06-06-2015، 17:27
حسین صافی:به عنوان سؤال اول که خیلی هم کلی است لطفا بفرماید که زبانشناس کیست؟
ارسلام گلفام:اگر بخواهم"زبانشناس"را بهطور کلی و بدون داشتن گرایشی خاص تعریف کنم،باید بگویم کسی است که به مطالعه علمی زبان علاقهمند است و دانش نظری خودش را در حد امکان در خدمت بررسی یک زبان که در درجه اول میتواند زبان مادری خودش باشد،به خدمت میگیرد و آن زبان را تحلیل میکند.
زبانشناس چگونه و با چه روشی میتواند این کار را بهتر انجام دهد؟یعنی روشی که زبانشناس باید به کار بگیرد تا از نظر شما بتوان او را زبانشناس نامید،چیست؟ببینید،مثلا کواین،چامسکی را به عنوان زبانشناس قبول ندارد.میگوید آنچه که چامسکی مطالعه میکند نماینده زبان نیست چون نمیتوان زبان نهفته در ذهن را مطالعه کرد.
-بله!کسانی مثل کواین،چامسکی،پیاژه و...کسانی هستند که دغدغه فلسفه علم دارند و شاید ضرورتی نداشته باشد که درگیز چنین مباحثی بشویم.اینها خیلی راحت یکدیگر را تخطئه میکنند.ولی به نظر من چامسکی را باید جدی گرفت،چون زبانشناسی در سنت خود بهره زیادی از دیدگاههای او برده است.به نظرم میآید اگر کسی-با آن تعریفی که من عرض کردم-قرار باشد زبانشناس به حساب آید،باید با متدولوژی پژوهش آشنا باشد؛باید در درجه اول،موضوع را که زبان است خوب بشناسد.به این منظور باید با نظریههای مختلف آشنا باشد و از زوایای مختلف به واقعیت زبان نگاه کند و در برخورد با دادههای زبانی فرضیههایی را مطرح کند که قابل اثبات یا رد شدن باشند!یعنی باید روشمند عمل کند و حتما باید از تعصب فاصله بگیرد.ب داشتن روش علمی در زبانشناسی به ما کمک میکند که اگر قسمت تاریک یا حرف ناگفتهای در مورد زبان و مشخصا،درباره زبان فارسی باقی مانده،به صورت نظاممند بیان کنیم تا اگر لازم شد،دیگران بتوانند آن را رد کنند.از این مسیر اگر حرکت کنیم،فکر میکنم که مسئولیت خودمان را در قبال پدیده مورد مطالعه انجام دادهایم.
پس طبق آنچه شما گفتید،مطالعه زبان باید مبتنی بر فرضیه باشد.در این صورت، میشود نتیجه گرفت که شما شخصا روششناسی قیاسی را مد نظر دارید،تا آن روشی که مثلا بلومفیلد اتخاذ میکرد.او در روش استقرایی خود هیچ پیشفرضی را نمیپذیرفت.
-درست است.ببینید در حال حاضر روششناسی و روش تحقیق بهطور کلی در سالهای اخیر-مثلا طی سی سال گذشته-خیلی متفاوت شده با دوره بلومفیلد.الآن به اقتضای موضوع،هم از روش قیاسی و هم از روش استقرایی استفاده میکنند.ما دیگر مجهز به نظریههایی هستیم که در آن دوره اصلا وجود نداشت.من هیچ الگویی خاص و از پیش تعیین شدهای را تجویز نمیکنم.بر اساس نوع موضوع است که روششناسی تعیین میشود.گاهی شما میخواهید کار میدانی کنید؛مثلا به جمعآوری گویش بپردازید.در این صورت،شیوه جمعآوری و ثبت گویش و نوع دسترسی به دادهها متفاوت است با هنگامی که شما به عنوان گویشور میخواهید دادههایی از زبانتان را در چارچوب یک نظریه به بحث بگذارید.زبانشناسی آنقدر حوزههای متنوعی دارد که حتما باید شیوه متناسب با موضوع را به کار بگیریم و به روش تحقیق بها بدهیم.
بد نیست به این نکته هم اشاره کنم که یکی از مشکلات علوم اجتماعی و انسانی که زبانشناسی را هم مبتلا کرده،این است که ما اصلا استراتژی تحقیق نداریم.این نکته خیلی مهمی است-بماند که در سطح کلان دانشگاه هم دوبارهکاری بسیار است.گرچه تکرارپذیری در علوم محض روش علمی مفیدی است،ولی وقتی شما میبینید که چند نفر در چند شهرستان مختلف موضوعی را بدون ذکر منبع عینا در پایاننامههایشان تکرار میکنند،این یعنی فقدان استراتژی.دانشگاههای ما اصلا به صورت ارگانیک با هم ارتباط ندارند تا ببینند الگوی پژوهش در جاهای دیگر چیست.به اقتضای علایق دانشجو،یک موضوعی به گروه پیشنهاد میشود و اعضای گروه هم یک نگاهی میاندازند و به طور صوری اصلاحاتی را اعمال میکنند.بعد دانشجو کارش را شروع میکند.بنابراین،من فکر میکنم کاری که باید انجام دهیم این است که روش تحقیق را بازنگری اساسی و ساماندهی کنیم.روش تحقیق،درسی است که روی زمین ماند و هر ترم استادی که یک واحد از درسهایش ممکن است کم باشد آن را تدریس میکند.ما متخصص این کار را نداریم.شاهدش هم پایاننامههاست.
بد نیست به این نکته هم اشاره کنم که یکی از مشکلات علوم اجتماعی و انسانی که زبانشناسی را هم مبتلا کرده،این است که ما اصلا استراتژی تحقیق نداریم.این نکته خیلی مهمی است-بماند که در سطح کلان دانشگاه هم دوبارهکاری بسیار است.گرچه تکرارپذیری در علوم محض روش علمی مفیدی است،ولی وقتی شما میبینید که چند نفر در چند شهرستان مختلف موضوعی را بدون ذکر منبع عینا در پایاننامههایشان تکرار میکنند،این یعنی فقدان استراتژی.دانشگاههای ما اصلا به صورت ارگانیک با هم ارتباط ندارند تا ببینند الگوی پژوهش در جاهای دیگر چیست.به اقتضای علایق دانشجو،یک موضوعی به گروه پیشنهاد میشود و اعضای گروه هم یک نگاهی میاندازند و به طور صوری اصلاحاتی را اعمال میکنند.بعد دانشجو کارش را شروع میکند.بنابراین،من فکر میکنم کاری که باید انجام دهیم این است که روش تحقیق را بازنگری اساسی و ساماندهی کنیم.روش تحقیق،درسی است که روی زمین ماند و هر ترم استادی که یک واحد از درسهایش ممکن است کم باشد آن را تدریس میکند.ما متخصص این کار را نداریم.شاهدش هم پایاننامههاست.
قسمت ۱
منبع: مترجم آنلاین