي ادبيات داستاني دههي مورد نظر مانند ديگر عرصههاي زندگي اجتماعي بوده است؛
او با اشاره به نمود خلاقيت نويسندگان دههي 80 در برخي آثار گفت: شماري از نويسندگان خلاقيت و استعداد خود را در داستان کوتاهي يا بخشي و بخشهايي از يک رمان نشان دادند؛ اما اين جرقهها به دلايل پرشمار بازتاب وسيع اجتماعي نداشته است. مهمترين دليل در اينجا، بيگانه بودن آحاد جامعه با ادبيات داستاني جدي است؛
بينياز عامل ديگر در کمرنگ شدن نمود خلاقيت نويسندگان را مسائل معيشتي خواند و تأکيد کرد: خلاقيت، جدا از اينکه امري دروني است و به قول ماوراءطبيعيانديشان، نوعي الهام و به قول نظريهپردازان، «تجلي» است، رابطهي تنگاتنگي با دانش و اطلاعات و تجربهي زيسته دارد.
اين نويسنده افزود: نکتهي ديگر اينکه جايگاهي وجود ندارد که ادبيات جدي به شکل راستين نقد شود.
بينياز در جمعبندي خود از ادبيات دههي پيشين خاطرنشان کرد: به هر حال، اگر وضع به همين منوال پيش برود، ادبيات داستاني ايران به نحو چشمگيري از دنيا عقب ميماند. حتي داستان کوتاه که رشد کيفي انکارناپذيري داشته است، افول خواهد کرد؛ چنانکه هماکنون شاهد اين تنزل هستيم.
جواد جزيني: داستان دههي 80 يکي از بدترين دوران را طي کرد
اين داستاننويس، عنوان کرد: اين بدترين، هم تعداد داستانها و هم کيفيت اين آثار و هم فضاي توليد آثار ادبي را دربر ميگيرد.
او افزود: آمارها نشان ميدهد ما در مقايسه با دههي 70، توليدات ادبي بسيار کمتري داشتهايم و نهادهايي را که در دورههاي قبل داشتهايم که به انتخاب کتابهاي سال و غيره ميپرداختند، از دست دادهايم.
اين نويسنده با اشاره به ادبيات دههي 80 خاطرنشان کرد: در دههي 80، ادبيات بازاري و پاورقي نسبت به ادبيات اصيل رشد بيشتري پيدا کرد و بيشتر آثار نويسندگان مطرح دچار مميزي شد که اين از کيفيت آثار داستاني کاسته است.
در دههي 80، ادبيات بازاري و پاورقي نسبت به ادبيات اصيل رشد بيشتري پيدا کرد و بيشتر آثار نويسندگان مطرح دچار مميزي شد.
حسن محمودي: ادبيات دههي 80، ادبيات جريانها بود؛ نه چهرهها
در اين دهه يا برخي نويسندگان نتوانستند براي آثارشان مجوز بگيرند و يا برخي از کارهاي آنها مدتها در محاق بوده و با تأخير منتشر شده است؛ بنابراين ما شاهد شکوفايي چنداني نبودهايم. اين در حالي است که جامعهي ما تمايل داشته است آثار جديد را مطالعه کند و آثار متوسط به بالا توسط هر ناشري که منتشر شده، ديده و خوانده شده است. همچنين ما در دههاي نبودهايم که ناشران به چاپ آثار داستاني تمايل نداشته باشند.
اين روزنامهنگار، دههي 80 را دههاي ايراني خواند و افزود: چيزي که من خيلي به آن معتقدم، اين است که دههي 80 به شدت ايراني است و ديگر نميتوانيم بگويم که به شدت تحت تأثير ترجمه و تکنيک است.
