30-06-2015، 12:23
همانطور که از عنوان متن پیداست میخواهم برایتان چند خطی در مورد هنرهای خاص پسند بنویسم، هنر در اینجا یک موضوع کلیست از هنرهای تجسمی گرفته تا هنرهای موسیقیایی و غیره
در ابتدا باید خاطر نشان کنم مطالبی که در این متن میخوانید تماماً نظر شخصی اینجانب بوده و دارای منبع خارجی نمیباشد زیرا قالب خاصی را دنبال نمیکند و بسیار آزاد به مساله ی هنرهای خاص پسند میپردازد و اکثر مطالب تجربه شخصی نویسنده است
برای درک بهتر کلمه ی خاص سری میزنیم به فرهنگ فارسی عمید و معانی کلمه «خاص» را جستجو میکنیم (ویژه، ضد عام، منفرد، برگزیده و یگانه) خب حال اگر کلمه ی هنر را به این کلمات اضافه کنیم به این نتیجه میرسیم که هنرهای خاص پسند ضد عام بوده و ویژه هستند یعنی اگر بخواهیم به طور واضحتر بیان کنیم بسیاری از این هنرها حتی مثل و مانند ندارند یعنی میتوانند مختص قشر خاصی و یا حتی شخص یا گروه خاصی باشند با کمی دقت میتوانیم به این نکته پی ببریم که این هنرها به شدّت به دنبال نو آوری و ایجاد محورهای هنری جدید هستند که گاهاً حتی بزرگترین مارکتهای دنیا به خود ندیده و چون بنده قصد دارم در این متن مثالی نزنم از نام بردن اشخاص و گروهها برای مثال معذورم در غیر اینصورت با کمی بررسی و جستجو مفهوم هنرهای خاص پسند برای شما روشن میشود
نکته دیگری که لازم میدانم بیان کنم این است که هنرمندی که قصد دارد خاص فعالیت کند هرگز دنبال بازار نیست یعنی ممکن است از هنر خود سودی ببرد و یا آن را به فروش برساند ولی به دلیل اینکه معمولاً اسپانسرها و خود مخاطبان علاقه چندانی به حمایت این هنرها ندارند هنرمند نیز خود را برای هرگونه برخورد سرد از طرف مردم و حامیانِ هنری آماده میکند میتوانم مطلبم را با این جمله بشکافم «نوابغی در دنیا وجود دارند که به دلیل درک پائین اجتماع از هنر آنها تا آخر عمر هم کشف نمیشوند» البته تبلیغات اثر هم بسیار مهم و تاثیر گذار است
فرق عمده و اصلی بین هنرمندی که عام پسند فعالیت میکند با هنرمندی که خاص پسند هنر خود را ارائه میدهد این است که هنرمند در هنر عام پسند نیازهای مخاطبان را بررسی میکند و طبق آن پیش میرود، یعنی در مواقعی که جامعه نیاز به موضوع و یا فضای خاصی از هنر دارد مانند غمگین، حماسی، شاد و … هنرمند سعی میکند با ایجاد اثری که برای آن زمان و یا مکان جالب است مخاطب را به سوی خود جلب کند مثلاً مردم اکثر دنیا علاقه به شادیه کاذب دارند یعنی میخواهند بدون دلیل شاد باشند و به همین علت ما در موسیقیهای مارکتی دنیا شاهد موزیکهایی با موضوعات پارتی و خوش گذرانی و امثال آنها هستیم البته اضافه کنم که هنرمند خاص پسند هم گاهاً برای جذب مخاطب به سمت هنر خود از این عنصرها استفاده میکند ولی باز هم با استفاده از اتفاقات و یا نیازمندیها هنر خود را به قشر بیشتری از جامعه معرفی میکند اما اگر در همان اثر جستجو کنیم ترکیبی از خاص بودن و عام پسندی را مشاهده خواهیم کرد البته نکته دیگری را هم به شما متذکر شوم که در واژه ی خاص و عام گیر نکنید چون نمیشود شخص یا گروهی را در هنر اینگونه دسته بندی کنیم، ولی در واقع همیشه هنر اینگونه بوده و عده ای علاقه داشتند طبق جامعه حرکت کنند و عده ای میخواستند که جامعه به دنبال آنها حرکت کند
