09-05-2015، 15:42
منوچهر والی زاده برای هر نسل آثار ماندگاری دوبله کرده. اما یکی از کارهایش مثل خودش چند نسل را گرد هم جمع می کند. «لوک خوش شانس» یادتان است؟ً!
حالا این صداهای شبیه، ماجرایشان چیست؟ قبلا در خوانندگی داشتیم که یک نفر شبیه یک خواننده دیگر می خواند. الان در گویندگی و دوبله هم صدای شبیه آمده. شبیه صدای شما هم آمده!
نه، من معقتد به این قضیه نیستم. من می گویم هرکس باید خودش وجود داشته باشد. از این که بخواهد ادای کسی را در بیاورد و ارتزاق بکند، یک مدت کوتاه می شود.
نمی شود واقعا صدای کسی شبیه کس دیگر باشد؟
خب وقتی اصل صدا هست، ادای آن به چه درد می خورد؟ برای کمدی خوب است. در این عروسی ها دیده ام صدای فلانی را در می آورند، حتی صدای سیاسیون را هم در می آورند.
در این سال ها بوده سالی که در لحظه تحویل سال در رادیو بوده باشید؟
بله اتفاقا یکی دو سال پیش بود که رادیو پیام، من و جواد آتش افروز و خانم پریچهر بهروان سه تایی برنامه تحویل سال را اجرا کردیم.
شما اگر بخواهید اعلام کنید، چگونه اعلام می کنید؟
یکی از ساعات خوش من از بچگی لحظه تحویل سال در کنار خانواده است. من از بچگی رادیو را خیلی دوست داشتم. همیشه یک کاست توی رادیو ضبط داشتم که برنامه های خوب را ضبط کنم.
لحظه های تحویل سال توی گوش من است. همیشه یک نوع اعلام قالب شده و کلیشه است. شما اگر بخواهید اعلام کنید، نوع خاصی می گویید.
نه.
آخر در صدای شما یک شیطنتی هم هست...
نه، شیطنتی هم نیست! اگر من باشم، کما این که اتفاق افتاد، خیلی ساده می گویم «نوروز 1394 را خدمت همه ایرانیان و مسلمانان جهان تبریک عرض می کنم.» با همان موسیقی همیشگی ساز و دهل.
از شما ممنونم آقای والی زاده و سپاس گزار از شما شنوندگان عزیز.
کسی که صدایش در 75 سالگی گرم و بانشاط است و البته شیطنت دارد. او 55 سال است که در صنعت دوبله کار می کند.
حالا مقابل آقای والی زاده نشسته ایم و می خواهیم با ایشان صحبت کنیم. صدای او را حتما می شناسید. صدا را نباید معرفی کرد، صدا را باید شنید.
حالا مقابل آقای والی زاده نشسته ایم و می خواهیم با ایشان صحبت کنیم. صدای او را حتما می شناسید. صدا را نباید معرفی کرد، صدا را باید شنید.
آقای والی زاده سلام.
سلام از بنده است. خیلی خوشحالم که در خدمتتان هستم. افتخار دادید که من در این مصاحبه شرکت کنم.
آقای والی زاده! چه شد که به سمت دوبله رفتید؟ فکر می کردید صدای خاص و قشنگی دارید؟
من از بچگی به این کار علاقه مند بودم. نه به دوبلاژ، به کار گویندگی. در دبیرستان کار گویندگی می کردم. بعدها تئاتر خواندم و کار کردم. از تئاتر کشیده شدم به دوبلاژ.
علاقه کودکی از کجا آمده بود؟ زمینه ای در خانواده داشتید؟
نه، از زمانی که خودم را شناختم، به گویندگی علاقه داشتم. نه این که به کار نمایشی علاقه داشتم، کار گویندگی هم در آن بود. بعدها که پشت بلندگو حرف زدم، یکی دو نفر از صدای من خوششان آمد و کم کم زمینه های رفتن به سمت گویندگی و بعد هم دوبله فراهم شد.