محمود حسينيزاد: ادبيات داستاني در دههي 80 بيشتر پيشرفت کمي داشته تا کيفي؛
اين نويسنده و مترجم در ارزيابي خود از ادبيات داستاني دههي 80، عنوان کرد: اين ادبيات دو - سه مشخصه دارد؛
يکي آمدن تعداد زيادي از نويسندگان جوان از نظر سن و سال و نويسندگان کتاب اولي. يعني انتشار کتابهاي زياد هم در ادبياتي که به «ادبيات جدي» معروف شده و هم در آن ادبياتي که به «ادبيات عامهپسند» مشهور شده است. دومين مشخصه، پيدا شدن ناشراني است که از اين جوانها و کتاب اوليها حمايت ميکنند. امري که پيشتر وجود داشت، ناشرها سختگيرتر بودند.
حسينيزاد در پاسخ به سؤالي دربارهي دستاورد اين دهه گفت: ورود نويسندههاي بيشتر، تشکيل کلاسهاي داستاننويسي، تمايل ناشران به نشر آثار جوانترها، يا به وجود آمدن جوايز ادبي بخش خصوصي، خب همه نوعي دستاورد است؛ اما به نظرم بحثي که از طريق وبلاگها در سال گذشته راه افتاد، بهترين دستاورد اين دهه است؛
اين نويسنده تأکيد کرد: اگر از من بپرسند که در دههي 80 کار دندانگيري خلق شده است يا نه، معتقدم که اثر آنچنان درخشاني در اين دهه خلق نشده و ما تنها با انبوهي کتاب مواجه بودهايم با تک آثار خوب.
ارزيابي ادبيات داستاني دهه ي پيش
اين نويسنده و مترجم سپس در پاسخ به پرسشي دربارهي رويکرد مخاطبان به ادبيات داستاني دههي 80 گفت: ما متأسفانه خواننده کم داريم؛ يعني براي ادبيات درست و حسابي. بايد ببينيم اشکال کجاست. اما در آن ادبيات که به عامهپسند معروف است، بعضي کتابها به چاپ بيستم و بيشتر ميرسند. فکر کنم دليلش اين است که گرچه کتابهاي عامهپسند زبان خيلي بدي دارند و تکنيک در آنها افتضاح است؛ اما دربارهي زندگي و انسانها مينويسند؛ موضوعهاي ملموس. اما آن ادبياتي که ما به نام ادبيات جدي ميشناسيم، به نوعي بريده از جامعه است؛ حکايتهايي که بيشتر ذهنيت دارند تا عينيت؛ آن هم براي جامعهاي که در آن بايد با ذرهبين دنبال کتابخوان گشت.
امين فقيري: داستان دههي 80 از دههي قبلش ضعيفتر است
اين داستاننويس در ارزيابي خود از ادبيات داستاني دههي 80 ، عنوان کرد: ادبيات داستاني دههي 80 در مقايسه با ادبيات داستاني دههي 70 ضعيفتر بود و ما داستان مهمي را در اين دهه نديديم که چاپ شود.
او در ادامه با اشاره به دليل رکود داستان، خاطرنشان کرد: شايد دليل رکود آثار، کمبود تجربههاي اجتماعي و دروني نويسنده و آسان گرفتن کار توسط او باشد. نويسندگان سراغ موضوعات خوب نميروند و تلاش زيادي براي رسيدن به موضوعات خوب نميکنند.
اين نويسنده سپس به حضور جوانان در ادبيات دههي 80 اشاره و عنوان کرد: در دههي 80 جواناني شروع به کار کردند که برخي از آنها استعدادهاي خوبي دارند؛ اما اميدوارم در اين فضا بمانند و بتوانند خودشان را بالا بکشند.
فقيري با اشاره به پيشرفتهاي تکنيکي در ادبيات دههي 80، اظهار کرد: داستان و رمان دههي 80 از نظر تکنيک و زبان پيشرفت کرده است. برخي با کلاسهاي داستاننويسي و برخي هم با استعداد خود توانستهاند در اين حوزه پيشرفت کنند. اما موضوعهايي که نويسندگان سراغشان ميروند، خيلي موضوعات خاصي نيستند.
