28-06-2015، 20:10
اولین جنگ سپاه اسلام با مشرکان مکه در ماه رمضان سال دوم هجری به وقوع پیوست که به جنگ «بدر» معروف شد. نبردِ نابرابری که تصور پیروزی در آن حتی در ذهن انسان نمیگنجد. جنگی که شمار سپاهیان اسلام 313 تن با سه اسب و هفتاد شتر و در طرف مقابل 950 نفر، با صد اسب و هفتصد شتر و ششصد نیروی زرهپوش که مجهز به تمام سلاحهای رایج آن زمان بودند. با این اوصاف خداوند متعال، اسلام را عزیز و سربلند گردانید و اهل شرک را به ذلّت کشاند.[1]
این جنگ به ظاهر کوچک به قدری در نزد خداوند از اهمیّت و جایگاه بالایی برخوردار بود که بیشترین آیات در میان وقایع تاریخ اسلام در مورد این جنگ نازل شده است. امدادهای الهی در این نبرد به حدی بود که در جنگهای بعدی با این وسعت، کمتر شاهد آن هستیم. خداوند با هزاران فرشته، نه به منظور کشتن مشرکان، بلکه به جهت بشارت الهی و تقویت اراده مومنان به درخواست و دعای پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) و مسلمانان پاسخ داد و آنان را یاری فرمود:«إِذْ تَسْتَغِيثُونَ رَبَّكُمْ فَاسْتَجَابَ لَكُمْ أَنِّي مُمِدُّكُم بِأَلْفٍ مِّنَ الْمَلآئِكَةِ مُرْدِفِينَ[انفال/9] به ياد آوريد زمانى را كه پروردگار خود را به فرياد مىطلبيديد، پس دعاى شما را اجابت كرد كه من شما را با هزار فرشته پياپى يارى خواهم كرد».
قرآن کریم نیز اشارتهای فراوانی در درسآموزی و عبرتآموزی این جنگ دارند که از جمله میفرماید: «قَدْ كَانَ لَكُمْ آيَةٌ فِي فِئَتَيْنِ الْتَقَتَا فِئَةٌ تُقَاتِلُ فِي سَبِيلِ اللّهِ وَأُخْرَى كَافِرَةٌ يَرَوْنَهُم مِّثْلَيْهِمْ رَأْيَ الْعَيْنِ وَاللّهُ يُؤَيِّدُ بِنَصْرِهِ مَن يَشَاءُ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَعِبْرَةً لَّأُوْلِي الأَبْصَارِ[آل عمران/13] قطعا در برخورد ميان دو گروه براى شما نشانهاى [و درس عبرتى] بود گروهى در راه خدا مىجنگيدند و ديگر [گروه] كافر بودند كه آنان [مؤمنان] را به چشم دو برابر خود مىديدند و خدا هر كه را بخواهد به يارى خود تاييد مىكند يقينا در اين [ماجرا] براى صاحبان بينش عبرتى است».
از جمله این درسها این است که اگر چه سپاهیان اسلام موجبات نزول رحمت الهی و پیروزی را در این جنگ فراهم آورده بودند، اما در گوشه و کنار، رفتارهایی از برخی مسلمانان سر زد که زمینهساز شکست در جنگ بعدی(احد) را فراهم آورد و آن تمایل به امور دنیوی و مادیات بود که آفت پیروزیشان گشت.
با آنکه مسلمانان با نیروی ایمان و اتکا به قدرت لایزال الهی و با رشادت، شهامت و از خود گذشتگی و فرمانبرداری از رسول خدا(صلیاللهعلیهواله) توانستند موجبات فتح و پیروزی را فراهم آورند، امّا به مجرد آنکه آثار پیروزی و شکست سپاه دشمن آشکار شد، صحنههایی از تمایل آنان به دنیا نیز پدید آمد. اولین صحنه این آفت، زمانی بود که مسلمانان با آنکه خداوند و رسولش مخالف اسیر گرفتن بودند، برای گرفتن فدیه، تمایل بیشتری به اسیر گرفتن از خود نشان دهند.
امیرالمؤمنین(علیهالسلام) در نقل این ماجرا میفرمایند: «پس از پایان نبرد، جبرئیل بر پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) نازل شد و آن حضرت را در مورد اسیران که هفتاد نفر بودند بین کشتن و گرفتن فدیه مخیر کرد و به آنان گوشزد کرد که در صورت گرفتن فدیه، به همین تعداد اسیر در جنگ آینده از شما کشته خواهد شد. اما مسلمانان با این حال گرفتن فدیه را انتخاب کردند».[2] و همین باعث شد تا در جنگ احد، شکست خورده و بیش از هفتاد نفر شهید شوند.
قرآن کریم نیز به این تمایل مسلمانان به دنیا و غنائم جنگی اشاره کرده و میفرماید: «مَا كَانَ لِنَبِيٍّ أَن يَكُونَ لَهُ أَسْرَى حَتَّى يُثْخِنَ فِي الأَرْضِ تُرِيدُونَ عَرَضَ الدُّنْيَا وَاللّهُ يُرِيدُ الآخِرَةَ وَاللّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ[انفال/67] هیچ پیامبری را سزاوار نیست تا پای او بر زمین محکم نشده اسیر بگیرد، اما شما کالای دنیا را میطلبید و خداوند آخرت را اراده کرده است».[3]
با کمی دقت و تأمل و درک شرایط آن زمان، معلوم میگردد که کشتن اسیران در آن بهبوهه به نفع سپاهیان اسلام بود؛ چرا که آن زمان نهال نوپای اسلام تازه روئیده بود و خطر، هر لحظه آنان را تهدید میکرد، از طرفی در میان اسیران تعدادی از بزرگان و سران قریش بودند که آتش بیار معرکه بر ضد اسلام بودند و کشتن آنها باعث از بین رفتن توطئهها و ضربه سنگینی بر مشرکان و قریش وارد میساخت و قبایلی همچون «غطفان» و «هوزان» و قبایل یهود را از توطئه علیه اسلام باز میداشت.
از دیگر صحنههای این آفت، اختلاف بر سر چگونگی تقسیم غنائم بود که جمعآوری کنندگان غنائم آنان را از آن خود میدانستند، و پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) با تقسیم یکسان آن، جلوی این آفت را گرفت.[4]
بنابراین از درسهایی که این نبرد به ما میدهد آن است که اگر انسان خداوند و رسول و اولیایش را یاری میکند، خداوند نیز او را یاری خواهد نمود. و رحمت و یاری خداوند، دلیل بر تمام شدن کار نیست، بلکه انسان باید در هر حال به یاد خدا باشد و نگذارد آفت دنیاطلبی و مال دوستی بین او و خداوند فاصله بیاندازد و موجبات دوری از رحمت الهی را فراهم گرداند که در اینصورت انسان محکوم به شکست خواهد بود.
__________________________________________
پینوشت
[1].المغازی، ج1، ص8.
[2].همان، ج1، ص107.
[3].الصحیح من سیرة النبی، ج5، ص108.
[4]. المغازی، ج1، ص99.