اما نکته ای که شاید برای شما سوال باشد این است که خوب چرا این هنرمندان سعی در ارائه ی هنرهای خاص دارند، دلایل زیادی میتواند داشته باشد که بنده چند علت را برایتان بیان میکنم هنرمندان خاص عموماً انسانهای مریضی هستند، این مریض بودن کاملاً جدیست و لفظ و یا صفت هنری نیست، آنها اکثراً دچار بیماریهای روانی خفیف و یا افسردگی و بیماریهای از این دست میباشند حتی بسیاری وضع بدتری دارند و این لازمه ی کار هر هنرمندیست المانی به نام احساس این احساسات صرفاً شاعرانه نیست و گاهاً میتواند حاوی خشم و … باشد، این هنرمندان عموماً در دنیایِ واقعی زندگی نمیکنند و به شدت رویا پردازند و گاهاً رویا پردازیهای روان پریشانه دارند یا به لفض عامیانه «روانی» هستند و سعی در ایجاد اثراتی دارند که در دنیای ساخته شده توسط خودشان آنها را خلق کرده اند (با کودک درون خود درگیرند) البته این فقط مختص خواص نیست اما در خواص بیشتر یافت میشود و نکته دوم این است که این هنرمندان دنبال ایجاد سلایق جدید برای قشر هم فکر خود و یا حتی عموم مردم هستند نکته جالب توجه اینجاست که باید بدانیم بسیاری از مسائل هرگز تست نمیشود و این تصور را ایجاد میکند که شاید مخاطب نداشته باشند و هنرمند هم از ترس پیش آمدن مشکلی در کارش از امتحان آن صرفنظر میکند و همینطور ایده ها دفن میشوند ولی هنرمند خاص ریسک کرده و ایده های خود را عملی میکند و حتی بسیاری از مواقع با برخوردهای تندی مواجح میشود اما به دلیل اعتقادی که به کار خود دارد آن را ادامه میدهد عموماً این هنرمندان را با نام «زیرزمینی» و در جریانهایی به نام آلترناتیو میشناسیم
در آخر، این مطالب کلی را هم بیان میکنم که به نظر میرسد جالب و مفید باشد، هنر خاص پسند به شدّت ضد عُرف و سنّت شکن است البته بحث عُرف و سنّت در اینجا صرفاً عرف اجتماعی و یا عقیدتی نیست بلکه این عرف میتواند عرف هنری هم باشد که همان پایبند بودن به سبکهای هنری و موضوعات هنری است، یعنی ساختار شکنی لازمه ی اصلی خاص بودن است البته هنرمند میتواند به عرف خاصی که از نظر او محترم است و یا آن را قبول دارد احترام بگذارد ولی به خاطر مردم و یا حبس شدن در قالب خاصی از هنر، این کار را نمیکند و بسیار آزادانه با مسائل برخورد میکند
مطالبی که در این متن بیان شد بسیار کلی و عامیانه بود و اینجانب هرگز به دنبال بحث تخصصی و علمی نبوده ام متن خود را اینگونه به پایان میرسانم «هنرمند خاص پسند مخاطب را به دنبال خود میکشاند نه مخاطب هنرمند خاص پسند را». موفق باشید
در ابتدا باید خاطر نشان کنم مطالبی که در این متن میخوانید تماماً نظر شخصی اینجانب بوده و دارای منبع خارجی نمیباشد زیرا قالب خاصی را دنبال نمیکند و بسیار آزاد به مساله ی هنرهای خاص پسند میپردازد و اکثر مطالب تجربه شخصی نویسنده است
برای درک بهتر کلمه ی خاص سری میزنیم به فرهنگ فارسی عمید و معانی کلمه «خاص» را جستجو میکنیم (ویژه، ضد عام، منفرد، برگزیده و یگانه) خب حال اگر کلمه ی هنر را به این کلمات اضافه کنیم به این نتیجه میرسیم که هنرهای خاص پسند ضد عام بوده و ویژه هستند یعنی اگر بخواهیم به طور واضحتر بیان کنیم بسیاری از این هنرها حتی مثل و مانند ندارند یعنی میتوانند مختص قشر خاصی و یا حتی شخص یا گروه خاصی باشند با کمی دقت میتوانیم به این نکته پی ببریم که این هنرها به شدّت به دنبال نو آوری و ایجاد محورهای هنری جدید هستند که گاهاً حتی بزرگترین مارکتهای دنیا به خود ندیده و چون بنده قصد دارم در این متن مثالی نزنم از نام بردن اشخاص و گروهها برای مثال معذورم در غیر اینصورت با کمی بررسی و جستجو مفهوم هنرهای خاص پسند برای شما روشن میشود
نکته دیگری که لازم میدانم بیان کنم این است که هنرمندی که قصد دارد خاص فعالیت کند هرگز دنبال بازار نیست یعنی ممکن است از هنر خود سودی ببرد و یا آن را به فروش برساند ولی به دلیل اینکه معمولاً اسپانسرها و خود مخاطبان علاقه چندانی به حمایت این هنرها ندارند هنرمند نیز خود را برای هرگونه برخورد سرد از طرف مردم و حامیانِ هنری آماده میکند میتوانم مطلبم را با این جمله بشکافم «نوابغی در دنیا وجود دارند که به دلیل درک پائین اجتماع از هنر آنها تا آخر عمر هم کشف نمیشوند» البته تبلیغات اثر هم بسیار مهم و تاثیر گذار است