اگر از من بپرسند که در دههي 80 کار دندانگيري خلق شده است يا نه، معتقدم که اثر آنچنان درخشاني در اين دهه خلق نشده و ما تنها با انبوهي کتاب مواجه بودهايم با تک آثار خوب.
او مخاطبان ادبيات را بيشتر از گذشته دانست و گفت: اکنون مخاطبان ادبيات از گذشته بيشتر شده؛ اما آثار شاخصي به عرصه نيامده است که اين مخاطبان را زياد و يا حفظ کند.
محمد حسيني: در دههي 80، چندان اتفاق برجسته و درخشاني نيفتاده است
اين داستاننويس عنوان کرد: برخي از دلايل اين موضوع را - که به گمان من، بسيار روشن است - ميتوان ممانعت، سختگيري و برخوردهاي سليقهيي مديران مربوطه دانست.
اين نويسنده با اشاره به ادبيات دههي 80 خاطرنشان کرد: در کل، من اين دهه را دههي درخشان و نويدبخشي نميبينم و فکر نميکنم بر اساس آنچه اکنون جاري است، در آينده اتفاقي بيفتد.
او با اشاره به ادبيات داستاني، افزود: پيش از مطرح شدن آثار اينچنيني، در داستان کوتاه در کشور ما اتفاقي بزرگي افتاده بود و بخشي از بهترين داستانهاي جهان در اينجا نوشته ميشد؛ اما اکنون در اين بخش هم دچار رکود شدهايم.
حسيني در ادامه اظهار کرد: اين به اين معني نيست که هيچ کار خوبي نبوده؛ کارهاي تک و توکي صورت گرفته است؛ اما در کل، اگر قرار باشد ارزيابياي از ادبيات اين دهه داشته باشيم، کار درخشاني در اين دهه صورت نگرفته است ؛
به عقيده ي بينياز پيشرفت و اعتلاي ادبيات داستاني دههي مورد نظر مانند ديگر عرصههاي زندگي اجتماعي بوده است؛
او با اشاره به نمود خلاقيت نويسندگان دههي 80 در برخي آثار گفت: شماري از نويسندگان خلاقيت و استعداد خود را در داستان کوتاهي يا بخشي و بخشهايي از يک رمان نشان دادند؛ اما اين جرقهها به دلايل پرشمار بازتاب وسيع اجتماعي نداشته است. مهمترين دليل در اينجا، بيگانه بودن آحاد جامعه با ادبيات داستاني جدي است؛
بينياز عامل ديگر در کمرنگ شدن نمود خلاقيت نويسندگان را مسائل معيشتي خواند و تأکيد کرد: خلاقيت، جدا از اينکه امري دروني است و به قول ماوراءطبيعيانديشان، نوعي الهام و به قول نظريهپردازان، «تجلي» است، رابطهي تنگاتنگي با دانش و اطلاعات و تجربهي زيسته دارد.
اين نويسنده افزود: نکتهي ديگر اينکه جايگاهي وجود ندارد که ادبيات جدي به شکل راستين نقد شود.
بينياز در جمعبندي خود از ادبيات دههي پيشين خاطرنشان کرد: به هر حال، اگر وضع به همين منوال پيش برود، ادبيات داستاني ايران به نحو چشمگيري از دنيا عقب ميماند. حتي داستان کوتاه که رشد کيفي انکارناپذيري داشته است، افول خواهد کرد؛ چنانکه هماکنون شاهد اين تنزل هستيم.
جواد جزيني: داستان دههي 80 يکي از بدترين دوران را طي کرد
اين داستاننويس، عنوان کرد: اين بدترين، هم تعداد داستانها و هم کيفيت اين آثار و هم فضاي توليد آثار ادبي را دربر ميگيرد.