چه کسی دستتان را گرفت؟
ما یک تئاتر در لاله زار داشتیم به نام تئاتر تهران. اول لاله زار بود. یک هنرپیشه بسیار قدری داشتیم به نام آقای منصور متین که جزو هنرپیشه های اول آن زمان بودند. نگو که در کار دوبلاژ م هستند. من در یک نمایشی یک نقش کوتاهی داشتم. یک جمله هم حرف داشتم. آقای متین آمد به من گفت: «شما میای دوبله کار کنی؟»
گفتم: «بله، چرا نمیام.» من را برد به استودیوی «شاهین فیلم» در خیابان بهار، تست هم به آن صورت نگرفت. نشستم کمی تماشا کردم. یک خط دوخطی به من داد در یک فیلم جنگی حرف زدم. بعد ایشان من را معرفی کرد به استادم آقای علی کسمایی که دیگر مرتب پیش آقای کسمایی کار کردم و شدم دوبلور.
سلام از بنده است. خیلی خوشحالم که در خدمتتان هستم. افتخار دادید که من در این مصاحبه شرکت کنم.
آقای والی زاده! چه شد که به سمت دوبله رفتید؟ فکر می کردید صدای خاص و قشنگی دارید؟
من از بچگی به این کار علاقه مند بودم. نه به دوبلاژ، به کار گویندگی. در دبیرستان کار گویندگی می کردم. بعدها تئاتر خواندم و کار کردم. از تئاتر کشیده شدم به دوبلاژ.
علاقه کودکی از کجا آمده بود؟ زمینه ای در خانواده داشتید؟
نه، از زمانی که خودم را شناختم، به گویندگی علاقه داشتم. نه این که به کار نمایشی علاقه داشتم، کار گویندگی هم در آن بود. بعدها که پشت بلندگو حرف زدم، یکی دو نفر از صدای من خوششان آمد و کم کم زمینه های رفتن به سمت گویندگی و بعد هم دوبله فراهم شد.
چه کسی دستتان را گرفت؟
ما یک تئاتر در لاله زار داشتیم به نام تئاتر تهران. اول لاله زار بود. یک هنرپیشه بسیار قدری داشتیم به نام آقای منصور متین که جزو هنرپیشه های اول آن زمان بودند. نگو که در کار دوبلاژ م هستند. من در یک نمایشی یک نقش کوتاهی داشتم. یک جمله هم حرف داشتم. آقای متین آمد به من گفت: «شما میای دوبله کار کنی؟»
گفتم: «بله، چرا نمیام.» من را برد به استودیوی «شاهین فیلم» در خیابان بهار، تست هم به آن صورت نگرفت. نشستم کمی تماشا کردم. یک خط دوخطی به من داد در یک فیلم جنگی حرف زدم. بعد ایشان من را معرفی کرد به استادم آقای علی کسمایی که دیگر مرتب پیش آقای کسمایی کار کردم و شدم دوبلور.
پیش آقای کسمایی دوره دوبله دیدید؟
دوره نه. در استودیو نشستم نگاه کردم. همان اتاق دوبله کلاس بود. آقای کسمایی هم از صدای من خوشش آمد و به من نقش داد. در سومین فیلمی که با ایشان کار می کردم، نقش اول یک فیلم را گفتم. از 18-17 سالگی به طور مستمر دوبله کار کرده ام.
یعنی بیش از 50 سال است که دوبله کار می کنید؟
55 سال.
فیلمی را که اولین بار دوبله کردید، یادتان است؟
در آن فیلم نقش کوتاه گفتم و یادم نیست. اما فیلمی که با آقای کسمایی کار کردم، فیلمی بود با عنوان «النا و مردان» که در آن فیلم نقش اولش را گفتم. جای «مل فرر» حرف زدم.
در این چند دهه سینمای کدام دوره را می پسندید؟
آن زمان که فناوری هنوز به این شکل نشده بود و فیلم ها را نمی شد با کامپیوتر کار کرد. اگر سیاهی لشکر و هزار نفر آدم می دیدید، واقعا هزار نفر آدم بود. نه مثل الان که 10 نفر آدم باشد با کامپیوتر بکنند هزارتا. فیلم هایش را دارم در خانه. گاهی تماشا می کنم. «اسپارتاکوس»، «ال سید»، «فاتح»، «لورنس عربستان». فیلم هایی که در تاریخ ماندگارند.
ولی زمانش هم فرق می کرد. الان فناوری به شکل دیگری است.