فرق عمده و اصلی بین هنرمندی که عام پسند فعالیت میکند با هنرمندی که خاص پسند هنر خود را ارائه میدهد این است که هنرمند در هنر عام پسند نیازهای مخاطبان را بررسی میکند و طبق آن پیش میرود، یعنی در مواقعی که جامعه نیاز به موضوع و یا فضای خاصی از هنر دارد مانند غمگین، حماسی، شاد و … هنرمند سعی میکند با ایجاد اثری که برای آن زمان و یا مکان جالب است مخاطب را به سوی خود جلب کند مثلاً مردم اکثر دنیا علاقه به شادیه کاذب دارند یعنی میخواهند بدون دلیل شاد باشند و به همین علت ما در موسیقیهای مارکتی دنیا شاهد موزیکهایی با موضوعات پارتی و خوش گذرانی و امثال آنها هستیم البته اضافه کنم که هنرمند خاص پسند هم گاهاً برای جذب مخاطب به سمت هنر خود از این عنصرها استفاده میکند ولی باز هم با استفاده از اتفاقات و یا نیازمندیها هنر خود را به قشر بیشتری از جامعه معرفی میکند اما اگر در همان اثر جستجو کنیم ترکیبی از خاص بودن و عام پسندی را مشاهده خواهیم کرد البته نکته دیگری را هم به شما متذکر شوم که در واژه ی خاص و عام گیر نکنید چون نمیشود شخص یا گروهی را در هنر اینگونه دسته بندی کنیم، ولی در واقع همیشه هنر اینگونه بوده و عده ای علاقه داشتند طبق جامعه حرکت کنند و عده ای میخواستند که جامعه به دنبال آنها حرکت کند
اما نکته ای که شاید برای شما سوال باشد این است که خوب چرا این هنرمندان سعی در ارائه ی هنرهای خاص دارند، دلایل زیادی میتواند داشته باشد که بنده چند علت را برایتان بیان میکنم هنرمندان خاص عموماً انسانهای مریضی هستند، این مریض بودن کاملاً جدیست و لفظ و یا صفت هنری نیست، آنها اکثراً دچار بیماریهای روانی خفیف و یا افسردگی و بیماریهای از این دست میباشند حتی بسیاری وضع بدتری دارند و این لازمه ی کار هر هنرمندیست المانی به نام احساس این احساسات صرفاً شاعرانه نیست و گاهاً میتواند حاوی خشم و … باشد، این هنرمندان عموماً در دنیایِ واقعی زندگی نمیکنند و به شدت رویا پردازند و گاهاً رویا پردازیهای روان پریشانه دارند یا به لفض عامیانه «روانی» هستند و سعی در ایجاد اثراتی دارند که در دنیای ساخته شده توسط خودشان آنها را خلق کرده اند (با کودک درون خود درگیرند) البته این فقط مختص خواص نیست اما در خواص بیشتر یافت میشود و نکته دوم این است که این هنرمندان دنبال ایجاد سلایق جدید برای قشر هم فکر خود و یا حتی عموم مردم هستند نکته جالب توجه اینجاست که باید بدانیم بسیاری از مسائل هرگز تست نمیشود و این تصور را ایجاد میکند که شاید مخاطب نداشته باشند و هنرمند هم از ترس پیش آمدن مشکلی در کارش از امتحان آن صرفنظر میکند و همینطور ایده ها دفن میشوند ولی هنرمند خاص ریسک کرده و ایده های خود را عملی میکند و حتی بسیاری از مواقع با برخوردهای تندی مواجح میشود اما به دلیل اعتقادی که به کار خود دارد آن را ادامه میدهد عموماً این هنرمندان را با نام «زیرزمینی» و در جریانهایی به نام آلترناتیو میشناسیم
در آخر، این مطالب کلی را هم بیان میکنم که به نظر میرسد جالب و مفید باشد، هنر خاص پسند به شدّت ضد عُرف و سنّت شکن است البته بحث عُرف و سنّت در اینجا صرفاً عرف اجتماعی و یا عقیدتی نیست بلکه این عرف میتواند عرف هنری هم باشد که همان پایبند بودن به سبکهای هنری و موضوعات هنری است، یعنی ساختار شکنی لازمه ی اصلی خاص بودن است البته هنرمند میتواند به عرف خاصی که از نظر او محترم است و یا آن را قبول دارد احترام بگذارد ولی به خاطر مردم و یا حبس شدن در قالب خاصی از هنر، این کار را نمیکند و بسیار آزادانه با مسائل برخورد میکند
مطالبی که در این متن بیان شد بسیار کلی و عامیانه بود و اینجانب هرگز به دنبال بحث تخصصی و علمی نبوده ام متن خود را اینگونه به پایان میرسانم «هنرمند خاص پسند مخاطب را به دنبال خود میکشاند نه مخاطب هنرمند خاص پسند را». موفق باشید