او افزود: آمارها نشان ميدهد ما در مقايسه با دههي 70، توليدات ادبي بسيار کمتري داشتهايم و نهادهايي را که در دورههاي قبل داشتهايم که به انتخاب کتابهاي سال و غيره ميپرداختند، از دست دادهايم.
اين نويسنده با اشاره به ادبيات دههي 80 خاطرنشان کرد: در دههي 80، ادبيات بازاري و پاورقي نسبت به ادبيات اصيل رشد بيشتري پيدا کرد و بيشتر آثار نويسندگان مطرح دچار مميزي شد که اين از کيفيت آثار داستاني کاسته است.
در دههي 80، ادبيات بازاري و پاورقي نسبت به ادبيات اصيل رشد بيشتري پيدا کرد و بيشتر آثار نويسندگان مطرح دچار مميزي شد.
حسن محمودي: ادبيات دههي 80، ادبيات جريانها بود؛ نه چهرهها
در اين دهه يا برخي نويسندگان نتوانستند براي آثارشان مجوز بگيرند و يا برخي از کارهاي آنها مدتها در محاق بوده و با تأخير منتشر شده است؛ بنابراين ما شاهد شکوفايي چنداني نبودهايم. اين در حالي است که جامعهي ما تمايل داشته است آثار جديد را مطالعه کند و آثار متوسط به بالا توسط هر ناشري که منتشر شده، ديده و خوانده شده است. همچنين ما در دههاي نبودهايم که ناشران به چاپ آثار داستاني تمايل نداشته باشند.
اين روزنامهنگار، دههي 80 را دههاي ايراني خواند و افزود: چيزي که من خيلي به آن معتقدم، اين است که دههي 80 به شدت ايراني است و ديگر نميتوانيم بگويم که به شدت تحت تأثير ترجمه و تکنيک است.
محمود حسينيزاد: ادبيات داستاني در دههي 80 بيشتر پيشرفت کمي داشته تا کيفي؛
اين نويسنده و مترجم در ارزيابي خود از ادبيات داستاني دههي 80، عنوان کرد: اين ادبيات دو - سه مشخصه دارد؛
يکي آمدن تعداد زيادي از نويسندگان جوان از نظر سن و سال و نويسندگان کتاب اولي. يعني انتشار کتابهاي زياد هم در ادبياتي که به «ادبيات جدي» معروف شده و هم در آن ادبياتي که به «ادبيات عامهپسند» مشهور شده است. دومين مشخصه، پيدا شدن ناشراني است که از اين جوانها و کتاب اوليها حمايت ميکنند. امري که پيشتر وجود داشت، ناشرها سختگيرتر بودند.
حسينيزاد در پاسخ به سؤالي دربارهي دستاورد اين دهه گفت: ورود نويسندههاي بيشتر، تشکيل کلاسهاي داستاننويسي، تمايل ناشران به نشر آثار جوانترها، يا به وجود آمدن جوايز ادبي بخش خصوصي، خب همه نوعي دستاورد است؛ اما به نظرم بحثي که از طريق وبلاگها در سال گذشته راه افتاد، بهترين دستاورد اين دهه است؛
اين نويسنده تأکيد کرد: اگر از من بپرسند که در دههي 80 کار دندانگيري خلق شده است يا نه، معتقدم که اثر آنچنان درخشاني در اين دهه خلق نشده و ما تنها با انبوهي کتاب مواجه بودهايم با تک آثار خوب.