یادتان هست چندتا فیلم تا حالا دوبله کرده اید؟
55 سال است که حرفه ای کار می کنم. شماره اش از دستم در رفته.
کارکردن با کدام نسل برای شما لذت بخش تر بود؟
حالا که پیش شما نشسته ام، جوان ها به دوبله آمده اند و ما وقتی کنار جوان ها می نشینیم، احساس جوانی می کنیم. بچه هایی که به تازگی به دوبله آمده اند، واقعا بااستعداد و تحصیل کرده اند. با نقش گفتن در کنار این ها احساس جوانی می کنیم. یاد خودمان می افتیم و زمانی که خودمان به دوبله آمده بودیم.
من با هر دو سه نسل کنار آمده ام. الان که این جا نشسته ام، به روز نشسته ام. با نسل جدید می توانم راحت کار کنم، نسل قدیم هم که همکاران قدیمی من هستند و افتخار می کنم به همکاری با آن ها.
کارکردن با کدام یک از دوبلورهای ایرانی برای شما دل چسب تر بود؟
الگوی من منوچهر اسماعیلی بوده. در کنار او من خیلی نقش ها گفته ام و از او کار یاد گرفته ام. گوینده ای است که کاربلد است و لنگه او نداریم. هنوز که هنوز است، از او کار یاد می گیرم.
بعد از ایشان هم آقای چنگیز جلیلوند که من در کنار این ها کار کرده ام.
دوره نه. در استودیو نشستم نگاه کردم. همان اتاق دوبله کلاس بود. آقای کسمایی هم از صدای من خوشش آمد و به من نقش داد. در سومین فیلمی که با ایشان کار می کردم، نقش اول یک فیلم را گفتم. از 18-17 سالگی به طور مستمر دوبله کار کرده ام.
یعنی بیش از 50 سال است که دوبله کار می کنید؟
55 سال.
فیلمی را که اولین بار دوبله کردید، یادتان است؟
در آن فیلم نقش کوتاه گفتم و یادم نیست. اما فیلمی که با آقای کسمایی کار کردم، فیلمی بود با عنوان «النا و مردان» که در آن فیلم نقش اولش را گفتم. جای «مل فرر» حرف زدم.
در این چند دهه سینمای کدام دوره را می پسندید؟
آن زمان که فناوری هنوز به این شکل نشده بود و فیلم ها را نمی شد با کامپیوتر کار کرد. اگر سیاهی لشکر و هزار نفر آدم می دیدید، واقعا هزار نفر آدم بود. نه مثل الان که 10 نفر آدم باشد با کامپیوتر بکنند هزارتا. فیلم هایش را دارم در خانه. گاهی تماشا می کنم. «اسپارتاکوس»، «ال سید»، «فاتح»، «لورنس عربستان». فیلم هایی که در تاریخ ماندگارند.
ولی زمانش هم فرق می کرد. الان فناوری به شکل دیگری است.
یادتان هست چندتا فیلم تا حالا دوبله کرده اید؟
55 سال است که حرفه ای کار می کنم. شماره اش از دستم در رفته.
کارکردن با کدام نسل برای شما لذت بخش تر بود؟
حالا که پیش شما نشسته ام، جوان ها به دوبله آمده اند و ما وقتی کنار جوان ها می نشینیم، احساس جوانی می کنیم. بچه هایی که به تازگی به دوبله آمده اند، واقعا بااستعداد و تحصیل کرده اند. با نقش گفتن در کنار این ها احساس جوانی می کنیم. یاد خودمان می افتیم و زمانی که خودمان به دوبله آمده بودیم.
من با هر دو سه نسل کنار آمده ام. الان که این جا نشسته ام، به روز نشسته ام. با نسل جدید می توانم راحت کار کنم، نسل قدیم هم که همکاران قدیمی من هستند و افتخار می کنم به همکاری با آن ها.
کارکردن با کدام یک از دوبلورهای ایرانی برای شما دل چسب تر بود؟
الگوی من منوچهر اسماعیلی بوده. در کنار او من خیلی نقش ها گفته ام و از او کار یاد گرفته ام. گوینده ای است که کاربلد است و لنگه او نداریم. هنوز که هنوز است، از او کار یاد می گیرم.