ارزيابي ادبيات داستاني دهه ي پيش
اين نويسنده و مترجم سپس در پاسخ به پرسشي دربارهي رويکرد مخاطبان به ادبيات داستاني دههي 80 گفت: ما متأسفانه خواننده کم داريم؛ يعني براي ادبيات درست و حسابي. بايد ببينيم اشکال کجاست. اما در آن ادبيات که به عامهپسند معروف است، بعضي کتابها به چاپ بيستم و بيشتر ميرسند. فکر کنم دليلش اين است که گرچه کتابهاي عامهپسند زبان خيلي بدي دارند و تکنيک در آنها افتضاح است؛ اما دربارهي زندگي و انسانها مينويسند؛ موضوعهاي ملموس. اما آن ادبياتي که ما به نام ادبيات جدي ميشناسيم، به نوعي بريده از جامعه است؛ حکايتهايي که بيشتر ذهنيت دارند تا عينيت؛ آن هم براي جامعهاي که در آن بايد با ذرهبين دنبال کتابخوان گشت.
امين فقيري: داستان دههي 80 از دههي قبلش ضعيفتر است
اين داستاننويس در ارزيابي خود از ادبيات داستاني دههي 80 ، عنوان کرد: ادبيات داستاني دههي 80 در مقايسه با ادبيات داستاني دههي 70 ضعيفتر بود و ما داستان مهمي را در اين دهه نديديم که چاپ شود.
او در ادامه با اشاره به دليل رکود داستان، خاطرنشان کرد: شايد دليل رکود آثار، کمبود تجربههاي اجتماعي و دروني نويسنده و آسان گرفتن کار توسط او باشد. نويسندگان سراغ موضوعات خوب نميروند و تلاش زيادي براي رسيدن به موضوعات خوب نميکنند.
اين نويسنده سپس به حضور جوانان در ادبيات دههي 80 اشاره و عنوان کرد: در دههي 80 جواناني شروع به کار کردند که برخي از آنها استعدادهاي خوبي دارند؛ اما اميدوارم در اين فضا بمانند و بتوانند خودشان را بالا بکشند.
فقيري با اشاره به پيشرفتهاي تکنيکي در ادبيات دههي 80، اظهار کرد: داستان و رمان دههي 80 از نظر تکنيک و زبان پيشرفت کرده است. برخي با کلاسهاي داستاننويسي و برخي هم با استعداد خود توانستهاند در اين حوزه پيشرفت کنند. اما موضوعهايي که نويسندگان سراغشان ميروند، خيلي موضوعات خاصي نيستند.
اگر از من بپرسند که در دههي 80 کار دندانگيري خلق شده است يا نه، معتقدم که اثر آنچنان درخشاني در اين دهه خلق نشده و ما تنها با انبوهي کتاب مواجه بودهايم با تک آثار خوب.
او مخاطبان ادبيات را بيشتر از گذشته دانست و گفت: اکنون مخاطبان ادبيات از گذشته بيشتر شده؛ اما آثار شاخصي به عرصه نيامده است که اين مخاطبان را زياد و يا حفظ کند.
محمد حسيني: در دههي 80، چندان اتفاق برجسته و درخشاني نيفتاده است
اين داستاننويس عنوان کرد: برخي از دلايل اين موضوع را - که به گمان من، بسيار روشن است - ميتوان ممانعت، سختگيري و برخوردهاي سليقهيي مديران مربوطه دانست.
اين نويسنده با اشاره به ادبيات دههي 80 خاطرنشان کرد: در کل، من اين دهه را دههي درخشان و نويدبخشي نميبينم و فکر نميکنم بر اساس آنچه اکنون جاري است، در آينده اتفاقي بيفتد.
او با اشاره به ادبيات داستاني، افزود: پيش از مطرح شدن آثار اينچنيني، در داستان کوتاه در کشور ما اتفاقي بزرگي افتاده بود و بخشي از بهترين داستانهاي جهان در اينجا نوشته ميشد؛ اما اکنون در اين بخش هم دچار رکود شدهايم.
حسيني در ادامه اظهار کرد: اين به اين معني نيست که هيچ کار خوبي نبوده؛ کارهاي تک و توکي صورت گرفته است؛ اما در کل، اگر قرار باشد ارزيابياي از ادبيات اين دهه داشته باشيم، کار درخشاني در اين دهه صورت نگرفته است ؛