بعد از ایشان هم آقای چنگیز جلیلوند که من در کنار این ها کار کرده ام.
شما از همان اول که وارد دوبله شدید، در رادیو هم کار می کردید؟
در رادیو که من سابقه زیادی دارم.
برنامه «صبح جمعه با شما» را که من یادم است.
قبل از صبح جمعه هم بودم. این چیزی که می گویم، بر می گردد به سال 1339 آن موقع رادیو برنامه ای داشت به نام «کارگران». 10 دقیقه به یک برنامه های نمایشی داشت. ما هم با آقای پرویز بهادر که کارگردان آن برنامه بود، یک نقش های کوتاه در رادیو می گفتیم. می خواستم به استخدام رادیو دربیایم، اما آن موقع معافی سربازی نداشتم، و نشد.
گذشت تا آمدم دوبله. سربازی و معافیت حل شد و دیگر در دوبله ماندم. دیگر رادیو گاه گذار می آمدم. 12-10 سال به دعوت احمد شیشه گران و سعید توکل و خدابیامرز منوچهر نوذری در رادیو «صبح جمع با شما» را کار کردیم. الان هم 17-16 سال است که در رادیو پیام، صبح سه شنبه ها کار می کنم.
شما تاحالا «رادیو کاغذی» را شنیده اید؟
چی؟
رادیو کاغذی! کاری که ما می کنیم.
من اولین بار است که به چنین چیزی برخورد می کنم. من تا به حال نشنیده بودم. این هم یکی دیگر از افتخارات من است که در این دوره بالاخره به رادیو کاغذی هم رسیدم.
در بعضی از خانواده ها می گویند صدا ارثی است. در خانواده شما هم این طور بوده؟ بعد از شما کسی به این کار ادامه داد؟
نه، پسرم دانشگاه معماری می رود و ربطی به این ماجرا ندارد. در خانواده ما فقط من یک نفر دوبلور شدم.
اصلا دیگر چیزی به نام دوبله در سینما داریم؟
خب الان که فیلم کم وارد می شود و فیلم های خوبی هم وارد نمی شود. سال 93 برای ما در واحد دوبلاژ تلویزیون سال کم کاری بود. چون فیلمی وارد نشد. البته الان که به استقبال نوروز می رویم، ناهار بازار است و کار زیاد است.
دوبله یعنی این که شما بروی در سینما دوبله را ببینی. اصل دوبله در سینماست. آن موقع می فهمی دوبله یعنی چی؟ دوبله در تلویزیون خیلی جدی نیست.
می گویند بعضی ها «صدای خاص» دارند. این صدای خاص تعریفی دارد؟
چرا صدای خاص داریم. مثلا صدای آقای پرویز بهرام صدای خاصی است. مثل او نداریم.
امثال صدای من زیاد است.
ولی صدای شما هم خاص است.
نه خاص نیست. مثل صدای من زیاد است. چون کار نکرده مشخص نشده. صدای خاص، صدای آقای خسرو خسروشاهی است که جای آلن دلون حرف می زند.
جای هرکس حرف بزند می گویند آلن دلون. یا مثلا صدای آقای بهرام وقتی صحبت می کند، همه یاد «اتللو» یا فیلم مستند «جاده ابریشم» می افتند.
در رادیو که من سابقه زیادی دارم.
برنامه «صبح جمعه با شما» را که من یادم است.
قبل از صبح جمعه هم بودم. این چیزی که می گویم، بر می گردد به سال 1339 آن موقع رادیو برنامه ای داشت به نام «کارگران». 10 دقیقه به یک برنامه های نمایشی داشت. ما هم با آقای پرویز بهادر که کارگردان آن برنامه بود، یک نقش های کوتاه در رادیو می گفتیم. می خواستم به استخدام رادیو دربیایم، اما آن موقع معافی سربازی نداشتم، و نشد.
گذشت تا آمدم دوبله. سربازی و معافیت حل شد و دیگر در دوبله ماندم. دیگر رادیو گاه گذار می آمدم. 12-10 سال به دعوت احمد شیشه گران و سعید توکل و خدابیامرز منوچهر نوذری در رادیو «صبح جمع با شما» را کار کردیم. الان هم 17-16 سال است که در رادیو پیام، صبح سه شنبه ها کار می کنم.
شما تاحالا «رادیو کاغذی» را شنیده اید؟
چی؟
رادیو کاغذی! کاری که ما می کنیم.
من اولین بار است که به چنین چیزی برخورد می کنم. من تا به حال نشنیده بودم. این هم یکی دیگر از افتخارات من است که در این دوره بالاخره به رادیو کاغذی هم رسیدم.
در بعضی از خانواده ها می گویند صدا ارثی است. در خانواده شما هم این طور بوده؟ بعد از شما کسی به این کار ادامه داد؟
نه، پسرم دانشگاه معماری می رود و ربطی به این ماجرا ندارد. در خانواده ما فقط من یک نفر دوبلور شدم.
اصلا دیگر چیزی به نام دوبله در سینما داریم؟
خب الان که فیلم کم وارد می شود و فیلم های خوبی هم وارد نمی شود. سال 93 برای ما در واحد دوبلاژ تلویزیون سال کم کاری بود. چون فیلمی وارد نشد. البته الان که به استقبال نوروز می رویم، ناهار بازار است و کار زیاد است.
دوبله یعنی این که شما بروی در سینما دوبله را ببینی. اصل دوبله در سینماست. آن موقع می فهمی دوبله یعنی چی؟ دوبله در تلویزیون خیلی جدی نیست.
می گویند بعضی ها «صدای خاص» دارند. این صدای خاص تعریفی دارد؟
چرا صدای خاص داریم. مثلا صدای آقای پرویز بهرام صدای خاصی است. مثل او نداریم.
امثال صدای من زیاد است.
ولی صدای شما هم خاص است.
نه خاص نیست. مثل صدای من زیاد است. چون کار نکرده مشخص نشده. صدای خاص، صدای آقای خسرو خسروشاهی است که جای آلن دلون حرف می زند.
جای هرکس حرف بزند می گویند آلن دلون. یا مثلا صدای آقای بهرام وقتی صحبت می کند، همه یاد «اتللو» یا فیلم مستند «جاده ابریشم» می افتند.
حالا این صداهای شبیه، ماجرایشان چیست؟ قبلا در خوانندگی داشتیم که یک نفر شبیه یک خواننده دیگر می خواند. الان در گویندگی و دوبله هم صدای شبیه آمده. شبیه صدای شما هم آمده!
نه، من معقتد به این قضیه نیستم. من می گویم هرکس باید خودش وجود داشته باشد. از این که بخواهد ادای کسی را در بیاورد و ارتزاق بکند، یک مدت کوتاه می شود.
نمی شود واقعا صدای کسی شبیه کس دیگر باشد؟
خب وقتی اصل صدا هست، ادای آن به چه درد می خورد؟ برای کمدی خوب است. در این عروسی ها دیده ام صدای فلانی را در می آورند، حتی صدای سیاسیون را هم در می آورند.
در این سال ها بوده سالی که در لحظه تحویل سال در رادیو بوده باشید؟
بله اتفاقا یکی دو سال پیش بود که رادیو پیام، من و جواد آتش افروز و خانم پریچهر بهروان سه تایی برنامه تحویل سال را اجرا کردیم.
شما اگر بخواهید اعلام کنید، چگونه اعلام می کنید؟
یکی از ساعات خوش من از بچگی لحظه تحویل سال در کنار خانواده است. من از بچگی رادیو را خیلی دوست داشتم. همیشه یک کاست توی رادیو ضبط داشتم که برنامه های خوب را ضبط کنم.
لحظه های تحویل سال توی گوش من است. همیشه یک نوع اعلام قالب شده و کلیشه است. شما اگر بخواهید اعلام کنید، نوع خاصی می گویید.
نه.
آخر در صدای شما یک شیطنتی هم هست...
نه، شیطنتی هم نیست! اگر من باشم، کما این که اتفاق افتاد، خیلی ساده می گویم «نوروز 1394 را خدمت همه ایرانیان و مسلمانان جهان تبریک عرض می کنم.» با همان موسیقی همیشگی ساز و دهل.
از شما ممنونم آقای والی زاده و سپاس گزار از شما شنوندگان عزیز.